هوسی است در سر من که سر بشر ندارم
من از این هوس چنانم که ز خود خبر ندارم...
چه شکرفروش دارم که به من شکر فروشد
که نگفت عذر روزی که برو شکر ندارم [مولوی]
می بر کف من منه بنه بر دهنم
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
چه شکرفروش دارم که به من شکر فروشد
که نگفت عذر روزی که برو شکر ندارم [مولوی]
می بر کف من منه بنه بر دهنم
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
+نوشته شده در سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۸:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی