نکات

 همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی...
نظری به دوستان کن که هزار بار از آن بِه
که تَحیّتی نویسی و هَدیتّی فرستی [سعدی]
به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
+نوشته شده در شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۴:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی