نکات

لوژیک، ایلوژیک، آنالوژیک

پارتو می‌گوید: مسائل سه جورند؛ لوژیک(منطقی)، ایلوژیک(ضدمنطقی)، آنالوژیک(عشق)؛ اینکه کار می‌کنیم تا حقوق بگیریم و زندگی کنیم، منطقی است؛ چون به نتیجه می رسیم. کار ضدمنطقی کاری است که آدم خل می‌کند. اما نوع دیگر آن آنالوژیک است. که نه منطق است نه ضد منطق، عشق است. عشق، همه چیز را فدا کردن و پاداش نخواستن است. اگر کسی را دوست داشته باشم تا دوستم بدارد، یا محبت کنم تا به من محبت کند که عشق نیست، معامله است. و اگر در کسی عشق به وجود آمد به مرحلۀ ایثار رسیده است. چون از بین دو مرگ، مرگ خودش را انتخاب کرده است. چه مرگ منفعتش چه مرگ سعادتش چه مرگ آسایشش چه مرگ نانش چه مرگ نامش و چه مرگ جانش. اینجاست که باید مژدۀ پیدا شدن یک انسان را داد. کدام انسان؟ همان انسانی که از زندان خویشتن رها شده است.
چهار زندان انسان، دکتر علی شریعتی، صفحه ۳۷، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۶ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی