بلبل از عشق ز گل بوسه طمع کرد و بگفت
بلبل از عشق ز گل بوسه طمع کرد و بگفت/بشکن شاخ نبات و دل ما را مشکن
گفت گل راز من اندر خور طفلان نبود/بچه را ابجد و هوز به و حطی کلمن
گفت من نیز تو را بر دف و بربط بزنم/تننن تن تننن تن تننن تن تننن [مولوی]
گفت گل راز من اندر خور طفلان نبود/بچه را ابجد و هوز به و حطی کلمن
گفت من نیز تو را بر دف و بربط بزنم/تننن تن تننن تن تننن تن تننن [مولوی]
+نوشته شده در پنجشنبه ۷ مهر ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۱۹ ق.ظ توسط اشرفی