نکات

تجارت در بیان امام صادق (ع)

امام صادق(ع) فرمودند: نه‌دهم روزی در تجارت است... تجارت عقل را زیاد می‌کند... عزت انسان در بازار است... رزق با خرید و فروش نازل می‌شود... ترک تجارت عقل را کم می‌کند.
وسائل الشیعه، جلد ۱۷از ...، برداشت آزاد [اینجا]
اللهم انه لیس لی علم بموضع رزقی
هل أدلّكم على تجارة
تجارت اسدالله عسکراولادی
تاجر ترسنده طبع شيشه جان
مگر می‌رفت استاد مهینه
+نوشته شده در دوشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۶:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی  

مگر خدایی تو ؟

عارفی را پرسیدند: دنیا در نظرت چگونه است؟ گفت: آن‌چنان که بدون رضایت من، برگی از درخت نمی‌افتد! پرسیدند: مگر خدایی تو؟ گفت: نه، راضی‌ام به رضای خدا!
+نوشته شده در جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۸:۱ ق.ظ توسط اشرفی  

روز معلم

احساساتشان را که ابراز می‌کنند، تازه می‌فهمی چرا معلمی برای شاگردانش تب می‌کند.
+نوشته شده در شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۹:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی  

من غلام قمرم

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو/ پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو/ ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت/ آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم/ گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت/سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
و از سر رشک نام او نام رخ قمر برم
فقط لاهوت
با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی
چگونه زندگی کنیم؟
+نوشته شده در سه شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۹:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی  

آموزش من و علی

علی به من آموزش می‌دهد، من به کلاس! این بهترین روش برای آموزش به اوست.
+نوشته شده در یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۱۹ ق.ظ توسط اشرفی  

رقص استقبال

اسرا که آزاد شدند، جماعتی به استقبالشان رقصیدند.
+نوشته شده در یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی  

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم

یا نامه نمی‌خوانی یا راه نمی‌دانی [مولوی]
ای که مرا خوانده‌ای
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی  

بیهوشی دباغ

دباغی در بازار عطاران بی‌هوش شد. گلاب و کاه‌گِل مؤثر نبود. برادرش باخبر شد، مقداری سرگین سگ به بینی‌اش نزدیک کرد، به هوش آمد.
مثنوی، مولوی، برداشت آزاد
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۹:۱۷ ب.ظ توسط اشرفی  

متعه در شیعه

مردوخ می‌گوید: عجیب است که شیعه متعه می‌گیرد اما متعه نمی‌دهد. علامه طباطبایی در پاسخ می‌گوید: این به همان دلیل است که شما به ازدواجی که منجر به طلاق شود راضی نمی‌شوید.
بررسی‌های اسلامی، علامه طباطبایی، به اهتمام سیدهادی خسروشاهی، صفحه ۱۲۹، برداشت آزاد
ازدواج موقت در نگاه خسرو معتضد
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۷:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

حرمت بهشت

در حدیث نبوی است که خداوند، بهشت را بر هر فحّاشِ بی‌حیا، حرام کرده است. این حرمت، یا حرمت مقطعی است؛ یا حرمت از مقامات عالی بهشت است. چون شیعیان در هر صورت بهشتی هستند.
استاد پایانی، مکاسب، نوار شماره ۱۳۳، برداشت آزاد
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
فحّاش بدزبان بى‌شرم بی‌باک
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۶:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

آن یکی آمد در یاری بزد

آن یکی آمد در یاری بزد/ گفت یارش کیستی ای معتمد
گفت من؛ گفتش برو هنگام نیست/ بر چنین خوانی مُقام خام نیست
خام را جز آتش هجر و فراق/ کی پزد کی وا رهاند از نفاق
رفت آن مسکین و سالی در سفر/ در فراق دوست سوزید از شرر
پخته گشت آن سوخته پس، بازگشت/ باز گرد خانهٔ همباز گشت
حلقه زد بر در به‌صد ترس و ادب/ تا بِنجْهد بی‌ادب لفظی ز لب
بانگ زد یارش که بر در کیست آن/ گفت بر در هم تویی ای دلستان
گفت اکنون چون منی، ای من درآ/ نیست گنجایی دو من را در سرا
نیست سوزن را سر رشتهٔ دوتا/ چونک یکتایی درین سوزن درآ
رشته را با سوزن آمد ارتباط/ نیست در خور با جمل سم الخیاط [مولوی]
جز او کسی نیست
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۴:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

غیبت حلال

حاج شیخ عبدالکریم حائری فرمود: هر کس غیبت مرا کند حلال می‌کنم جز شما که اول انسان را متجاهر به فسق می‌کنید بعد غیبت می‌کنید.
استاد پایانی، مکاسب، نوار شماره ۷۹، برداشت آزاد
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۳:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی  

شریف

به کسی که مادرش سید باشد، شریف می‌گویند. به همین جهت آیت‌الله اراکی در پایان جلد دوم کتاب بیع نوشته‌اند:
و قد کتبه بیمناه الداثره، مؤلفة الضعیف، محمد علی‌ الشریف...
یادنامه آیت‌الله اراکی، آیت‌الله رضا استادی، صفحه  ۱۰۸، برداشت آزاد
نام و نسب اشرف الدین گیلانی
نسب شهید دستغیب
نسب بنی هاشم و بنی امیه
+نوشته شده در چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۶:۳۸ ق.ظ توسط اشرفی  

ملامحمدتقی برغانی

نیمه‌های شب که برف به شدت می‌بارید، پشت بام مسجد خود دست به آسمان می‌گرفت. آن‌قدر مناجات می‌کرد تا قامتش زیر برف سفید می‌شد./حبیب و محبوب، از نجوم السما، صفحه 408 برداشت آزاد
ما أَنزلنا عَلَيك القرآنَ لِتشقی


+نوشته شده در سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۲۸ ب.ظ توسط اشرفی  

عرض تسلیت آیت الله بروجردی

حاج حسین آقای قمی از نویسندگان بیت مرحوم آیت الله بروجردی بود. گفت: یکی از بستگان دوست آیت‌الله بروجردی مرحوم شد. فرمودند تا عرض تسلیتی بنویسم. من نوشتم: از فوت ایشان متأثر شدم. فرمودند: چرا دروغ نوشتی؟ من کجا متأثر شدم؟ بنویس آجرکم‌الله!
استاد پایانی، مکاسب، نوار شماره ۹۱، دقیقه ۲۰:۳۰ برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی  

ابوجهل به ابن مسعود سیلی زد

وقتی سوره الرحمن نازل شد، پیغمبر فرمود: چه کسی آن را برای قریش تلاوت می‌کند؟ عبدالله بن مسعود گفت: من! آنگاه نزد کعبه رفت که سران قریش آنجا بودند و شروع به تلاوت کرد. ابوجهل برخاست چنان سیلی به صورتش زد که گوشش پاره شد.
تفسیر نمونه، جلد ۲۷، صفحه ۱۹۱، برداشت آزاد [اینجا]
ابن مسعود سر ابوجهل را برید
مکافات ابوجهل
کنش و واکنش
+نوشته شده در سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

کشف حجاب

اولین ضربه‌ای که شیطان به آدم زد، کشف حجاب بود.
فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا
+نوشته شده در سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۹:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی  

تا ندانی که کیست همسایه

به عمارت تلف نکن سرمایه [اوحدی]
+نوشته شده در سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۸:۱۰ ب.ظ توسط اشرفی  

از فرودگاه تا بهشت زهرا

قبل از سوار شدنِ امام، یکی از علمای غیرانقلابی در ماشین نشسته بود. امام که حاضر به همراهی ایشان نبود، فرمود: فقط من و احمد! گفتم برای شما صندلی عقب را در نظر گرفته‌ایم. فرمود: نه! من جلو می‌نشینم، احمدآقا عقب!
راننده امام، شبکه ۲، ساعت ۱۰:۴۵، تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۷۹، برداشت آزاد
بلیزر امام
حفظ مطیع و طرد منزوی
+نوشته شده در سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۴:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی  

حق حکومت

علی(ع) برای رسیدگی به امور مردم در بازار بود که دید یکی دیگری را زده است. حضرت به مضروب فرمود: تلافی کن! اما او از عاقبت کار ترسید. حضرت چند سیلی محکم به صورت ضارب زد و فرمود: این حق حکومت است./هاشمی رفسنجانی، خطبه‌های نماز جمعه، صفحه 228 برداشت آزاد
+نوشته شده در سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

بدیع الزمان همدانی

بعدیع‌الزمان همدانی سکته کرد. به گمان این‌که مرده است دفنش کردند. اما به هوش آمد و صدایش بلند شد. قبر را شکافتند دیدند دست به ریش گرفته و از هول قبر مرده است.
فیض‌العلام، وقایع 11 جمادی‌الثانی 398، شیخ عباس قمی، برداشت آزاد
+نوشته شده در دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۷:۸ ب.ظ توسط اشرفی  

آموزش اسرار حق

گفت: یا شیخ! مرا اسرار حق بیاموز! شیخ دستور داد موشی در جعبه کردند و به او دادند تا پنهان دارد. مرد به خانه رفت. خواست تا بداند درون جعبه چیست؟ جعبه را باز کرد ناگهان موش گریخت. برگشت و گفت: من اسرار حق خواستم تو موش در جعبه کردی؟ شیخ فرمود: تو را اسرار حق چگونه بیاموزم که از اخفاء موشی در جعبه عاجزی؟
اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابوالخیر، محمدبن منور، برداشت آزاد [اینجا]
سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت
هر که را اسرار حق آموختند
سبوحٌ قدوس ملا محمد کاشی
+نوشته شده در دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۳:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

غیبت در محضر حاج شیخ عبدالکریم حائری

شخصی خدمت حاج شیخ عبدالکریم حائری از کسی غیبت کرد. شیخ فرمود: من نمی‌دانم ایشان گناه کرده یا نه اما می‌دانم تو غیبت کردی!
جبهه و جهاد، حسین مظاهری، جلد ۲، صفحه ۷۰، برداشت آزاد
نه مسواک در روزه گفتی خطاست
از ضرورت مذهب تا دفع فتنه
گناه غیبت
غیبت حلال
+نوشته شده در دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۴:۱۲ ق.ظ توسط اشرفی  

دزد روزه‌دار

جعفر بن یونس، معروف به شبلی، متوفای ۳۳۴ هجری قمری؛ فرمود: در سفر شام بودیم که ناگهان دزدان به کاروان ما حمله کردند. از میان انبان ما بادام و شکر بیرون می‌آوردند و می‎خوردند؛ اما رئیس دزدان چیزی نمی‎خورد. پرسیدم چرا نمی خوری؟ گفت: روزه ام! گفتم دزدی و روزه!؟ گفت: روزه می‌گیرم تا راهی باشد برای آشتی با خدا! بعدها او را در مراسم حج دیدم که توبه کرده و گرد خانۀ خدا طواف می‌کند.
تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، جلد ۶۶، صفحه ۵۱، برداشت آزاد [اینجا]
توفیق حسرت
الحمد لله که در راه افتاد
دزد عقیده
نماز لشکر حر به امامت سیدالشهدا (ع)
+نوشته شده در یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی  

سبوحٌ قدوس ملا محمد کاشی

گفت: وقت سحر ملا محمد کاشی را دیدم که در سجده سبوحٌ قدوس می‌گوید و در و دیوار نیز به ذکر او متذکرند! ملامحمد کاشی شنید و گفت: این‌که در و دیوار به ذکر من متذکر باشند عجیب نیست. عجیب این است که او از کجا محرم راز شده است؟
حبیب و محبوب، از قصص‌العلما، صفحه ۴۱، برداشت آزاد
مُرده زین سواند و زآن سو زنده‌اند
آموزش اسرار حق
عاشق و شاعر و شوریده زیادند ولی
سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت
+نوشته شده در یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۳:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی