روزی دلم گرفت
گفتم الهی دلِ من باز ده!
ندایی شنیدم که یا جُنید! ما دل بِدان ربودهایم تا با ما بمانی؛ تو باز میخواهی که با غیر ما بمانی؟
تذکرﺓ الاولیاء، عطار نیشابوری، برداشت آزاد
هر وقت راهت بسته شد
پیرمردی مفلس و برگشته بخت
دیدگانم بگرفتی که به غیر از تو نبینم
ندایی شنیدم که یا جُنید! ما دل بِدان ربودهایم تا با ما بمانی؛ تو باز میخواهی که با غیر ما بمانی؟
تذکرﺓ الاولیاء، عطار نیشابوری، برداشت آزاد
هر وقت راهت بسته شد
پیرمردی مفلس و برگشته بخت
دیدگانم بگرفتی که به غیر از تو نبینم
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی