اللهم انی اسئلک من کلماتک باتمها
عوالم وجود، به مثابه کتاب و آیات و کلام و کلمات هستند. هر سرآغازی برای خود ابوابی و هر بابی فصولی و هر فصلی آیاتی و هر آیهای کلماتی و هر کلمهای حرفی و هر حرفی زُبُری و هر زُبُری بیّناتی دارد.
تمام بودن هر چیز، متناسب با خود آن است. مثلاً تمام بودن علم به این است که حقایق را به طور تام کشف کند، آنگونه که دیگر جهل و جهالتی با آن نیامیزد. تمام بودن نور به آن است که از تاریکی پالوده باشد. کلمات موجود در کتاب الهی برخی تام و برخی اتم و برخی ناقص و برخی انقصاند. البته سبب تام و ناقص بودنشان آینه بودن آنها برای عالم غیب است. در نتیجه عالمهای عقول مجرده و نفوس اسپهبدیه که از ظلمت ماده و کدورت هیولا و تعیّن ماهیت برکنارند، کلمات تامّۀ الهی هستند. با این حال چون هر یک صفت یا اسم الهیاند ناقصند. اما انسان کامل، چون هستی جامع و آینۀ تام همۀ اسماء و صفات الهی است، تامترین کلمات الهی است.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۵۱، برداشت آزاد [اینجا]
تمام بودن هر چیز، متناسب با خود آن است. مثلاً تمام بودن علم به این است که حقایق را به طور تام کشف کند، آنگونه که دیگر جهل و جهالتی با آن نیامیزد. تمام بودن نور به آن است که از تاریکی پالوده باشد. کلمات موجود در کتاب الهی برخی تام و برخی اتم و برخی ناقص و برخی انقصاند. البته سبب تام و ناقص بودنشان آینه بودن آنها برای عالم غیب است. در نتیجه عالمهای عقول مجرده و نفوس اسپهبدیه که از ظلمت ماده و کدورت هیولا و تعیّن ماهیت برکنارند، کلمات تامّۀ الهی هستند. با این حال چون هر یک صفت یا اسم الهیاند ناقصند. اما انسان کامل، چون هستی جامع و آینۀ تام همۀ اسماء و صفات الهی است، تامترین کلمات الهی است.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۵۱، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۷ ب.ظ توسط اشرفی