خواب در اسارت
در عملیات کربلای۵ زانوی پای راستم تیر خورد. کشکک زانویم شکست. از درد نمیتوانستم بخوابم. گاهی خواب بر درد غلبه میکرد. وقتی بیدار میشدم ناگهان خودم را در آسایشگاه میدیدم. آرزو میکردم کاش نمیخوابیدم حالا که خوابیدم کاش بیدار نمیشدم. گاهی زنده ماندن از شهادت سختتر است.
+نوشته شده در یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۲:۱۷ ب.ظ توسط اشرفی