تنوع طلبی
بعضی گمان میكنند بشر هميشه مشتاق چيزی است كه ندارد. داشتن، مدفن عشق است. اما بعضی ديگر نظر دقيقتری دارند می گويند بشر دنبال هر محبوبی كه میرود در حقيقت نشانی از محبوب اصلی خود را در او میبيند اما پس از وصال چون خاصيت آن محبوب اصلی را در او نمیبيند و احساس میكند كه اين موجود قادر نيست خلأ وجودی او را پر كند سراغ محبوبی ديگر میرود تا روزی که به محبوب حقيقی خود برسد آن وقت به دور از خستگی و کسالت و افسردگی برای هميشه آرام میگيرد.
بیست گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۲۹۴، برداشت آزاد [اینجا]
صورتگر نقّاشم
بعضی میگویند انسان تنوع طلب است. همیشه دنبال چیزی است که ندارد. وقتی به خواستهاش رسید خسته میشود. اما بعضی دیگر نظر دقیقتری دارند. میگویند انسان به هرچه نگاه میکند نشانی از محبوب اصلی را در او میبیند پس از وصال چون خاصیت محبوب اصلی را نمیبیند سراغ دیگری میرود.
صورتگر نقّاشم هر لحظه بتی سازم
وانگه همه بتها را در پیش تو بُگدازم
صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم
چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم
صورتگر نقّاشم
آیا وصال مدفن عشق است؟
بیست گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۲۹۴، برداشت آزاد [اینجا]
صورتگر نقّاشم
بعضی میگویند انسان تنوع طلب است. همیشه دنبال چیزی است که ندارد. وقتی به خواستهاش رسید خسته میشود. اما بعضی دیگر نظر دقیقتری دارند. میگویند انسان به هرچه نگاه میکند نشانی از محبوب اصلی را در او میبیند پس از وصال چون خاصیت محبوب اصلی را نمیبیند سراغ دیگری میرود.
صورتگر نقّاشم هر لحظه بتی سازم
وانگه همه بتها را در پیش تو بُگدازم
صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم
چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم
صورتگر نقّاشم
آیا وصال مدفن عشق است؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۴ ب.ظ توسط اشرفی