انتقام با سیف و سنان
خیمههای خود را در اطراف تل بر افراشتیم و به تماشای منظرۀ مسرتبخشِ عذابِ دشمنان نشستیم. خواندیم: اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آخر تابع له علی ذالک... ما هفت نفر از رؤسای افواج با هفت نفر از رؤسای ملائک در خیمه جمع شدیم تا برای گرفتن انتقام کامل از دشمنان آل محمد مشورت کنیم. بعضی گفتند خوب است وارد برهوت شویم و آنان را قطعه قطعه کنیم تا دلمان خنک شود. من گفتم: تا دل او خالی نشود دل ما خنک نمیشود و این بدون استعمال سیف و سنان ممکن نیست. دستها به دعا بلند کردیم و خواندیم: اللهم عظم البلاء و برح الخفاء .... خواندیم: اللهم اخرجنی من قبری، مؤتزراً کفنی، شاهراً سیفی، مجرداً قناتی، ملبیاً دعوة الداعی، فی الحاضر والبادی... دیدیم پیامبر و علی و اهلبیت در صف شدهاند و حضرت حجت با اصحابشان بر سر کوهی دست به دعا برداشتهاند. فهمیدیم جنبش این سایه از آن شاخ گل است. ناگهان از خانۀ کعبه صدایی شنیدیم که فرمود: الا یا اهل العالم! انا الامام المنتظر، الا و انّ جدی الحسین قتل عطشاناً...
سیاحت غرب، نجفی قوچانی، صفحه ۱۴۸، برداشت آزاد
سیاحت غرب، نجفی قوچانی، صفحه ۱۴۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی