نکات

شباهت امّل و قرتی

در اینجا همۀ مردم یا امّل‌اند یا قرتی! هر دو مقلّد کور و سر و ته یک کرباس! یکی به آنچه نمی‌داند مؤمن است و دیگری به آنچه نمی‌داند کافر! آنان قرآن می‌خوانند و نمی‌فهمند اینان سمفونی گوش می‌دهند و نمی‌فهمند.
هبوط در کویر، معبودهای من، دکتر شریعتی، صفحه ۳۷۴ فیزیکی، برداشت آزاد
دینداری عامیانه
+نوشته شده در دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۷:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی  

هر جایی جوری بود

پروفسور شاندل را در هیچ قالبی نتوانستم محصور کنم که به قول جلال آل احمد:
هر جایی جوری بود و همه جا یک جور!
هبوط در کویر، معبودهای من، دکتر شریعتی، صفحه ۳۷۱ فیزیکی، برداشت آزاد
نمادهای وحدت
مذهب مولوی
+نوشته شده در دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۶:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی  

پیدایش اهل سنّت

کلمه "سنّی" ابتدا در مقابل شیعه وضع نشد، در مقابل معتزله وضع شد. شیعه در زمان ائمه طرفدار معتزله بود نه‌ طرفدار اشاعره؛ بعد که معتزله از بین رفت و از طرفداران تعقّل فقط شیعه باقی ماند، کلمه "شیعه" در مقابل "سنّی" قرار گرفت. و بعد یک فکری پیدا شد که شاید کلمه "سنّی" درباره‌ مسئله خلافت وضع شده، در صورتی که ریشه‌اش آن نیست.
آقای حاج میرزا خلیل کمره‌ای گفت: اهل تسنّن کلاه ما را در تاریکی برداشتند، آمدند این‌ اسم زیبا را برای خودشان انتخاب کردند که ما سنّتی هستیم. یعنی دیگران تابع سنّت رسول الله نیستند.
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه ۳۰۳، برداشت آزاد [اینجا]
من امام حسین را نکشتم
+نوشته شده در دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۳:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی  

مرقد مطهر پیامبر اکرم

+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

صلوات ورود به کلاس استاد اعتمادی

استاد آیت الله حاج شیخ مصطفی اعتمادی در ابتدای دوازدهمین جلسه از درس رسائل فرمودند: آقایان به دلیل محبت و لطف و مرحمتی که دارند موقع آمدن بنده صلوات می‌فرستند. بهتر است به جای صلوات در مظان اجابت، دعا بفرمایند تا خداوند توفیق بدهد.
درس رسائل، استاد اعتمادی، جلسه ۱۲، ثانیه ۳۰، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۸:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی  

مخالفت فرشتگان با خلقت آدم

وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ... (بقره ۳۰)
بعضى از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان به‌خاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلکه پیش از او نیز مخلوقات دیگرى بودند که به نزاع و خونریزى پرداختند که سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!
تفسیر نمونه، جلد ۱، صفحه ۲۱۴، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۷:۲ ق.ظ توسط اشرفی  

دفن ابوبکر

لما حضرت أبابكر الوفاة أقعدني عند رأسه و قال لي يا علي إذا أنا مت فغسلني بالكف الذي غسلت به رسول الله (صلى الله عليه وسلم) وحنطوني و اذهبوا بي إلى البيت الذي فيه رسول الله (صلى الله عليه وسلم) فاستأذنوا فإن رأيتم الباب قد يفتح فادخلوا بي و إلا فردوني إلى مقابر المسلمين حتى يحكم الله بين عباده؛
قال فغسل و كفن وكنت أول من يأذن إلى الباب فقلت يا رسول الله هذا أبو بكر مستأذن فرأيت الباب قد تفتح و سمعت قائلا يقول ادخلوا الحبيب إلى حبيبه فإن الحبيب إلى الحبيب مشتاق!
تاریخ دمشق، ابن عساکر، جلد ۳۰، صفحه ۴۳۶، برداشت آزاد [اینجا]
فخر رازی در تفسیر کبیر جلد ۲۱ صفحه ۸۷
حلبی در سیره علوی جلد ۳ صفحه ۳۶۵
علامه دیار بکری در تاریخ الخمیس جلد ۲ صفحه ۲۳۷
اخبارالدول جلد ۱ صفحه ۲۰۸
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۵:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی  

عشق فرزند افلاطون

قیل لأفلاطونَ الحکیمِ: عَشِقَ ابْنُکَ؛ قال الانَ تمّ فی الانسانیّة
به افلاطون گفتند: پسرت عاشق شده؛ گفت: اکنون در انسانیت به کمال رسیده است.
تذکرة المتقین، بهاری همدانی، صفحه ۳۸، برداشت آزاد [اینجا]
تو خود چه آدمیی کز عشق بی‌خبری
انسان حیوان عاشق است
خر رفت و رسن برد و دریغا چنبر
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۴:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی  

توتم سعید نفیسی

مرحوم سعید نفیسی رئیس کتابخانۀ مجلس شد. یک مرتبه سر و صدا پیچید که سعید نفیسی کتابی را دزدیده است. نسخه‌ای که کاغذش از پوست آهوی خوش خرام بود، به خط میرزا علیرضای عباسی!
پرونده‌ای تشکیل شد. اما به علت اینکه این کتاب توتم استاد بود و نفیسی نیّت ارتکاب جرمی نداشت و این کار در حالت غیرعادی انجام شد دادگاه او را تبرئه کرد.
هبوط در کویر، توتم پرستی، دکتر شریعتی، صفحه ۶۵۵ فیزیکی، برداشت آزاد
ایده آل تایپ
معشوق تو کیست؟
اتهام سرقت و محاکمه نفیسی
+نوشته شده در شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۵:۱۷ ب.ظ توسط اشرفی  

اینجا مشهد است

طلبۀ باشرفش بر روی میلیاردها موقوفه و کنار میلیون‌ها پولِ دین، گرسنه زندگی می‌کند. به عشق این‌که فرهنگ امام صادق را نگه دارد، زندگی‌ای را برگزیده است که باید جوانی‌اش را در حجره‌های تنگ و مرطوب بپوساند و پیری‌اش را قربانی پارسایی‌اش کند. آنگاه ایمانش را عوام‌فریبان به بازی بگیرند و عملش را عوام تشخیص دهند. مصیبت از این بالاتر؟
هبوط در کویر، توتم پرستی، دکتر شریعتی، صفحه ۶۳۵ فیزیکی، برداشت آزاد
مقصّر کیست؟
+نوشته شده در شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۴:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی  

کتاب از کیست؟

کدام ابلهی است که بگوید مثنوی مال آقای کربلایی حسنی است که ۲۷ تومان پول داده، خریده و آن را جلد کرده و در قفس قفسۀ اتاقش گذاشته؟
یا بگوید قرآن مال لیلا باجی است که آن را از دم صحن کهنه به ۱۱ تومان ابتیاع کرده و کنج صندوق‌خانه‌اش گذاشته، هی ماچش می‌کند و آه می‌کشد، یعنی بله؛ این قرآن مال من است.
یا بگوید دیوان حافظ مال چلاغ شوفر تانکر نفت است که آن را ۲۵ ریال خریده و بعد از اینکه یک بطر عرق کهنه می‌زند و شنگول می‌شود فال حافظ می‌گیرد و از تمام حافظ هم همان الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها را از بر است. یعنی توی کاسه من، ادار کن تا تناول کنم.
کتاب مال خریدارش نیست. مال خواننده‌اش است. هر که آن را باز کند، بخواند، بفهمد، احساس کند و در او اثر کند. درست است که پولش را این‌ها داده‌اند اما... ای! چه بگویم؟ با این آدم‌هایی که خر در مقابلشان بوعلی سیناست!
هبوط در کویر، توتم پرستی، دکتر شریعتی، صفحه ۶۵۲ فیزیکی، برداشت آزاد
+نوشته شده در شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی  

هبوط در کویر

هبوط در کویر، عنوان کتابی است که ابتدا در دو کتاب با عناوین «هبوط» و «کویر» به چاپ رسیده‌ بود. شریعتی در بخش اول کتاب، داستان سمبلیک آدم و هبوط او را از بهشت می‌نویسد و در بخش دوم، کویر را به عنوان نماد وطنش ایران برمی‌گزیند و می‌گوید: کویر، تاریخی که در صورت جغرافیا نمایان شده است. [اینجا]


+نوشته شده در شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی  

جای شهید و جلّاد عوض نشود

دهۀ ۶۰، دهۀ خشن‌ترین تروریسم در کشور است. از کاسب معمولی تا جوان دانشجو تا فعّال سیاسی تا شخصیّت‌های بزرگ انقلاب! البتّه من عدد معیّن نمی‌کنم، لکن تا هفده‌ هزار هم گفته‌اند؛ که در میان اینها شخصیّت‌هایی مثل شهید مطهرّی و شهید بهشتی حضور دارند. من به کسانی که اهل فکر و تأمل و قضاوت‌اند، توصیه می‌کنم جای شهید و جلّاد عوض نشود!
آیت الله خامنه‌ای، برداشت آزاد [اینجا]
قبران فی طوس
+نوشته شده در جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۹:۲۸ ب.ظ توسط اشرفی  

قبران فی طوس

قَبرانِ فی طُوسَ خيرُ الناسِ كلّهُم/ و قَبْرُ شرُّهُم، هذا مِن الْعِبَرِ!
ما ينفعُ الرجسَ منْ قربِ الزكيَّ/ و ما على الزكيَّ بقربِ الرجسِ منْ ضررِ
در طوس دو قبر است؛ قبر بهترین مردم و قبر بدترین مردم و این عبرتی است.
ناپاک در جوار پاک سود نمی‌برد و پاک از جوار زیان نمی‌بیند. [دعبل خزاعی]
حرمی که در آن جلاد و شهید در کنار هم آرمیده‌اند. هارون در وسط و امام در کنار!
خداحافظ شهر شهادت، دکتر شریعتی، صفحه ۳، برداشت آزاد
جای شهید و جلّاد عوض نشود
روایت خواجه مراد از دفن امام رضا(ع)
+نوشته شده در جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱:۴ ب.ظ توسط اشرفی  

خداحافظ شهر شهادت

هنگامی که مرحوم شریعتی از تدریس در دانشگاه مشهد محروم شد و در وزارت علوم تهران به کار اداری وادار! این متن هجده صفحه‌ای را نوشت و از مشهد خداحافظی کرد.
خداحافظ شهر شهادت، دکتر شریعتی، صفحه ۲، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی  

عقل و روح چگونه می‌فهمند؟

ابزار عقل، منطق است؛ منطق دو حالت دارد. می‌فهمم، نمی‌فهمم؛ همین! مثل روشن یا خاموش شدن یک لامپ در اتاق تاریک!
اما فهمیدن در روح مثل سر زدن آفتاب است. از افق طلوع می‌کند و در ولایت جان جاری می‌شود. آفتاب همواره در سر زدن است و دل مدام در فهمیدن!
هبوط در کویر، عشق فرزند، دکتر شریعتی، صفحه ۶۱۵، برداشت آزاد
عقل و کمال عقل
اهمیّت علم منطق
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۵:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی  

عشق مرغ به جوجه

منظرۀ عجیبی است. جوجه به عادت همیشگی به دنبال مرغ مادر می‌دود اما این مرغ امروز دیوانه شده است. منقار تیزش را بیرحمانه به پشت گردن و پهلوهای لطیف جوجه می‌زند و با کندن دسته‌ای از پر و پوست و گوشت، جوجه را مجروح و خون‌آلود می‌کند. او با هر منقاری که بر پشت و پهلوی جوجه‌اش می‌زند، پاره‌ای از قلب خویش را به منقار می‌کَند.
آری؛ این عشق است که در اوج اخلاصش به ایثار رسیده و در اوج ایثارش به قساوت!
هبوط در کویر، عشق فرزند، دکتر شریعتی، صفحه ۴۵۲ فیزیکی، برداشت آزاد [اینجا]
دوست داشتن فرزند
پدری با پسرش گفت به خشم
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۵:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی  

چرا مردم کودک را دوست دارند؟

چون کودک ادامۀ وجود آدمی است. در آینۀ سیمای اوست که خویشتن خویش را می‌بینیم. به تعبیر موریس در باره‌ی وُلتِر، منِ دیگرم است. فرزند من، یعنی منِ دیگرِ من! یعنی منِ دوم‌ام!
هبوط در کویر، عشق فرزند، دکتر شریعتی، صفحه ۴۴۴ فیزیکی، برداشت آزاد
موریس در آن دوره مشتاق ولتر بود. صفحه ۳۷۳ فیزیکی
دوست داشتن فرزند
فیلسوف ثروتمند
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی  

صلوات خاصه امام هادی (ع)

شیخ الطائفه صلواتی بر آن حضرت نقل می‌کند. قسمتی از آن صلوات این است:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ...
در هر جمله‌ای عقل کُمَّل متحیّر است. امامت از مقولۀ اضافه است. این مفهوم متَقوِّم به طرفین است. امام بدون مأموم محال است. مأموم بدون امام هم محال است. در این بیان امامی تعریف شده به امامت بر مأمومی که از مقام مأموم باید به مقام امام پی برد. امام الاتقیاء! اتقیاء کیانند؟ قرآن بخوانید تا ببینید اتقیاء چه طایفه‌ای هستند. ان المتقین فی مقام امین... [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۹:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی  

مرغ تنبل

اوه! که چه زشت‌اند این مرغ و خروس‌های چاق و تنبلی که جز خوردن نمی‌دانند و بال و پرشان نه برای پرواز است بلکه برای متکا و تشک و لحاف! مرغانی که فقط شکم سیر می‌کنند نه دل را، مستراح پر می‌کنند نه چشم را، نگاه یک شکمو را به خود می‌گیرند نه نگاه پارسای یک شاعر را!
هبوط در کویر، عشق فرزند، دکتر شریعتی، صفحه ۴۴۳ فیزیکی، برداشت آزاد
گر سیل عالم پر شود
این دو روز عمر مولایی شویم
غذای ابومعین
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۹:۳۴ ق.ظ توسط اشرفی  

پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است

+نوشته شده در سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی  

خاطرات ایام تحصیل

هر گاه پدرم و هم‌درسی‌هایش گرد هم می‌نشینند و از حوزه‌های درس و اخلاق ادیب نیشابوری بزرگ، آقا بزرگ حکیم، آشتیانی، میرزاحسنعلی قهرمان و میرزای اصفهانی یاد می‌کنند، چشمشان از حسرت آن ایّام به اشک می‌نشیند؛ گویی اصحاب پیامبرند که از رسول خدا سخن می‌گویند.
و من هر گاه با همکلاسانم می‌نشینم و با هم خاطرات ایّام تحصیل را نشخوار می‌کنیم، دلمان را از خنده می‌گیریم که آن روز در کلاسِ معلمِ خطّمان، موش ول دادیم!
هبوط در کویر، دکتر شریعتی، صفحه ۲۶۳ فیزیکی، برداشت آزاد [اینجا]
معلم گو ادب کم کن که من ناجنس شاگردم
+نوشته شده در سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۹:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند [حافظ]
قلندران جماعتی از صوفیه ملامتی بودند که حدود قرن هفتم هجری اوج شهرت آنان بود. قلندران معمولاً دلقی سبزرنگ از جنس پشم می‌پوشیدند و موی سر و ریش و سبیل و حتی بعضی ابروی خود را می‌تراشیدند. ابن بطوطه سبب مبادرت قلندران به تراشیدن ابرو را به شیخ جمال‌الدین ساوجی نسبت می‌دهد که برای رهایی از دام گناهی که زنی برایش گسترده بود، چنین کرد. از این رو مریدانش نیز این کار را مرسوم کردند. [اینجا]
تن رها کن تا چو عیسی بر فلک گردی سوار
+نوشته شده در دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۹ ب.ظ توسط اشرفی  

پخته سخن مردی ولی گفتار خامت می‌کند

اگر آدم همۀ حرف‌های خودش را بزند خام می‌شود. باید پاره‌ای از آن را برای خودش نگه دارد. به این معنا؛ نه به معنای مصلحت‎جویی. چون خودش می‌گوید: از تندی اسرارم حلاج زند دارم.
حلاج اشارت‌گو از خلق به دار آمد
از تندی اسرارم حلاج زند دارم
حلاج را مردم دار زدند چون پاره‌ای از اسرار را می‌گفت. اگر حلاج امروز بود او مرا دار می‌زد چون من از حلاج بالاتر گفتم. [اینجا]
اسم اعظم هفتاد و سه حرف دارد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی  

علت انحطاط متصوفه

یکی از علل آن این است که وقتى اقبال نفوس نسبت به امری زیاد شد و مردم عاشقانه به آن گرویدند، عده‌اى سودجو خود را در لباس اهل آن مسلک در آورده و آن را به تباهى مى‌کشند. معلوم است که در چنین وضعى همان مردمى که با شور و عشق به آن مکتب روی آورده بودند، از آن متنفر مى‌شوند.
المیزان، العلامه الطباطبایی، جلد ۵، صفحه ۲۸۲، برداشت آزاد [اینجا]
ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد ۵، صفحه ۴۵۷، برداشت آزاد [اینجا]
هر که شیرینی فروشد
آیا انقلاب فرزندخوار است؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۸:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی  

حمله به سروش

+نوشته شده در یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۷:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی  

انّی جاعل فی الارض خلیفة

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ (بقرة ۳۰)
تأثیر مشورت
مشورت انوشیروان
مشورت می‌رفت در ایجاد خلق
مشورت احمد خضرویه با همسرش
+نوشته شده در یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۷:۷ ب.ظ توسط اشرفی  

رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

سروش، دین شناسی مولوی، جلسه ۱۱، دقیقه ۰۱:۰۲:۴۷، برداشت آزاد [اینجا]
سؤال روی قبض آب
+نوشته شده در شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی  

پیدایش مکتب تصوّف

مکتب تصوّف ریشه در عهد خلفا دارد. البته نه به عنوان تصوّف، بلکه به عنوان زهدگرائى! در اوائل بنى عباس با پیدا شدن رجالى از متصوفه چون بایزید بسطامى، جنید، شبلى، معروف کرخى و غیر ایشان رسما به عنوان یک مکتب ظاهر گردید.
پیروان این مکتب معتقدند که راه به سوى کمال، طریقت است. و طریقت نوعى ریاضت کشیدن در تحمّل شریعت است. ضمن اینکه سند طریقت را به علی(ع) نسبت دادند.
و چون ادعای کرامت‌های آنان را شرع و عقل نمی‌پذیرفت، می‌گفتند عقل شما به آن نمی‌رسد!
اگر آنچه آنان مى‌گویند مغز دین و لب حقیقت است و ظواهر دینى به منزله پوستۀ آن است که باید دور ریخته شود، چرا شارع مقدس خودش اعلام نکرد تا همۀ مردم پوسته را دور بریزند و مغز دین را بگیرند!؟
المیزان، العلامه الطباطبایی، جلد ۵، صفحه ۲۸۱، برداشت آزاد [اینجا]
ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد ۵، صفحه ۴۵۶، برداشت آزاد [اینجا]
چون شدی بر بام‌های آسمان
اهل تصوف در نگاه علامه طباطبایی
می‌گفت در بيابان رند دهل‌دريده‏
+نوشته شده در شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی  

اهل تصوف در نگاه علامه طباطبایی

اهل تصوّف برای سیر و سلوک، آداب و رسوم خاصی را پدید آوردند که در شریعت وجود نداشت. پیوسته راه‌های جدیدی را به آن افزودند تا جایی که شرع را در یک طرف و شریعت را در طرف دیگر قرار دادند. واجبات را ترک کردند و در محرّمات غوطه ور شدند. در نهایت به تکدی گری و استعمال بنگ و افیون روی آوردند و آن را مقام فنا نامیدند.
المیزان، العلامه الطباطبایی، جلد ۵، صفحه ۲۸۲، برداشت آزاد [اینجا]
ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد ۵، صفحه ۴۵۸، برداشت آزاد [اینجا]
می‌گفت در بيابان رند دهل‌دريده‏
پیدایش مکتب تصوّف
آیا تصوف معلول حمله مغولان بود؟
معراج عبدالقدوس گانگهی
انرژی درمانی عرفان نیست
+نوشته شده در شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی  

شعر و فلسفه در نگاه علامه طباطبایی

رابطه‌ای بین شعر و فلسفه نداریم به این معنا که از فلسفه چیزی برداریم و در شعر نشان بدهیم یا از شعر چیزی برداریم و در فلسفه نشان بدهیم؛ اینجور نیست. حقیقتا شعر از یک منشأ خیالی سرچشمه می‌گیرد و فلسفه از یک منشأ واقعی؛ واقعیت با خیال دو موضوغ غیر هم‌اند. بنابراین دیگر نمی‌توان گفت شعر با فلسفه آشتی دارد. مگر بگوییم کلام منظوم است، که در این صورت دیگر شعر نیست. شعر منطقی آن است که از خیال سرچشمه بگیرد.
استاد! چرا شعر گفتید؟
بله؛ حق است! برای اینکه گاهی جنبه‌ی خیال جلوه می‌کرد و بیشتر تأثیر داشت؛ ما هم چند بیت گفتیم.
استاد! شعری از اشعارتان به یاد دارید؟
شاید یادمان باشد؛
من به سرچشمۀ خورشید نه خود بردم راه/ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم/او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد [اینجا]
قنوت میرزا جواد آقای ملکی تبریزی
شعر در شان پیامبر نیست
در شعر مپیچ و در فن او
اقبال فیلسوف و شاعر
+نوشته شده در شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱:۵۱ ق.ظ توسط اشرفی  

شهید مطهری در نگاه علامه طباطبایی

مطهّری هوش فوق العاده‌ای داشت و حرف از او ضایع نمی‌شد. حرفی که می‌گفتیم می‌گرفت و به مغزش می‌سپرد. علاوه بر مسئله تقوا و انسانیت و جهات اخلاق که انصافا داشت، یک هوش فراوانی هم داشت و هر چه می‌گفتیم هدر نمی‌رفت، مطمئن بودم که هدر نمی‌رود.
این عبارت، عبارت خوبی نیست؛ اما وقتی ایشان به درس می‌آمدند بنده حالت رقص پیدا می‌کردم از شوق و شعف! دیگر چه عرض کنم!؟ [اینجا]
شقشقه
+نوشته شده در شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۷ ق.ظ توسط اشرفی  

ضعف تمایلات مذهبی در فرزندان

یکی از والدین می‌گفت مدتی است تمایلات مذهبی فرزندم ضعیف شده و به کلی مذهب را کنار گذاشته است. پرسیدم از چند روز پیش؟ گفت: حدود بیست روز؛ گفتم باز هم او! برای اینکه شما بیست سال است که مذهب را کنار گذاشتی و کسی متوجه نشده است! مگر ملاک چیست؟ شما پول‌زده شدی و با پول از بین رفتی؛ اما او با فکر از بین رفت. کدام یک از شما بیشتر فاصله گرفتید؟ [اینجا]
من: اولاً ؛ در اینجا مقایسه بین پدر و فرزند اشتباه است که بگوییم باز هم او!
ثانیاً؛ پدر که پول‌زده شد فقط بخشی از اخلاقش را از دست داد اما فرزند عقایدش را! 
حالا بفرمایید کدامیک بیشتر فاصله گرفته‌اند.
چرا سخن سلف نافع تر است؟
+نوشته شده در جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۴:۶ ق.ظ توسط اشرفی  

معبد مرد کریم اکرمته

معبد مرد کریم اکرمتَه/ معبد مرد لئیم اسقمتَه
مر لئیمان را بزن تا سر نَهند/ مر کریمان را بده تا بر دَهند [مولوی]
کما تکونوا یولّی علیکم
ظلمتیان را همه بی نور کن
پس شدند اشکسته‌اش آن عاقلان
لذت کریم و لئیم
نقد اسلام رحمانی
النار سوط یسوق اهل الله الی الله
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۹:۴ ب.ظ توسط اشرفی  

درمان خودخواهی

اگر کسی بخواهد مثنوی را خلاصه کند، خلاصه‌اش این است که انسان بتواند بیماری خودخواهی را درمان کند. این بیماری یک دارو هم بیشتر ندارد و آن این است که آدمی عاشق شود. چون عاشقی یعنی دیگرخواهی؛ و این دیگرخواهی، انسان را از خودخواهی بیرون می‌آورد. البته عشق، هم می‌تواند عشق زمینی باشد هم می‌تواند عشق آسمانی باشد. چه این سری باشد، چه آن سری؛ آخرش به عشق الهی منتهی خواهد شد.
عاشقی گر زین سر و گر زان سر است/عاقبت ما را بدان سر رهبر است
سروش، برداشت آزاد [اینجا]
آن نفسی که با خودی یار چو خار آیدت
آیا عشق زمینی مطلوب است؟
عشق مجازی
تأثیر ازدواج در اخلاق
به عشق گربه گر خود چیر باشی
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۸:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی  

دین علم رفتن به آسمان است

گالیله می‌گوید: دین، علم به حرکت آسمان نیست؛ بلکه علمِ رفتن به آسمان است. در حقیقت می‌گوید از دین انتظار درس نجوم و کیفیت حرکت سیارات را نباید داشت بلکه باید انتظار کیفیت رفتن به سماوات را داشت. یعنی دین موجب کارهای نیکی می‌شود که ما را به رستگاری و بهشت می‌رساند.
علم بنای آخور
علم رسمی
اعتراض ملاصدرا به ابن سینا
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

بهر نان شخصی پی نانبا دوید

گاهی برای شما اتفاقی می‌افتد که شما به طلب چیزی می‌روید اما چیز دیگری پیدا می‌کنید. در حقیقت آن اتفاق برای این بود که شما آن چیز دیگر را پیدا کنید. شخصی به سوی نانوایی می‌دود تا نان بگیرد اما زیبایی نانوا را می‌بیند. کاروانی دلو به چاه می‌اندازد تا آب بکشد اما یوسف می‌بیند. موسی(ع) راه گم می‌کند و به سوی آتش می‌رود اما وحی می‌گیرد. یعنی در این جهان کاری از کار دیگر نشأت می‌گیرد.
بهر نان شخصی پی نانبا دوید/داد جان چون حُسن نانوا را بدید...
همچو اعرابی که آب از چه کشید/آب حیوان از رخ یوسف چشید
رفت موسی که آتش آرد او به‌دست/ آتشی دید او که از آتش برست [مولوی]
گفت معشوقم تو بودستی نه آن/لیک کار از کار خیزد در جهان [مولوی] [سروش]
گدایی با سوزن
الهی دیگران مست شرابند و من مست ساقی
آن‌ که به تور دل من خورده است
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۶:۹ ب.ظ توسط اشرفی  

متن فارسی با عنوان عربی

چرا سید محمد جواد ذهنی تهرانی، کتاب‌های فارسی را با عنوان عربی می‌نویسد؟ [اینجا]
سید جواد ذهنی تهرانی
+نوشته شده در سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی  

ناقه صالح را یک نفر کشت

ناقۀ حضرت صالح را یک نفر از قوم ثمود کشت اما چون دیگران راضی به این عمل بودند، خداوند عذاب را بر آنان تعمیم داد و فرمود: فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ [شعرا ۱۵۷]
نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱، برداشت آزاد [اینجا]
لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّهَ قاطِبَهً
و اتّقوا فتنة لا تُصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة
+نوشته شده در سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲:۱۸ ق.ظ توسط اشرفی  

زن در بیان حجّت هاشمی

ثُمَّ، حرف عطف است که برای ترتیب و تراخی می‌آید.
والفاءُ للترتیب بالاتصال/و ثم للترتیب بالانفصال
مثل قول خدای متعال که فرمود: خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا
حوا از استخوان دنده چپ آدم آفریده شد! از این رو دندۀ طرف چپ شما نیمه است! و چون زن را از دندۀ کج و چپ آفریدند، باید با او به کجی رفتار کرد که اگر بخواهید او را راست کنید می‌شکند. زن وفا ندارد. مثل عقرب نیش می‌زند و مثل مار می‌گزد. اگر عمرش زیاد شود که افعی و اژدها می‌شود.
زن و اژدها هر دو در خاک باد/جهان پاک از این هر دو ناپاک باد
زن چون چپ است و چپ پسند، از حرف راست اعراض دارد. به همین دلیل نواقص العقول را منکر است. البته اگر زنی تصدیق این گفتار کرد، کمی شعور دارد! آدم راست است و حوا چپ! آدم راست قامت است چون خجالت ندارد زن خمیده قامت است چون خجالت دارد! و ما دیگر زن را بیش از این رسوا نمی‌کنیم!
می‌گویند اگر زن بد بود چرا خداوند به پیامبر دختر داد؟ شما را با آن دختر چه مناسبت؟ آن غذایش، آن لباسش، آن انفاق و عبادت و چشم بستن از نابینایش! آن از خانه بیرون نرفتنش با اینکه خانه‌اش متصل به مسجد بود و شما پاچه برمال و کوچه برو!
مُهدَی الأَریب؛ شرح باب اول مغنی، جلد ۲، صفحه ۵۳۹، برداشت آزاد [مغنی]
زن در بیان ملاصدرا
چو زن راه بازار گیرد بزن
اگر زن ندارد سوی مرد گوش
+نوشته شده در دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۷:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی  

غذای جسمانی و غذای روحانی

اگر در مجلسى تنها به خوراك و غذاى جسمانى اكتفا مى‌شد، ملا آقا جان زنجانی مى‌گفـت: مثل اين است كه کسی با اسب سوارى به منزل شما آمده باشد و شما فقط كاه و جو اسب او را تأمين كنيد ولى به خودش اعتنا نكنيد. لذا آن مرحوم هر جا كه چند نفر جمع مى‌شدند مجلس را به صورت وعظ و خطابه در مى‌آورد تا هم غذای جسمانی استفاده کرده باشند هم از غذای روحانی!
پرواز روح، سید حسن ابطحی، صفحه ۴، برداشت آزاد [اینجا]

+نوشته شده در دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی  

حرمت تریاک و سیگار

من فتواى بیش از صد نفر از مراجع را نسبت به حرمت كشيدن ترياك ديده‌ام. چون دود تریاک از خبائث است و خداوند روزی انسان را از طیّبات قرار داده است. حتّی بعضى از مراجع ما سيگار را هم حرام مى‌دانند. ملا آقاجان زنجانی وقتی منبر می‌رفت، چنان در مجلس تصرّف می‌کرد که در و دیوار گریه می‌کردند. اما در اوج منبر اگر کسی كبريت به سيگار مى‌زد، فوراً پايين مى‌آمد و مى‌گفت، فرشتگانى كه در مجلس بودند با روشن شدن سيگار رفتند. من هم ديگر نمى‌توانم ادامه بدهم.
نگاهی به مقام قمر بنی هاشم، انصاریان، صفحه ۱۷، برداشت آزاد [اینجا]
واکنش ملا آقا جان زنجانی به سیگار
اتاق سیگار
منبر ملاعباس تربتی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۴:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ

موجودات زنده در دنيا آزادند تا هر چه از حرام و حلال مى‌خواهند بخورند؛ سگ لاشه و استخوان حیواتاتی مثل گرگ و شیر و روباه را مى‌خورد، کرکس هم لاشۀ سگ را می‌خورد. اما خداوند خوراك انسان را طیب قرار داده است. هم طيّب ذاتى، هم طیّب عرَضى؛ چون انسان مصداق کرّمنای خداوند است.
نگاهی به مقام قمر بنی هاشم، انصاریان، صفحه ۱۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۴:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی  

وَ حَمَلْناهُمْ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ

هر موجود زنده‌اى در جاى خاصى زندگى مى‌كند. ماهى در آب، پرنده در هوا، چرنده در صحرا و بيابان‌، شیر و گراز و خوک در جنگل؛ اما انسان آنقدر ارزش دارد که می‌تواند در برّ و بحر زندگی کند.
نگاهی به مقام قمر بنی هاشم، انصاریان، صفحه ۱۰، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۳:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی  

چه نیازی به معارف داریم؟

عالمان، دانشمندان، فضانوردان، ستاره‌شناسان، همه احتیاج دارند، این حرف‌ها را بشنوند. ما اگر یک وقتی ماشین شدیم یا ربات شدیم، نه مولوی می‌خواهیم، نه حافظ می‌خواهیم، نه پیامبر می‌خواهیم، نه دین! همانطور که ماشین‌ها نمی‌خواهند. حالا دیگر نمی‌گویم حیوانات! ولی تا آدمیم، تا بشریم، تا انسانیم، تا این روح و این قلب را داریم، این بزرگان با ما سخن می‌گویند. گذشته بخشی از وجود ماست. این بزرگواران همه آمدند، خشت بر خشت چیدند و این کاخ عظیم معرفت را ساختند که ما خیلی راحت درون آن نشستیم. حالا اگر ما این دیوارها را خراب کنیم چه برایمان می‌ماند؟ ممکن است آثار این بزرگان نامحسوس باشد اما بسیاری از اخلاقیّات، سخنان پیامبران است. این سخنان چنان در وجود ما نشسته که دیگر منبع و مخزن آن را نمی‌بینیم. مثل بیماری که بعد از شفا بگوید من به طبیب نیاز ندارم. سعدی می‌گوید:
چو به بودی طبیب از خود میازار/ که بیماری توان بودن دگر بار
چو باران رفت بارانی میفکن/ چو میوه سیر خوردی شاخ مشکن [اینجا]
شنیدم که اسب سلطانی خطا کرد
چه نیازی به امام علی داریم؟
راه برون رفت از حیرت
چه نیازی به علم دین داریم؟
از خدا جوییم توفیق ادب
سر ز شکر دین از آن بر تافتی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی  

کتاب کلثوم ننه

مبارزه‌ با خرافات را باید جدی بگیرید. این روش علمای ما بوده است. مرحوم آقا جمال خوانساری، عالم معروفِ مُحشیِّ شرح لمعه، سیصد سال پیش برای اینكه خرافات را برملا كند، كتابی به نام «كلثوم ننه» نوشت. ایشان با زبان طنز، معروفترین خرافات زمان خودش را به زبان فتوای فقهای زنان درآورده و می‌گوید زنان پنج فقیه بزرگ دارند! یكی‌اش، كلثوم ننه است! یكی، دده بزم‌آراست! یكی، بی‌بی‌شاه زینب است! یكی، فلان است. آن وقت از قول اینها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چیزها، مطالبی را نقل می‌كند. یعنی عالم دینی به این چیزها می‌پردازد. ما خیال می‌كنیم اگر در مقابل یك مطلب خرافی مقاومت كردیم، بر خلاف شئون روحانی عمل كرده‌ایم؛ نه، شأن روحانی این است.
آیت الله خامنه‌ای، دقیقه ۵۰، برداشت آزاد [اینجا]
انتقاد به سعدی و مولوی
مزاج‏ گويی یا مصلحت گویی؟
انتقاد سروش به حکایت محدث نوری
زهرالربیع سید نعمت الله جزایری
+نوشته شده در شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۹:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی  

تخت جمشید در بیان آیت الله خامنه‌ای

یک نفر هم پیدا می‌شود از سرِ اشتباه و ندانم‌کاری، به جای مرقد امام رضا(ع) و مرقد امام بزرگوار(ره) و مرقد حضرت معصومه(س) و مراسم معنوی، تخت جمشید را زنده می‌کند. البته تخت جمشید، یک اثر معماری است؛ انسان، اثر معماری را تحسین می‌کند و چون متعلّق به ما و مال ایرانی‌هاست، به آن افتخار هم می‌کند؛ اما این غیر از آن است که ما دل‌ها و ذهن‌ها و جان‌های مردم را متوجّه به نقطه‌ای کنیم که در آن خبری از معنویت نیست، بلکه نشانه‌ی طاغوتی‌گری است. در همان ساختمان‌ها که امروز بعد از گذشت یکی دو هزار سال، ویران است، زمانی به مناسبت همین روز نوروز، خدا می‌داند که چقدر بی‌گناه، در مقابل تخت طاغوت‌های زمان به قتل می‌رسیدند و چقدر دل‌ها ناکام می‌شدند! این افتخاری ندارد. [اینجا]
مولوی در بیان آیت‌ الله خامنه‎‌ای
+نوشته شده در جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۳:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی  

شریک الاذواق مولوی

از نظر من مولوی با کسانی مثل بودا هم‌افق است. یعنی هم‌زبان بوده‌اند، هم‌سخن بوده‌اند، تقریباً چشمشان به یک جا دوخته بود. مشکل می‌توان گفت که یکی از دیگری اخذ کرده است. یک جاهایی به قول عرفا شریک الاذواق یکدیگر بودند. همانطور که محی الدّین عربی شریک الاذواق صدرالدّین قونوی بود. یعنی هر دو با هم ذوق می‌کردند نه اینکه یکی از دست دیگری بگیرد. یک لقمه در یک زمان در دهن هر دو نهاده می‌شد. گویا هر دو در یک محفل روحانی حضور داشتند و یک نسیم ملایمی که می‌وزید هر دو بهره می‌بردند.
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۰۱:۲۳، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱:۰ ق.ظ توسط اشرفی  

شکایت و حکایت

استاد در موضوع شکایت و حکایت سخن می‌گفتند. فرمودند: جدایی به معنای تنهایی نیست. ما جداییم اما تنها نیستیم. مولوی از جدایی شکایت نمی‌کند بلکه حکایت می‌کند. نه تنها شکایت نمی‌کند که شکر هم نمی‌کند. شکر نکردن برتر از شکایت نکردن است. انسان به جایی می‌رسد که دیگر نه شکر می‌کند نه شکایت! حتی دعا هم نمی‌کند. دوست دارد به وصال برسد اما این جدایی را لازمۀ وصال می‌داند.
دانشجویان گفتند: استاد! وقت تمام است. فرمودند: جلسه را ختم می‌کنیم تا از ما شکایت نکنید؛ بلکه حکایت کنید.
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۰۱:۱۳، برداشت آزاد
شعری که ادیب نیشابوری خواند و بی‎هوش شد
شکر منعم واجب آید در خرد<
+نوشته شده در جمعه ۱۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی  

خداوند قاتل سلمان را رحمت کند

توحید مراتبی دارد که هر مرتبه برای مرتبۀ دیگر کفر است.
پیامبر فرمود: لَوْ عَلِمَ أَبُوذَر مَا فِي قَلْبِ سَلْمَان لَقَتَلَهُ
جای دیگر فرمود: رَحِمَ اللّهُ قاتِلَ سَلمان
مرتضی مطهری، نبوّت، صفحه ۲۵۶، برداشت آزاد [اینجا]
مراتب کفر و ایمان
هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام
نماز صدرالدین قونوی
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۷:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی  

وفا

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم [حافظ]
گفت مجنون گر همه روی زمین [عطار]
حاش لله که وفای تو فراموش کند [وحشی]
من و احتمال دوری ز رخ تو حاش لله [سروش اصفهانی]
بر شاه خوب رویان واجب وفا نباشد [مولوی]
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم [حافظ]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۶:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی  

اشتهار خلق بندی محکم است

مولوی تا دوازده سالگی در بلخ افغانستان بود. بعد همراه پدر مهاجرت کرد و از ایران به مکّه رفت و حج گزارد و به قونیه رفت که ترکیه امروزی است. در آنجا ازدواج کرد و تا آخر عمر شصت و پنج سالگی‌اش همانجا ماند. استاد اصلی او در تصوف یکی پدرش، یکی برهان الدین تِرمِذی و یکی هم شمس بود. ترمذی همان شیوۀ کلاسیک تصوّف اسلامی را به او یاد داد که روش‌های ریاضت کشیدن و ذکر گفتن و امثال اینها بود. شمس مرد حکیم و دانایی بود اما اهل درس و تحصیلات رسمی نبود. کسی که در مولوی تحول ایجاد کرد شمس بود. از شمس ضمن اینکه مقداری تمایلات شیعی به مولوی رسید، قَلندرمآبی و ملامتیگری هم به او آموخت. البته عموم عارفان ما یک دوز از ملامتی‌گری داشتند. به ظاهر کارهای ناروا می‌کردند تا از چشم مردم بیفتند.
اشتهار خلق، بندی محکم است/در ره این، از بند آهن کی کم است
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۰۱:۱۸، برداشت آزاد
گفت و خوش گفت
شعار و عمل
ملامتیان
الفاظ رکیک مولوی
باطن فقط از طریق ظاهر قابل حصول است
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۶:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی  

بشنو این نی چون شکایت می‌کند

از جدایی‌ها حکایت می‌کند
فرصت به انقضا رسید و ما در نیم بیت اول ماندیم؛ حالا تصور کنید اگر بخواهیم ۲۶ هزار بیت را شرح دهیم چه می‌شود!
در این بیت واقعا مولوی شکایت نمی‌کند. مصرع دوم مصرع اول را تدارک می‌کند. در جایی دیگر هم می‌گوید:
من ز جان جان شکایت می‌کنم/من نی‌ام شاکی روایت می‌کنم
مولوی هیچگونه کجی در این عالم نمی‌بیند. می‌گفت: اگر کجی می‌بینید انعکاس کجی شماست. حکایت همان فردی است که می‌گفت: هلال ماه را دیدم؛ بعد معلوم شد یکی از مژه‌های چشمش را می‌بیند!
موی کژ گر پردۀ گردون شود/ گر همه اجزات کژ شد چون شود
اما مولوی با صاحب این خانه و جهان در صلح بود و کم و کاستی نمی‌دید. می‌گفت:
من که صلحم دائما با این پدر/ این جهان چون جنّت است اندر نظر
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۰۱:۰۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی  

آیا حافظ اعتقاد به نقصان عالم داشت؟

حافظ معتقد بود معماری این عالم کج است.
می‌گفت: عالمی از نو بباید ساخت
می‌گفت: پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد
می‌گفت: فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
می‌گفت: آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست/عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
می‌گفت: نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش/که من این مسئله بی چون و چرا می‌بینم
نیم بیت اول سؤالی است. یعنی بدون چون و چرا کاستی وجود دارد.
چون نقصان دید شکایت کرد و گفت: زان یار دلنوازم شکری است با شکایت [اینجا]
اما مولوی شاکی نبود چون نقصان نمی‌دید.
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۰۱:۰۵، برداشت آزاد
آن یکی ماهی همی‌ بیند عیان
پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۶:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی  

آیا حافظ در پنهان گناه می‌کرد؟

عرفان یعنی رازدانی، رازشناسی، رازگشایی و البته رازداری!
تا نگویی سرّ سلطان را به کس/تا نریزی قند را پیش مگس [مولوی]
و چون عارفان اهل راز بودند با موسیقی سر و سرّ ویژه‌ای داشتند. پس از مولوی تقریبا عارفان متشرع اگر نه در علن، لاجرم در خفا به موسیقی گوش می‌دادند. اینکه حافظ می‌گفت:
دیدۀ بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش/زین دلیری‌ها که من در کنج خلوت می‌کنم [حافظ]
یکی از دلیری‌های کنج خلوت او لابد همین بود که موسیقی گوش می‌داد. حالا اگر کارهای دیگر هم می‌کرد ما نمی‌دانیم. چون گفت:
پنهان خورید باده که تکفیر می‌کنند...
عیب جوان و سرزنش پیر می‌کنند [حافظ]
خیلی کارها را مجبور بودند که در خفا بکنند
دی حریفی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب/ای عزیز من گناه آن به که پنهانی بود
بنابراین راهش را هم پیدا کرده بودند و می‌دانستند در جامعه‌ای که اُستُر ذَهبَک و ذَهابَک و مَذهبَک چطوری باید رفتار کرد.
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۵۸، برداشت آزاد
خلوت علی (ع)
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی  

آزار پشه به سروش

وقتی در بین سخنرانی پشه‌ای آزارش داد، حکمتی از نهج البلاغه را خواند که امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
این آدم چقدر بیچاره است! پشه‌اى آزارش می‌دهد، جرعه‌اى گلوگيرش مى‌شود و عرقی بدبويش می‌كند!
مِسْكِينٌ ابْنُ آدَمَ ... تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ، وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ، وَ تُنْتِنُهُ الْعَرْقَةُ! [اینجا]
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۳۲:۱۰، برداشت آزاد [اینجا]
حکم کشتن پشه در مناسک حج
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی  

آیا روایات باطل‌اند؟‌

+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی  

بهترین نسخه مثنوی

بهترین نسخۀ مثنوی، مثنویِ خطّی‌ای است که بر سر مزار مولوی قرار دارد. ظاهرا پنج سال پس از وفات مولوی نوشته شده است. در طول حیات مولوی به رؤیت ایشان رسانده شده و پاره ای تصحیحات بر حاشیه مثنوی اعمال شده است. مثنوی که بنده ادیت کردم و مثنوی که از دفتر سوم به بعد مرحوم نیکُلسون ادیت کرد همین مثنوی بر سر مزار مولوی بود.
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۹ ب.ظ توسط اشرفی  

هر که او بیدارتر پر دردتر

هر که او آگاه تر رخ زردتر [مولوی]
بیدار شو
بیدار و زندگانی بی‌دارم آرزوست
به خدا قاتل من دیده بینای من است
من از بی‌نوایی نیم روی زرد/غم بی‌نوایان رخم زرد کرد [سعدی]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی  

موسیقی در تصوف و عرفان

تصوّف، در آغاز تصوف زاهدانه بود. یعنی با حزن و غم بیشتر الفت داشت تا طرب و شادی و فرح!
از ابوسعید ابوالخیر قرن چهارم یا پنجم به بعد شعر و موسیقی و رقص و سَماع وارد تصوف خانقاهی شد.
بعد از بوسعید به غزالی می‌رسیم که تصوف او خائفانه و زاهدانه و فقیهانه بود اما موسیقی را جایز می‌شمارد. او در کتاب احیاء العلوم که در واقع چهل کتاب است، یک کتاب دارد تحت عنوان فی‌السّماع والوجد؛ در آن کتاب فتوا می‌دهد که موسیقی بر اثر حالی که در افراد پدید می‌آورد حکمش عوض می‌شود.
ابوسلیمان دارانی می‌گوید: السَّماع لا یَجعل فی‌القلب، ما لیس فیه؛ بل یُحرِّک ما فی الضمیر
سماع و رقص و موسیقی به دل چیزی نمی‌افزاید بلکه هر چه را که در دل است می‌جنباند و می‌شوراند. غزالی این سخن را قبول می‌کند و فتوای فقیهانۀ خود را بر این می‌گذارد که موسیقی مطلقا حرام نیست بلکه برای کسی که اهواء فاسده داشته باشد حرام است. اما برای عارفانی که دل در هوای عشق حق دارند مستحب بلکه واجب است.
اتفاقا فیض کاشانی که احیاء العلوم را با عنوان اَلْمَحَجَّةُ الْبَیْضاء فی تَهْذیبِ الْإحْیاء تصحیح کرد، این فتوای غزالی را قبول دارد. حتی در احوال او نوشته‌اند ایشان باغی داشت سحرها که بر می‌خاست تا نماز بخواند کنیزکی برایش موسیقی می‌نواخت و او هم همراه با موسیقی نماز شب می‌خواند!
مولوی در قرن هفتم و احمد غزالی (برادر محمّد غزالی) در قرن هشتم، آشکارا به موسیقی روی آوردند.
سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۴۰، برداشت آزاد
موسیقی سلب اراده می‌کند
حذف سما و وجد از کتاب احیاءالعلوم
حکم موسیقی در تلویزیون
موسیقی در دانشگاه
موسیقی با سروده‌های مولوی
حکم موسیقی سنّتی
انتخاب کلام در موسیقی
لذّت موسیقی و سماع
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی  

انصتوا را گوش کن خاموش باش

به دلایلی که فبلاً عرض کردم، مثنوی با بسم‌الله و نعت پیامبر شروع نمی‌شود بلکه با بشنو آغاز می‌شود. بشنو این نی چون شکایت می‌کند؛ بشنو در مقابل قُل قرار دارد. خداوند به پیامبر می‌فرماید: بگو! مولوی به ما می‌گوید: بشنو!
به این تفاوت هم در مثنوی چنین اشاره می‌کند.
انصتوا را گوش کن خاموش باش/ چون زبان حق نگشتی گوش باش
ور بگویی شکل استفسار گو/با شهنشاهان تو مسکین‌وار گو
پیامبر که زبان خداوند است باید بگوید، ما که زبان خداوند نیستیم باید بشنویم!
دکتر سروش، شرح مثنوی، دفتر نخست، جلسه چهارم، دقیقه ۱۳، برداشت آزاد [اینجا]
کم نخواهد شد بگو دریاست این
مثنوی با نام خدا شروع نمی‌شود
موشکی در کف مهار اشتری
گر چه با تو شه نشیند بر زمین
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی  

شرح این هجران و این خون جگر

این زمان بُگذار تا وقت دگر [مولوی]
شرح گل بگذار از بهر خدا
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی  

عقل جزو از کل گویا نیستی

عقل جزو از کل گویا نیستی/گر تقاضا بر تقاضا نیستی
چون تقاضا بر تقاضا می‌رسد/موج آن دریا بدینجا می‌رسد
عقل و کمال عقل
قطرهٔ دانش که بخشیدی ز پیش
خاک بر فرق قناعت بعد از این
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱:۳۴ ق.ظ توسط اشرفی  

   این ما و منی‌ جمله ز عقل است و عقال است

در خلوت مستان، نه منی‌ هست و نه مایی‌ [امام خمینی]
جز او کسی نیست
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی  

کدام بیمار می‌تواند افطار کند؟

از امام صادق(ع) پرسیدند: انسان چه مقدار مریض باشد، روزه از او ساقط می‌شود؟
فرمودند: بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ [قیامت ۱۴]
اصول کافی، شیخ کلینی، جلد ۷، صفحه ۵۱۹، برداشت آزاد [اینجا]
چرا امام خمینی روزه نگرفتند؟
احکام روزه
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی  

سفارش سروش به پس از پنجاه سال

از دکتر سروش پرسیدند: معتبرترين منبع روايت واقعۀ عاشورا كدام است؟
پاسخ داد: ‏‎کتاب پس از پنجاه سال، از دکتر شهیدی! [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۶:۷ ب.ظ توسط اشرفی  

نقد اسلام رحمانی

از جمله‌ چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده، «اسلام رحمانی» است. من این‌جور معارفِ من‌درآوردیِ خودساخته را توصیه نمی‌کنم. خدای متعال، هم دارای بهشت است، هم دارای جهنّم! مؤمنین و غیر مؤمنین را یک‌جور به حساب نیاورده است. أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ...
دانشجویان روی معارف اسلامی کار کنند. روزی ما ناچار بودیم فقط به کتاب‌های شهید مطهّری ارجاع بدهیم اما با اینکه آن کتاب‌ها همچنان در قله است، امروز کتاب‌های زیادی داریم.
بیانات آیت الله خامنه‌ای، برداشت آزاد [اینجا]
من: احتمالاً منظور معظم‌له از کتا‌ب‌های شهید مطهّری، کتاب «جاذبه و دافعه» است.
گویند به حشر گفت‌وگو خواهد بود
يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
ابلیس کیست؟
معبد مرد کریم اکرمته
آیا شیطان را دشمن داری؟
آیا انتقام در زیارت عاشورا موضوعیت ندارد؟
+نوشته شده در دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی  

نخستین سرود ملی ایران

سرود «وطنم»، نخستین سرود ملی ایران بود که موسیقی بدون کلام آن، با نام «سلام شاه»، در دورهٔ قاجار ساخته شد. [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۵:۳ ق.ظ توسط اشرفی  

سرزمین‌های جداشده از ایران در دوره قاجار

روسیه با تحمیل عهدنامۀ گلستان، ترکمنچای و آخال، سه منطقه از ایران را گرفت،
انگلستان با تحمیل معاهدۀ پاریس و قرارداد گلداسمیت، دو منطقۀ دیگر را گرفت.
تاریخ، پایه دوازدهم، ادبیات و علوم انسانی، سال ۹۸-۹۷، صفحه ۴۲، برداشت آزاد [اینجا]
ایران از آغاز تا کنون
+نوشته شده در شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی  

سفر ناصرالدین شاه قاجار به انگلستان

ناصرالدین شاه قاجار در دوران پادشاهی خود سه مسافرت خارجی داشت. اگر چه ضرورت نوگرایی را درک کرده بود اما از نتایج سیاسی آن، که کاهش قدرت شاه بود، وحشت داشت.
تاریخ، پایه دوازدهم، ادبیات و علوم انسانی، سال ۹۸-۹۷، صفحه ۳۶، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱:۰ ق.ظ توسط اشرفی  

ثوابت باشد ای دارای خرمن

کسانی که مزرعه و خرمنی نداشتند، پشت سر دروگرها راه می‌رفتند و خوشه‌چینی می‌کردند. گاهی صاحب مزرعه به دروگران سفارش می‌کرد به گونه‌ای درو کنند تا خوشه‌های بیشتری روی زمین بماند.
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی [حافظ]
امیر قافله را هم تغافلی باید
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۵:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی  

وصیت حضرت زهرا (س)

بسم الله الرحمن الرحيم
هذا ما أوصت به فاطمة بنت رسول الله
أوصت و هي تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمدا عبده و رسوله و أن الجنة حق و النار حق و أن الساعة آتية لاريب فيها و أن الله يبعث من القبور
يا علي أنا فاطمة بنت محمد زوجني الله منك لاكون لك في الدنيا و الاخرة
أنت أولى بي من غيري
حنطني و غسلني و كفني بالليل و صل علي و ادفني بالليل و لاتعلم أحدا
و أستودعك الله و أقرء على ولدي السلام إلى يوم القيامة [اینجا]
بحار، علامه مجلسی، جلد ۴۳، صفحه ۲۱۴، برداشت آزاد [اینجا]
ایام فاطمیه
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۴:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی  

اول بنا نبود بسوزند عاشقان

آتش به جان شمع فتد کاین بنا نهاد
عشق از اول سرکش و خونی بود
شمع و پروانه
+نوشته شده در سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۸:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی  

فقه او اصول است

آیت الله سید ابوالقاسم خویی دربارۀ استاد خود مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی می‌فرمایند:
فقه او اصول است، اصول او معقول است و معقول او فوق معقول!
فقهه اصول و اصوله معقول و معقوله لا معقول! [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی  

آنچه تاریخ کربلا را حفظ کرد

اتّفاقا هیچ حادثه‌ای در تاریخ‌های دور دست به اندازه‌ حادثه کربلا تاریخ معتبر ندارد. مورخین معتبر اسلامی از همان قرون اول و دوم، قضایا را با سندهای معتبر نقل کردند و این نقل‌ها با یکدیگر انطباق‌ دارد و نزدیک است.
آنچه سبب شد متن این حادثه‌ محفوظ بماند این است که در این حادثه خطبه زیاد خوانده شد، سؤال و جواب زیاد شد، رجز زیاد خوانده شد، نامه‌های زیادی مبادله شد؛ لذا قضایای کربلا قضایای روشن و افتخار آمیز است ولی ما چهرۀ این حادثه تابناک تاریخی را مشوّه کردیم.
حماسه حسینی، مرتضی مطهری، جلد ۱، صفحه ۳۱، برداشت آزاد [اینجا]
تاریخ قابل اعتماد است
بس که ببستند بر او برگ و ساز
تاریخ علم است یا هنر؟
علم تاریخ اضعف علوم است
سند کتبی واقعه کربلا
ثبت جزئیات حادثۀ کربلا
مورخین معتبر اسلامی
+نوشته شده در دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۸:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی  

مورخین معتبر اسلامی

اگر به ارشاد شیخ‌ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به جای دیگر نداریم.
از اهل‌تسنن؛ طبری، ابن اثیر، یعقوبی، ابن عساکر و خوارزمی هم نوشته‌اند.
حماسه حسینی، مرتضی مطهری، جلد ۱، صفحه ۵۴، برداشت آزاد [اینجا]
مسعودی، صاحب کتاب مروج الذّهب
ابوالفرج اصفهانی
آنچه تاریخ کربلا را حفظ کرد
+نوشته شده در دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۸:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی  

سند کتبی واقعه کربلا

از نقطه‌ای که کاروان امام با سپاه حر بن یزید روبه‌رو شد، تا ساعتی که جنگ پایان یافت، به‌قدری روایات با یکدیگر متناقض است که می‌توان گفت تنها نقطۀ اشتراک آنان همین است که درگیری، روز دهم محرم سال شصت و یک رخ داد و از همراهان امام، هر کس به سن بلوغ رسیده بود شهید شد. حتی در بارۀ اینکه چرا علی بن الحسین را نکشتند، مورّخان شیعه و سنی هم‌داستان نیستند. علّت این پراکندگی و تناقض‌نویسی هم این است که نخستین سند کتبی، حداقل دویست سال بعد از حادثه نوشته شده است.
پس از پنجاه سال، دکتر جعفر شهیدی، صفحه ۱۶۱، برداشت آزاد
تاریخ علم است یا هنر؟
بس که ببستند بر او برگ و ساز
ثبت جزئیات حادثۀ کربلا
اولین منابع واقعه کربلا
+نوشته شده در دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی