پیغمبر تنهاست
انسان به درجهای از افق فکری و معنوی که میرسد تنها میماند. پیغمبر سیسالگی را گذرانده است. با خدیجه زندگی میکند اما تنهاست. علی را در کودکی از پدرش میگیرد. او را به خانه میآورد اما تنهاست. علی میگوید: پیغمبر مرا بر شانهاش مینشاند و با خود به صحرا میبرد. میرود تا به رسالت مبعوث شود و از تنهایی بیرون بیاید.
اى غزلواره پایانى دیوان نبوت/حجت بالغۀ شاعرى حضرت بارى
راز پنهان تو با خلق گشودن نتوانم/که لبم با لب شیرین تو کرده است قراری
اى غزلواره پایانى دیوان نبوت/حجت بالغۀ شاعرى حضرت بارى
راز پنهان تو با خلق گشودن نتوانم/که لبم با لب شیرین تو کرده است قراری
برچسبها: پادکست
+نوشته شده در سه شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۳:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی