نکات

مستزاد عوام

عاقل آن به كه همه عمر نيارد به زبان/ نام اين بی‏ ادبان
كه در اين قوم نه عقل است و نه ننگ است و نه نام/ داد از دستِ عوام
دل من خون شد در آرزوی فهم درست/ای جگر نوبت توست
جان به لب آمد و نشنيد كسی جان كلام/داد از دستِ عوام
غم دل با كه بگويم كه دلم خون نكند/غمم افزون نكند
سر فرو برد به چاه و غم دل گفت امام/داد از دستِ عوام
پيش جهال ز دانش نسرایيد سخن/پند گيريد ز من
كه حرام است حرام است حرام است حرام/داد از دستِ عوام [بهار]
بشنو الفاظ حکیم پرده‌ای
عامی کیست؟
غیرت الهی
علی ای سرّ نامعلوم عالم
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۵۰ ق.ظ توسط اشرفی