نکات

خود را از گذشته قیچی کنیم

اگر ما بخواهیم وحدت اسلامی تحقق پیدا بکند، باید خودمان را از گذشته جدا و قیچی کنیم. البته، وحدت یعنی همین که پیروان این دو مذهب با هم برادر باشند و احساس برادری کنند؛ نه این که شیعه، سنی و سنی، شیعه بشود.
بیانات آیت الله خامه‌ای در دیدار جمعى از علماى اهل سنّت، ۱۳۶۸، برداشت آزاد [اینجا]
فهم دینی صحنه یک مسابقه است
+نوشته شده در جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی  

هلی‌کوپتر آیت الله خامنه‌ای

پس از انفجار در مسجد ابوذر بیست دقیقه طول کشید تا آقا را به بیمارستان بهارلو رساندیم. با آسانسور به طبقه چهارم که اتاق عمل در آنجا بود رفتیم. دکتر بیمارستان بهارلو آمد و نبض آقا را گرفت و گفت ایشان تمام کرده است. چون فشار آقا به ۲ رسیده بود. در همین حین دکتر ولایتی، دکتر منافی وزیر بهداشت وقت و دکتر زرگر رسیدند و گفتند فورا اتاق عمل را آماده کنید. نزدیک به دو ساعت در اتاق عمل بودند.
به من گفتند ایشان را به بیمارستان شهید رجایی ببریم. با مسئولان بالاتر هماهنگی‌ها انجام شد و قرار شد که برای این انتقال هلی‌کوپتر آماده شود اما به دلیل ازدیاد جمعیت نمی‌توانستیم آقا را سوار هلی‌کوپتر کنیم برای همین یکی از بچه‌ها را روی برانکارد خواباندیم و به هلی‌کوپتر منتقل کردیم هلی‌کوپتر از زمین برخاست و جمعیت متفرق شد! پس از آن هلی‌کوپتر دوم آمد. آقای حاجی‌باشی و دکترها و حضرت آقا را در هلی‌کوپتر گذاشتیم و با دو نفر از بچه‌ها با آمبولانس به بیمارستان شهید رجایی رفتیم. [اینجا]
تشییع جنازۀ علی(ع)
آیا مغز و زبانم کار خواهد کرد؟
بی احتیاطی در مسجد ابوذر
تابوت خالی دکتر علی شریعتی
+نوشته شده در جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی  

تیراندازی امام صادق(ع)

در سفری که امام باقر(ع) به درخواست هشام به شام داشت، امام صادق همراه پدر بود. از امام صادق روایت شده است هنگامی که به مجلس هشام درآمدیم. او بر تخت نشسته بود و فرماندهان سپاه وی در دو صف ایستاده و بزرگان خاندان وی نیز حضور داشتند. هشام پدرم را تکلیف به تیراندازی کرد، پدرم نپذیرفت؛ هشام اصرار کرد؛ تا اینکه پدم نُه تیر پی یکدیگر افکند و هر تیر بر تیر نخستین خورد. هشام را خوش نیامد و مدتی ما را ایستاده نگه داشت!
جعفر شهیدی، زندگانی امام صادق(ع) صفحه ۱۳، برداشت آزاد
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
شما را برای باخت می‌خواهند [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی  

فرقه اسماعیلیه

اسماعیل پسر بزرگ امام صادق است که در زندگانی پدر درگذشت. امام(ع) پیش از به خاک سپردن روی او را گشود تا مردم ببینند اسماعیل مرده است. ولی پس از مرگ اسماعیل گروهی مرگ او را باور نکردند و پس از امام صادق او را امام دانستند. اسماعلیان یا هفت امامیان هم‌اکنون در کشورهای ایران، پاکستان و هندوستان زندگی می‌کنند.
جعفر شهیدی، زندگانی امام صادق(ع)، صفحه ۱۳، برداشت آزاد
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی  

فقه ام فروه

اُمّ فَرْوة همسر امام باقر و مادر امام صادق علیهما السلام است. مرحوم کلینی آورده است که امّ فروه را دیدم متنکروار گرد کعبه طواف می‌کرد و حجرالاسود را به دست چپ سود. مردی از طواف‌کنندگان به او گفت در سنّت خطا کردی! امّ فروه پاسخ داد ما از دانش تو بی‌نیازیم. از این پاسخ می‌توان آشنایی او را به مسائل فقهی دریافت.
جعفر شهیدی، زندگانی امام صادق(ع) صفحه ۱۲، برداشت آزاد
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳ ق.ظ توسط اشرفی  

موسوعة الامام الصادق (ع)

مجموعه‌ای از روایات امام صادق (ع) در موضوع‌های گوناگون است که مرحوم سید محمدکاظم قزوینی آغاز کرد، ولی بیش از یک مجلد را فراهم نکرده دعوت حق را لبیک گفت. بقیه را ارادتمندان آن عالم جلیل فراهم آوردند.
جعفر شهیدی، زندگانی امام صادق (ع)، صفحه ۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی  

موسوعه امام صادق را دیده‌ای؟

دو هفتۀ گذشته، توفیقِ محضرِ حضرت آیت الله آقای سبحانی دست داد؛ از نگارنده پرسیدند به چه کار مشغولی؟ گفتم زندگی امام صادق(ع) را برای چاپ آماده می‌کنم. پرسیدند موسوعة الامام الصادق(ع) را دیده‌ای؟ گفتم نه! به لطف ایشان مجموعۀ شریف در اختیار این بی‌مقدار قرار گرفت. پس از بررسی معلوم شد آنچه به کارم می‌آمده در موسوعه فراهم است.
جعفر شهیدی، زندگانی امام صادق(ع) صفحه ۷، برداشت آزاد
مادر امام سجاد علیه السلام
آیا طبری ساده لوح بود؟
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۶ ق.ظ توسط اشرفی  

هر سه ستون را رجم کنید

هر سه ستون شیطان را رجم کنید. اگر یک ستون را رجم کردید و رفتید در سایۀ ستون دیگر خوابیدید، خودتان سنگباران خواهید شد! [اینجا]
هله ‌ای صف‌ شکنان بر صف بیداد زنیم
رمی جمرات
+نوشته شده در سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۸ ق.ظ توسط اشرفی  

لجن گناه در فیلم توبه نصوح

مو از قالوا بلی تشویش دیرم/گنه از برگ و باران بیش دیرم
اگر لاتقنطوا دستم نگیرد/مو از یاویلنا اندیش دیرم [اینجا]
انتقاد به فیلم توبه نصوح
بدزبانی در فیلم توبه نصوح
خاربن در قوت و برخاستن
+نوشته شده در سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۴ ق.ظ توسط اشرفی  

انتقاد قرائتی به فیلم توبه نصوح

فیلم توبه نصوح صد‌درصد ضد اسلام است. فیلم‎ساز هم منحرف شد و فرار کرد. قرآن فرمود: «تابَ وَ آمَن‏» (مریم/۶۰) توبه یعنی ایمان؛ نه اینکه به خودت لجن بمالی! توبه یعنی اگر مال مردم را خوردی، عذرخواهی کنی! [اینجا]
بدزبانی در فیلم توبه نصوح
+نوشته شده در دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی  

مختصرخوانی

به سخن بعضی از بی‌خبران گوش فرا ندهید که می‌گویند خواندن کتب مفصّله باعث اضاعۀ وقت و تضییع عمر است. آیا چنین شخصی در سفرۀ غذا به اختصار می‌گذراند؟ اگر او را حضرت امیر(ع) دعوت کند در سفره‌ای که نانش خشک و جوین است و معاویه دعوت کند بر سفره‌ای از غذاهای لذیذ؛ کدام دعوت را اجابت می‌کند؟ اگر انصاف بدهد، ریا نکند و دروغ نگوید، خواهد گفت: یا علی! به امامت تو معتقدم و سفرۀ معاویه!
فرائد حجتیه؛ شرح فوائد صمدیه، حجت هاشمی خراسانی، صفحه ۸، برداشت آزاد
واستعملنی بما تسئلنی غدا عنه
علم لاینع
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ
دلال علم شدن فضیلت نیست
تغییر کتب درسی
این ره که تو می‌روی به قبرستان است
شرط احتیاط
+نوشته شده در دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۳:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی  

احتیاط در غذا

غزالی در کتاب کیمیای سعادت می‌گوید: بعضی از مردم در خانۀ بازاریان غذا می‌خورند اما احتیاط می‌کنند، بر فرش آنان نماز نمی‌خوانند؛ مبادا نجس باشد. در صورتی که احتیاط در غذا مهم‌تر است.
کیمیای سعادت، غزالی، صفحه ۲۳۹، برداشت آزاد [اینجا]
کیمیای سعادت، غزالی، صفحه ۱۲۳، برداشت آزاد [اینجا]
کیمیای سعادت در گنجور [اینجا]
غذای بهلول
رد احسان نجفی قوچانی
مختصرخوانی
+نوشته شده در دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی  

به او يونجه بدهيد

مرحوم صدر الحكماء كه طبيب متديّن شريفى بود نقل می‌‏كرد: در جهرم طبابت می‌‏كردم. روزى يك نفر دهاتى را آوردند. ديدم بيماری‌اش يكى دو تا نيست. كليه، كبد، قلب، خلاصه قابل علاج نبوده و مردنى است. گفتم دوا نمی‌دهم. همراهانش به من تغيّر كردند و زخم زبان زدند. گفتند معلوم می‌‏شود چيزى نمی‌دانى! من هم مسخره‌‏كنان گفتم برويد به او يونجه بدهيد! چندى گذشت، روزى ديدم همان مريض با پرستارانش آمدند. گوسفندى آوردند با مقدار زيادى كشك و پشم و روغن ... و گفتند: شما كه چنين دوايى می‌دانستيد چرا همان اوّل نگفتيد؟ همان يونجه‏ خوبش كرد!
آیت الله دستغیب، استعاذه، صفحه ۱۸۰، برداشت آزاد
استجابت دعای موحّد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی  

سند حدیث لولاک

حدیث لولاک که در الجنّةالعاصمة ذکر شده جعلی است. مرحوم میرجهانی نقل کرده است من به کتابخانۀ شیخ محمد سماوی رفتم. به کتابی از ابن عرندس برخوردم. در آن کتاب ابن عرندس حدیث لولاک را از طریقی نقل می‌کندکه راوی هنوز متولد نشده است.
نرم افزار مجموعه آثار آیت الله شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، جلد دوم، صفحه ۶۸۵، برداشت آزاد
البته آیت الله شبیری زنجانی مضمون حدیث را قابل دفاع توصیف می‌کند. [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی  

آیا حضرت زینب سر مبارک را به چوبه محمل زد؟

معروف است که حضرت زینب در کوفه سرش را به چوبۀ محمل زد. نَطَحَتْ جَبینَها بِمُقَدَّمِ الْمَحْمِلِ؛
سید محمد حسن میرجهانی (م۱۴۱۳) می‌خواند: نُطِحَتْ جبینها بمقدّم المحمل؛
یعنی حضرت بی‌حال شد و سرش به چوبۀ محمل خورد. نه اینکه عمدا سرش را به چوبۀ محمل زد و خون جاری شد تا ان قلت قلت مطرح شود.
نرم افزار مجموعه آثار آیت الله شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، جلد دوم، صفحه ۶۸۵، برداشت آزاد
محمل یک وسیله محترمانه است و هیچ کس آن را برای اسیر خود انتخاب نمی‌کند. لذا محملی وجود نداشت که حضرت زینب(س) سر خود را به آن بکوبند. این مطلب را شیخ مفید و سیدبن طاووس، علامه مجلسی، شیخ عباس قمی و چندتن دیگر از علما بیان نموده‌اند. [اینجا] [اینجا]
عزت نفس سیدالشهدا
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی  

اشتباه در داستان شاه حسین ولی

این قضیه را آقای موسوی همدانی مترجم تفسیر المیزان از علامه طباطبایی شنیده بود. به نظرم افراد دیگری نیز شنیده‌اند. اما در نقل آن دو اشکال وجود دارد. اشکال اول اینکه وفات شاه حسن پانصد سال قبل است نه سیصد سال! من حساب کردم ده سال بعد از ورود علامه به نجف، حدود پانصد سال از وفات شاه حسین ولی گذشته بود. بنابراین قبری که علامه دیده، قبر پسر شاه حسین ولی است مثلا روی قبر نوشته فلان بن شاه حسین ولی؛ ایشان عبارت شاه حسین ولی را دیده و با عجله رد شده است. در کتاب مزارات تبریز هم قبرستانی به نام شاه حسین ولی وجود دارد اما سنگ قبر به نام پسر شاه حسین ولی است.
نرم افزار مجموعه آثار آیت الله شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، جلد دوم، صفحه ۶۶۷، برداشت آزاد
من شاه حسین ولی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۶:۲۲ ب.ظ توسط اشرفی  

کنترل گریه مصدق

آقای سید مرتضی شبستری طرفدار مصدّق بود و آقای مزیّنی مخالف مصدق؛ شبستری گفت: از امتیازات روحی مصدّق این است که همۀ کارهایش تحت اختیار اوست؛ حتی گریه‌اش! من گفتم: این حدیث درست است که اذا تمّ نفاق المرء ملک دموع عینیه؟ مزیّنی خیلی خوشحال شد گفت چی؟! شبستری سر به زیر انداخت، قدری تأمل کرد و گفت: در حدیث اذا تمّ نفاق المرء ملک دموع عینیه است نه اذا ملک المرء دموع عینیه تم نفاقه! کل جوز مدوّر نه کل مدوّر جوز! البته این‌ها کاشف از ملایی شبستری بود!
نرم افزار مجموعه آثار آیت الله شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، جلد دوم، صفحه ۶۶۱، برداشت آزاد
زمان ذکر مصیبت
گریه واقعی و گریه تقویمی
گريه بانگى است كه عالم‌گير است
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۵:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

مطایبۀ مرحوم آخوند با حاج آقا رضا

مرحوم آخوند خراسانی به مرحوم حاج آقا رضا همدانی می‌گوید: شما خیلی هنرمند هستید که مطالب سطح بالا را به گونه‌ای پایین می‌آورید که همه می‌فهمند. حاج آقا رضا در پاسخ می‌گوید: هنر شما بیشتر است که مطالب سطح پایین را آنقدر بالا می‌برید که هیچکس نمی‌فهمد.
نرم افزار مجموعه آثار آیت الله شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، جلد اول، صفحه ۵۲۵، برداشت آزاد
فخر رازی علم را لیتی کند
انسان زاهد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۳:۱۰ ب.ظ توسط اشرفی  

آنان که به صد زبان سخن می‌گفتند

آیا چه شنیدند که خاموش شدند؟
این شعر در بارۀ اموات است. آیت الله شبیری زنجانی می‌گوید: از مرحوم والد شنیدم که فرمودند: مرحوم مدرس رفته بود مجلس؛ راجع به کسانی که قبلا با او همراه بودند و بعدا برگشتند، می‌گفت:
آنان که به صد زبان سخن می‌گفتند
آیا چه شنیدند چه دیدند چه گرفتند چه خوردند که خاموش شدند؟!
نرم افزار مجموعه آثار آیت الله شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، جلد اول، صفحه ۵۴۶، برداشت آزاد
فیدیبو، جرعه‌ای از دریا، جلد اول، صفحه ۱۱۳۲ از ۱۳۶۰، برداشت آزاد
آیا آنچه من شنیدم شما نیز شنیدید؟
عجب از حبیبم آید که ملول می‌نماید
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

سنگ قبر ملاعباس تربتی

جنازۀ مرحوم ملاعباس تربتی در حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد. و چنانکه وصیت کرده بود بر سنگ قبرش که بر دیوار غرفه نصب شده نوشتند:
و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید
فراموش شده، حسینعلی راشد، صفحه ۲۰۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی  

پیر پیر عقل باشد ای پسر

نی سپیدی موی اندر ریش و سر [مولوی]
پيامبر اسلام جوانی از طایفۀ هذیل را به فرماندهی قرار داد. کسی اعتراض کرد که چرا یک جوان را فرمانده نمودید؟ پیامبر فرمود: از ابلیس پیرتر کیست؟ ولی چون عقل ندارد وجودش بی خاصیت است. منظور از پیر، پیر عقل است؛ نه پیر سال!
زینت باغ است درخت جوان
عقل و کمال عقل
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

غیبت شبلی

کسی شبلی را غیبت کرد. شبلی برای او طبقی رطب فرستاد و گفت:
شنیدم تو عبادت خود را به ما هدیه دادی، من نیز خواستم مکافاتی کنم.
غزالی، کیمیای سعادت، برداشت آزاد
غیبت در محضر حاج شیخ عبدالکریم حائری
نه مسواک در روزه گفتی خطاست
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی  

نام و نسب اشرف الدین گیلانی

پدرش «آقا عبدالله بَرَغانی» (م ۱۲۸۹ق) امام جمعه وقت قزوین و فرزند «شیخ محمّد تقی برغانی» مشهور به «شهید ثالث» و مادرش «سیّده زهرا خانم» نام داشت. اشرف‌الدین با استناد به مدارکی نویافته، ادّعا می‌کرد که خاندان بَرَغانی از سادات هستند و اصرار داشت که عالمان این خاندان باید رنگ عمامه خود را تغییر دهند. او در پاسخ به اعتراض برادر بزرگ‌ترش می‌گفت: «من انتساب به امّ خواهم کرد و سلسله نَسَبی خود را از مادر خواهم گرفت که سیّده و اولاد پیامبر است.» همین دیدگاه موجب شد که نسیم شمال در برخی منابع، سیّد پنداشته شود. [اینجا]
شریف
اشرف‌الدین حسینی گیلانی
نسب شهید دستغیب
نسب بنی هاشم و بنی امیه
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۱۹ ق.ظ توسط اشرفی  

ملاقات هادی غفاری با پدر

شهید آیت الله حسین غفاری، پس از ۱۳ سال‌ تلاش، مجاهدات، استقامت صبر و پایداری زندان و شكنجه، غروب ششم دی ماه سال ۱۳۵۳ در محبس تنگ و تاریك و ظلمانی ستم‌شاهی با دست و پای شكسته و دندان‌های خرد شده و محاسن ‌‌خونین به دیار ابدیت شتافت. [اینجا]
فرزندش هادی غفاری می‌گوید: در آخرین ملاقاتی که با پدر داشتیم، فرمودند: پسرم! مرا خیلی زدند؛ تمام بدنم خرد است. [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی  

رفتند تا معراج تا اوج حقیقت

رفتند تا معراج تا اوج حقیقت/پاروزنان مردان دریای شریعت
از قطره‌های کوچک باران گذشتند/رفتند و بر دریایی از معنا نشستند
دست تولّا بر حریم لا فکندند/آیینۀ رسوای خودبینی شکستند
با خون سرخ خود وضو کردند آن‌ها/در بحر ایمان شست‌وشو کردند آن‌ها [اینجا]
خاک بر فرق قناعت بعد از این
+نوشته شده در شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۰ ق.ظ توسط اشرفی  

شرط ورود به مدرسه افلاطون

یکی از فرق‌های انبیا با فلاسفه این است که انبیاء در سطح مردم صحبت می‌کردند؛ اما فلاسفه با یک طبقۀ معین سخن می‌گویند. افلاطون، بیرون از شهر آتن در میان باغی به نام آکادیما، مدرسه‌ای داشت. امروز هم به همین مناسبت مجامع علمی را آکادمی می‌گویند. بر سردر این مدرسه شعری نوشته بودند که مضمونش این بود: هر کس هندسه نخوانده به این مدرسه وارد نشود. اما در مکتبی که انبیاء دارند هر شاگردی می‌تواند وارد شود؛ چه افلاطون، چه یک پیرزن! چون پیامبر فرمود: إنّا مَعاشِرَ الأنبياءِ اُمِرنا أن نُكلِّمَ النّاسَ على قَدرِ عُقولِهِم
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۲۰۲، برداشت آزاد [اینجا]
ارسطو چگونه شاگرد افلاطون شد؟
شرط خواندن حکمت الاشراق
فخر رازی علم را لیتی کند
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

علت اختلاف معجزات پیغمبران

ابن سِکّیت، از امام هادی(ع) پرسید یا ابن رسول الله! چرا معجزۀ حضرت موسی از نوع اژدها و عصا و ید و بیضا بود؟ معجزۀ حضرت عیسی از نوع معالجۀ کور مادرزاد و معالجۀ پیس‌ها و زنده کرن مرده‌ها بود؟ معجزۀ پیامبر ما قرآن است؟
حضرت فرمود: در زمان حضرت‌ موسی برای مردم سحر و جادوگری اهمیت داشت. عیسی زمانی بود که عده‌ای اطبا پیدا شده بودند و معالجات حیرت انگیز می‌کردند. خداوند معجزه‌ عیسی را از این سنخ قرار داد. و اما عصر خاتم الانبیاء عصر سخن و کلام بود. ابن سکیت جواب امام را خیلی پسندید. عرض کرد: یا ابن رسول الله الان حجت خدا چیست؟ فرمود : عقل! گفت: هذا والله هو الجواب!
پس علت اختلافات معجزات پیغمبران این بوده که وسیلۀ هدایت مردم در هر زمانی متفاوت است.
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۱۹۹، برداشت آزاد [اینجا]
تناسب در شناخت پیامبر
ختم نبوّت
ماجرای حبیب نجّار
معجزه از نظر جوینی، غزالی، مولوی، ابن خلدون
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی  

کما تکونوا یولی علیکم

همانگونه که هستید بر شما حکومت می‌شود. ما خوب بشویم تا مسئولین هم مجبور باشند خوب بشوند. ان الله لایغیر بقوم حتی یغیروا بانفسهم.
آیت الله منتظری، نوروز ١٣٨۶ [اینجا]
تحمّل مردم
معبد مرد کریم اکرمته
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۱۷ ب.ظ توسط اشرفی  

لطیفۀ اهل علم

گفت: مردم به ما می‌گویند اهل علم؛ هیچ دیده‌ای که بگویند اهل عمل؟
پس باید از ما علم بخواهند نه عمل! [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی  

علم امام حسین به شهادت

صاحب تنقیح المقال می‌نویسد: امام حسین هنگامی که از حجاز به طرف عراق حرکت کرد، می‌دانست که به فیض شهادت خواهد رسید، ولی به ظاهر، به قصد جنگ و نبرد مسلحانه حرکت نکرد، تا‌ بر‌ همۀ مکلّفین واجب نشود که به عنوان جهاد، با او همراه شوند؛ بلکه براساس وظیفۀ خود، یعنی به دست گرفتن رهبری ظاهری و پیشوایی مردم، که حضرت را دعوت‌ کرده‌ بودند، حرکت کرد. در این صورت بر دیگران واجب نیست که با او هم‌سفر شوند و اگر کسی هم همراهی نکند، گناهی را مرتکب‌ نشده‌ است. بلکه گناهکار فردی است‌ که‌ در قیام کربلا و محاصرۀ امام حسین(ع) در روز عاشورا حضور داشته و با آن‌که از امام تخلف کرده، به یاری حضرت نشتافته است. [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۵:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی  

ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش

ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش/با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش...
دزد از جفای شحنه چه فریاد می‌کند/گو گردنت نمی‌زند الا جفای خویش
خونت برای قالی سلطان بریختند/ابله چرا نخفتی بر بوریای خویش
گر هر دو دیده هیچ نبیند به اتفاق/بهتر ز دیده‌ای که نبیند خطای خویش [.]
چاه است و راه و دیدهٔ بینا و آفتاب/تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراه می‌رود/بگذار تا بیفتد و بیند سزای خوایش
با دیگران بگوی که ظالم به چه فتاد/تا چاه دیگران نکنند از برای خویش [سعدی]
گر گنجشکی نبرد با باز مکن
فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۸ ق.ظ توسط اشرفی  

اَلَمْ یَأن للَّذینَ ءامَنوُا

اَلَمْ یَأن للَّذینَ ءامَنوُا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللهِ (حدید ۱۶)
ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش
فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۷ ق.ظ توسط اشرفی  

فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ

إنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ (مائده ۵۱)
ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش
اَلَمْ یَأن للَّذینَ ءامَنوُا
+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳ ق.ظ توسط اشرفی  

چاه است و راه و دیدهٔ بینا و آفتاب

+نوشته شده در جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۵۱ ق.ظ توسط اشرفی  

کریمان گرچه ستارالعیوبند

+نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی  

تعریف مکر

مکر به معنای تدبیر برای ضرر رساندن است و در اصطلاح به معنای پیدا کردن راهی پنهان برای اذیت رساندن به مردمان است. [اینجا]
بروید ای حریفان بکشید یار ما را
کید پلورالیزم فرهنگی
و مكروا و مكر اللّه
چشم تو خواب می‌رود
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۶:۵ ق.ظ توسط اشرفی  

عدل بهتر است یا جود؟

شخصی از امیرالمومنین سوال می‌کند : العدل افضل ام الجود؟ آیا عدالت شریفتر و بالاتر است یا بخشندگی؟ عدل تجاوز نکردن به حقوق دیگران است، جود بخشیدن حقوق خود به دیگران است. ظاهرا جود بهتر از عدل است؛ اما امام می‌فرمایند: عدل بهتر است چون العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها؛ عدل جریان‌ها را در مجرای طبیعی خود قرار می‌دهد، اما جود جریان‌ها را از مجرای طبیعی خود خارج می‌سازد.
سیری در نهج البلاغه، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۳، برداشت آزاد [اینجا]
عدل و احسان در بوستان
ترس فرشتگان از خداوند
فتوّت بخشش بی علت است
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی  

هر دست که دادند از آن دست گرفتند

هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند [فروغی]
کنش و واکنش
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی  

چون خلق درآیند به بازار حقیقت

+نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی  

یک طایفه را بهر مکافات سرشتند

یک طایفه را بهر مکافات سرشتند/ یک سلسله را بهر ملاقات گُزیدند
یک فرقه به عشرت در کاشانه گشودند/ یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند/ قومی به بر شیخ مناجات مریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد/ یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند [فروغی]
مکافات ابوجهل
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی  

فریاد که در رهگذر آدم خاکی

+نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی  

من امشب خبر می‌کنم درد را

+نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۶:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی  

تقسیم صمون

صمون هم که نصف می‌کردی بیشترش را به دیگری می‌دادی!
برادرانه بیا قسمتی کنیم رقیب
تقسیم ارث وحشی بافقی
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی  

فرزند را به جای پدر زدند

وقتی دشمن نتواند با پدر دشمنی کند به سراغ فرزند می‌رود. فرزند را که بزند پدر می‌افتد. در کربلا طفل شیرخوار را زدند.
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی  

آب می‌جویم ولیکن در سراب

آب می‌جویم ولیکن در سراب/کوفه‌بازار است این شهر خراب
ای خداوندان مُلک عافیت/والیان مسند اشرافیت
من یقین دارم مسلمان نیستید/چون ولی را تحت فرمان نیستید
من در این آشفته بازار شما/پرده برمی‌دارم از کار شما
نصرت حق را چو باور داشتم/با علی دست از دهان برداشتم
آه از تزویر خلق دلق‌پوش/مردم گندم‌نمای جوفروش
آه از این گرگ‌های میش‌خوار/وین همه مستغنی درویش‌خوار [آهنگران]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۴:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی  

یاد دارم روزگار پیش را

یاد دارم روزگار پیش را/مردم نزدیک دوراندیش را
هر که بارش بیش سر در پیش داشت/یک گلیم کهنه ده درویش داشت
شیوۀ همسایگی در پیش بود/نوش در کام همه بی‌نیش بود
حرص مردم را اسیر خویش کرد/خلق را یکباره نادرویش کرد
موج‌های خستۀ سر درگمی/پس چه شد حال و هوای مردمی [آهنگران]
گفتمش ای رسول جان!
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۴:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی  

ذوق و شوق نینوا کرده دلم

ذوق و شوق نینوا کرده دلم/چون هوای کربلا کرده دلم
بود سنگر بهترین مأوای من/آه جبهه کو برادرهای من
 سنگر خوب و قشنگی داشتیم/روی دوش خود تفنگی داشتیم
جنگ ما را لایق خود کرده بود/جبهه ما را عاشق خود کرده بود
سرزمین نینوا یادش بخیر/کربلای جبهه‌ها یادش بخیر [آهنگران]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۴:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

کجا رفت تأثیر سوز دعا؟

کجا رفت تأثیر سوز دعا؟/کجایند مردان بی‌ادّعا؟
کجایند شور‌آفرینان عشق؟/علمدار مردان میدان عشق
کجایند مستان جام الست؟/دلیران عاشق شهیدان مست [آهنگران]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۴:۱۰ ب.ظ توسط اشرفی  

شب است و سكوت است و ماه است و من

شب است و سكوت است و ماه است و من/فغان و غم و اشك و آه است و من
شب و خلوت و بغض نشكفته‌ام/شب و مثنوی‌های ناگفته‌ام
شب و آخرین سوز مستانه‌ام/شب و های های غریبانه‌ام [آهنگران]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۲:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

این دو روز عمر مولایی شویم

این دو روز عمر مولایی شویم/مرغ اما مرغ دریایی شویم
مرغ دریایی به دریا می‌رود/موج برخیزد به بالا می‌رود
لیک مرغ خانگی در خانه است/روز و شب در بند مشتی دانه است
تا به کی در بند آب و دانه‌ای/غافل از قصاب صاحب‌خانه‌ای [آهنگران]
گر سیل عالم پر شود
مرغ تنبل
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۷ ق.ظ توسط اشرفی  

جان مولا حرف حق را گوش کن

جان مولا حرف حق را گوش کن/شمع بیت المال را خاموش کن
این تجمل‌ها که بر خوان شماست/زنگ مرگ و قاتل جان شماست [آهنگران]
دعاک الی مأدبة فأسرعت الیها
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی  

شهادت نردبان آسمان بود

مرا پایی به دست نردبان بود/مرا دستی به بام آسمان بود
تو بالا رفته‌ای من در زمینم/برادر روسیاهم شرمگینم...
چه درد است این که در فصل اقاقی/به روی عاشقان در بسته ساقی
بر این در وای من قفلی لجوج است/بجوش ای اشک هنگام خروج است
در میخانه را گیرم که بستند/کلیدش را چرا یا رب شکستند [آهنگران]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۵۱ ق.ظ توسط اشرفی  

فاستبقوا الخیرات

فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ (بقرة ۱۴۸)
سبقت در كار خير، ارزش آن را افزايش مى‌دهد.
حرام دارم با مردمان سخن گفتن
لو ضربتم الیها آباط الابل
سبک‌باران خرامیدند و رفتند
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

سبک‌باران خرامیدند و رفتند

سبک‌باران خرامیدند و رفتند/مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظه‌ای تمکین نکردند/ترحم بر من مسکین نکردند
سواران از سر نعشم گذشتند/فغان‌ها کردم اما برنگشتند
اسیر و زخمی و بی دست و پا من/رفیقان این چه سودا بود با من
رفیقان رسم هم‌دردی کجا رفت/جوان‌مردان جوان‌مردی کجا رفت
مرا این پشت مگذارید بی‌پا/گناهم چیست پایم بود در خاک
اگر دیر آمدم مجروح بودم/اسیر قبض و بست روح بودم
در باغ شهادت را نبندید/به ما بیچارگان زان سو نخندید
رفیقانم دعا کردند و رفتند/مرا زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم/دعا کردند سرگردان بمانم [آهنگران]
فاستبقوا الخَيراتِ
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی  

از عشق من به هر سو در شهر گفت‌وگویی است

از عشق من به هر سو در شهر گفت‌وگویی است/من عاشق تو هستم این گفت‌وگو ندارد...
جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم/رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب/عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد [شهریار]
فاش بگویم این سخن
می با جوانان خوردنم باری تمنا می‌کند
+نوشته شده در سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی  

خم گشت از اندوه پشت باغبانان

خم گشت از اندوه پشت باغبانان/ در گوش نی خواندند شعر غم شبانان
در سوگ هم‌رزمان دلیران پیر گشتند/ گر آفتاب این شب دل‌گیر گشتند [اینجا]
یری الناس دهناً فی قواریر صافیا
+نوشته شده در دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۳:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی  

بر خاک کرده بید بن گیسو پریشان

بر خاک کرده بید بن گیسو پریشان/ آشفته ازغم‌ها بنفشه طرّه افشان
نخل سِترون مات بر پای ایستاده/ مرغان آتش‌خوار بر جانش فتاده [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۳:۷ ب.ظ توسط اشرفی  

چرا صدام به ایران حمله کرد؟

باور عمومی در میان مقامات عراق این بود که ایران پس از انقلاب، دچار ضعف شده و برای عراق فرصت مناسبی فراهم آورده است. به همین دلیل صدام قطعنامه الجزایر را پاره کرد و آتش جنگ را روشن کرد. [اینجا]
مبنای بمب اتم
هر که بی زور است ذلیل باشد
آهن باش تا نان داشته باشی
خلیج فارس می‌خواهی؟
+نوشته شده در دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی  

خلیج فارس می‌خواهی؟

چنین گستاخ می‌گویی؟ [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی  

هُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ اللَّهِ

هُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ (آل عمران ۱۶۳)
در آیاتى از قرآن این تعبیر آمده است که براى مؤمنان درجاتى است: لهم درجات عند ربّهم
امّا در این آیه مى‏‌فرماید: خود مؤمنان درجات مى‏‌شوند. همان‏گونه که انسان‏‌هاى پاک همچون علىّ ‏بن ابیطالب‏(ع) ابتدا طبق میزان حرکت مى‏‌کنند و سپس خود آنان میزان مى ‏شوند، ابتدا دور محور مى‌گردند، سپس خود آنان محور حقّ مى‌شوند. [تفسیر نور]
شهرت جابر ضعف سند است
شاقول بنّا

+نوشته شده در دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی  

پس عزا بر خود کنید ای خفتگان

ز آنکه بد مرگی است این خواب گران
مولوی داستان تخیلی را در نظر آورده است که شاعری غریب در روز عاشورا وارد شهر شیعه نشین حَلَب می‌شود و با تعجّب می‌بیند مردم شهر عزادارند! این مرد غریب ناباورانه می‌پرسد: مگر رئیس این شهر از دنیا رفته است که همگان به ماتم نشسته‌اید؟ مردم حلب می‌گویند: نمی‌دانی که امروز، عاشوراست و ماتم سیدالشهداست؟ شاعر غریب می‌گوید: مگر شما تا به حال خواب بوده‌اید و الآن بیدار شده‌اید؟ این واقعه که قرن‌ها پیش اتفاق افتاده و امام و شهدای کربلا در نزد خدای تعالی روزی خوار و در نعمت‌های الهی، مسرور و شادمان‌اند. شما باید بر غفلت و ضعف خود گریه کنید که از وعده‌های خدا در آخرت بی‌خبرید.
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان/ز آنکه بد مرگی است این خواب گران [مولوی]
جشن مولوی در عزای امام حسین
این تو هستی که باید بر ما بگریی
جشن شهادت یا عزای شهادت؟
+نوشته شده در یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی  

حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست

+نوشته شده در شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی  

ما لکم اذا قیل لکم انفروا

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ (۳۸) إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (توبه ۳۹)
در جنگ تبوک عدّه‌ای از مسلمانان بر اثر میل به زندگی دنیا تثاقل نمودند. فرمود در این صورت خداوند شما را عذاب خواهد کرد و قومی غیر از شما را جایگزین خواهد نمود.
اصلِ اثّاقلتمُ، تثاقلتم است؛ تاء به ثاء مبدل و در آن ادغام شده و براى فرار از ابتدا به ساكن الف بر آن افزوده شده است.
تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قریشی، صفحه ۲۳۲، برداشت آزاد [اینجا]
حرم در پیش است و حرامی در پس
آمده‌ام که سر نهم
+نوشته شده در شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

گر نه تهی باشدی بیشتر این جوی‌ها

گر نه تهی باشدی بیشتر این جوی‌ها/خواجه چرا می‌دود تشنه در این کوی‌ها
خم که در او باده نیست هست خم از باد پر/خم پر از باد کی سرخ کند روی‌ها [مولوی]
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
یا من بدنیاه اشتغل
+نوشته شده در شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۶:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی  

خشم و شرمندگی باعث جدایی می‌شود

وَ قَالَ عليه السلام:
إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ [حکمت ۴۷۲]
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
+نوشته شده در شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۵:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی  

هفتم محرم

معمولاً شب و روز هفتم محرم به سوگواری برای علی‌اصغر اختصاص دارد. مراسم همایش شیرخوارگان حسینی نیز هر ساله در اولین جمعه ماه محرم در بزرگداشت او برگزار می‌گردد.
+نوشته شده در شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۵:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

و لنبلونکم حتی نعلم

وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ (محمد ۳۱)
+نوشته شده در شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۵:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی  

عندالامتحان یکرم الرجل او یهان

علی بن ابیطالب(ع): عِنْدَ اَلاِمْتِحَانِ يُكْرَمُ اَلرَّجُلُ أَوْ يُهَان
هنگام آزمایش مرد گرامی یا خار می‌شود
غُرَرُالحِکَم و دُرَرُالکَلِم، صفحه ۴۵۴، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۵:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی  

کنون صبر باید بر این داغ‌ها

که پر گل شود کوچه‌ها باغ‌ها [آهنگران]
آیا صلح تحمیلی شکت است؟
+نوشته شده در شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی  

گرگ و بره

برّه‌ای از جویباری آب زلال می‌نوشید که سر و کلّۀ گرگی پیدا شد. گرگ دنبال بهانه‌ای بود تا برّه را بخورد. گفت: چرا آبشخور مرا گل‌آلود کردی؟ برّه جواب داد: من از پایین دست شما آب می‌خورم؛ چگونه می‌توانم آبشخور جنابعالی را گل‌آلود کنم؟ گرگ گفت: جسور شدی و جواب می‌دهی؟ آنگاه حمله کرد و برّه را خورد.
گرگ و برّه، اثر ژان دو لافوتن، گروه سنی ۸ ـ ۱۲، برداشت آزاد [اینجا]
آه از این گرگ‌های میش‌خوار
هر که بی زور است ذلیل باشد
بهانه گیری انگلستان از سعدی
+نوشته شده در جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

داستان نضر بن حارث

نضر بن حارث در اثر مسافرت‌هایی که به شهرهای ایران داشت، داستان‌های رستم و اسفندیار را شنیده بود. هرگاه پیغمبر(ص) در جایی می‌نشست و داستان عذاب‌ قوم عاد و ثمود و سایر ملّت‌های گذشته را بیان می‌فرمود و می‌رفت، او به جای حضرت می‌نشست و می‌گفت: داستان‌هایی که من می‌گویم بهتر از قصّه‌هایی است که محمّد می‌گوید؛ سپس داستان‌هایی از رستم و اسفندیار می‌گفت. در جنگ بدر به اسارت مسلمانان درآمد و به دستور پیامبر(ص) کشته شد. [اینجا]
فردوسی از مفاخر شیعیان است
پدرم شاهنامه می‌خواند و گریه می‌کرد
مکتب ایرانی در مقابل نظام اسلامی
انتقاد علامه تهرانی به شاهنامه
+نوشته شده در جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی  

خموشید و آتش به جان می‌زنید

هلا دین‌فروشان دنیاپرست/سکوت شما پشت ما را شکست
خموشید و آتش به جان می‌زنید/زبونيد و زخم زبان می‌زنيد
کنون صبر باید بر این داغ‌ها/که پر گل شود کوچه‌ها باغ‌ها [آهنگران]
گزارش شریح از هانى
جراحات السنان لها التیام
ان تستغفر لهم سبعین مرّة
زخم زبان به امام حسن در مجلس معاویه
+نوشته شده در جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی  

کونوا لنا زینا

كونوا لَنا زَينًا و لاتَكونوا عَلَينا شَينًا
امالی شیخ صدوق، صفحه ۴۴۰، برداشت آزاد [اینجا]
زیبایی تناسب است
طبله‌ها در پیش عطاران ببین
دانشگاه دخترانه و پسرانه
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۵۵ ق.ظ توسط اشرفی  

مجموعه آثار علامه طباطبایی

مجموعه آثار علامه طباطبایی قدس سره نسخه 2 [اینجا]
کتابخانه مدرسه فقاهت [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۶:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

صدها چراغ دارد و بیراهه می‌رود

بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش [سعدی]
خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۶:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

بانک‌ ربوی

بانک‌های ربوی خون مردم را می‌مکند. [اینجا]
وام یهود
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی  

سلاح‌ هسته‌ای

آیت الله جوادی آملی در زمینۀ سلاح هسته‌ای فرمودند: پیام رسمی دین است که سلاح کشتار جمعی نباید تولید شود و آن‌ها که تولید کردند باید محو کنند. [اینجا]
مبنای بمب اتم
فناوری هسته‌ای
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۴۶ ق.ظ توسط اشرفی  

الحقّ ثقیل مریئ

قال علی (ع): إِنَّ الْحَقَّ ثَقِیلٌ مَرِیءٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِیفٌ وَبِیءٌ [اینجا]
فرمود حق سنگین است اما گوارا! اینکه وقتی آب می‌نوشید می‌گویند هنیئا مریئا، یعنی دستگاه گوارش به آسانی جذب کند. باطل سبک است اما وباخیز! وبا آبروبر است. گاهی انسان ایست قلبی می‌گیرد و می‌میرد، دیگر آبرویش نرفته است اما وقتی به وبا مبتلا شد تاس و لگن آبرویش را می‌برد. [اینجا]
حق و باطل
+نوشته شده در سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۷:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

تاریخ ولادت سردار کابلی

آشیخ آقابزرگ با سردار کابلی خیلی رفیق بود، مدّتی مهمان ایشان بود و در همانجا کتاب‌های وی را فهرست کرد. آقاشیخ آقابزرگ در الذریعه تاریخ فراغ از تألیف فصل الخطاب را دو شب مانده به پایان ماه جمادی الآخره ۱۲۹۲ ضبط کرده و تاریخ ولادت سردار کابلی را ۱۸ محرم ۱۲۹۳ در کابل ضبط کرده است. یعنی سردار کابلی حدود شش ماه بعد از تألیف فصل الخطاب متولّد شده است.
دفاع محدث نوری از خود
انتقاد امام خمینی به محدث نوری
انگیزه نوشتن کتاب فصل الخطاب
+نوشته شده در سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی  

انتقاد امام خمینی به محدث نوری

صاحب «فصل الخطاب» کسی است که کتاب‌هایش نه فایده علمی دارد و نه فایده عملی؛ بلکه تنها عبارت است از طرح احادیث ضعیف و غیرمعتبر که علما از عمل به آن‌ها اعراض کرده و بزرگان پیشگام و خردمند ما، مانند محمدون ثلاث ـ رحمهم الله ـ [یعنی شیخ کلینی، شیخ صدوق، و شیخ طوسی] از نقل آن‌ها دوری جسته‌اند. وضعیت کتاب‌های روایاتش غالبا مانند مستدرک چنین است و از دیگر کتاب‌هایش نپرس که مملو است از قصه‌ها و حکایات غریبی که اغلب آن‌ها به شوخی شبیه‌تر است تا جدی! او ـ رحمه الله ـ شخص صالح و جست‌وجوگری بود؛ لکن اشتیاقش به جمع‌آوری روایات غیرمعتبر و مطالب عجیب و غریب و مسائلی که عقل سلیم و فکر درست آن را نمی‌پذیرد، بیشتر از [گردآوری] سخنان نافع بود، و عجب از معاصرین هوشیارش که چگونه غافل شدند و شد آنچه شد [یعنی قول به تحریف قرآن] که آسمان‌ها برای آن بگریند و و نزدیک بود زمین تکه‌تکه شود. 
امام خمینی، انوارالهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، صفحه ۶۵، برداشت آزاد [اینجا]
انگیزه نوشتن کتاب فصل الخطاب
+نوشته شده در سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی  

مثل الدّنیا کمثل الحیّة

مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا وَ السُّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی  

یا دنیا یا دنیا الیک عنّی

يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي... غُرِّي غَيْرِي... آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ
اى دنيا اى دنياى حرام از من دور شو... غير مرا بفريب... آه از توشه اندك، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قيامت! [اینجا]
یا من بدنیاه اشتغل
مثل الدّنیا کمثل الحیّة
هر چه دل را مشغول کند حجاب است
+نوشته شده در سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۵۱ ق.ظ توسط اشرفی  

یا من بدنیاه اشتغل

یا مَنْ بِدُنْیاهُ اشْتَغَلَ/ قَدْ غَرَّهُ طُولُ الاَْمَلِ
اَلْمَوْتُ یَأْتِی بَغْتَةً/ وَ الْقَبْرُ صُنْدُوقُ الْعَمَلِ
دیوان منسوب به امام علی(ع) [اینجا]
مثل الدّنیا کمثل الحیّة
یا دنیا یا دنیا إلیک عنّی
هر چه دل را مشغول کند حجاب است
+نوشته شده در دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

از بالا به بالای کانت

کانت می‌گوید: کاش بشر می‌فهمید که می‌خواهند ما را از بالا به بالا بکشند!
محمدتقی جعفری، هدف زندگی، دقیقه ۲۰:۳۸، برداشت آزاد [اینجا]
انّا للّه و انّا الیه راجعون
ما لکم اذا قیل لکم انفروا
هر که او بی سر بجنبد دم بود
ما ز بالاییم و بالا می‌رویم
به معراج برآیید چو از آل رسولید
آه کردم چون رسن شد آه من
+نوشته شده در یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۸ ق.ظ توسط اشرفی  

ناز را رویی بباید همچو ورد

چون نداری، گِردِ بدخویی مگرد
زشت باشد روی نازیبا و ناز
سخت باشد چشم نابینا و درد [مولوی]
با این همه جور و تندخویی
معشوق همه ناز باشد نه راز
چگونه با خدا ناز کنیم
+نوشته شده در یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی  

گفت چشم تنگ دنیادوست را

+نوشته شده در شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۶:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی  

گر بریزی بحر را در کوزه‌ای

گر بریزی بحر را در کوزه‌ای/چند گنجد قسمت یک روزه‌ای
کوزهٔ چشم حریصان پر نشد/تا صدف قانع نشد پر در نشد [مولوی]
گفت چشم تنگ دنیادوست را
+نوشته شده در شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۶:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی  

هل جزاء الاحسان

هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ (الرحمن ۶۰)
خیری الیک نازل
شهید مطهری در نگاه علامه طباطبایی
+نوشته شده در شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی  

تابوت خالی دکتر علی شریعتی

من به خوبی به یاد دارم در سال ۱۳۵۶ که ما در لندن بودیم، خرداد همان سال مرحوم دکتر شریعتی به انگلستان آمد و ناگهان خبر مرگ او به ما رسید که من آنجا رفتم و بازگشتیم و مراسم با شکوهی برای مرحوم شریعتی در لندن برگزار شد هم به صورت مراسم ترحیم و هم تشییع جنازه خیابانی و البته جنازه در تابوت نبود برای اینکه می‌ترسیدند مبادا مأموران رژیم او را بدزدند. جنازه را به جای دیگری برده بودند و از همانجا هم به سوریه منتقل کردند اما یک کافین، یک تابوت خالی بود که در خیابان می‌رفت و مردم هم دنبال آن می‌رفتند.
سروش، نقش والدین در انتقال مفاهیم مذهبی به فرزندان‬، دقیقه ۰۳، برداشت آزاد [اینجا]
هلی‌کوپتر آیت الله خامنه‌ای
+نوشته شده در شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی  

خیری الیک نازل

وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ اَللَّهُ تَعَالَى:
...خَيْرِي إِلَيْكَ نَازِلٌ وَ شَرُّكَ إِلَيَّ صَاعِدٌ
ارشادالقلوب، جلد ۱، صفحه ۳۸، برداشت آزاد [اینجا]
الأمالي، الشيخ الطوسي، صفحه ۵۷۰، برداشت آزاد [اینجا]
شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه [اینجا]
هل جزاء الاحسان الاحسان
+نوشته شده در شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

تقدیر میخانه است با مطرب تنیدن

+نوشته شده در شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۶:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی  

خود معرفت موقوف پیمانه است گویی

وین خاکدان بیغوله میخانه است گویی [اینجا]
برد عارفان
چرا موش از شیر نمی‌ترسد؟
+نوشته شده در شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۶:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی  

ربّ ارجعون

حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (مؤمنون ۹۹)
لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا... (مؤمنون ۱۰۰)
ای‌ كاش‌ ما را رخصت‌ زیر و بمی‌ بود
+نوشته شده در شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۵:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی  

هو الّذی ارسل الرّیاح

وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا (فرقان ۴۸)
آب و دریا جمله در فرمان توست
+نوشته شده در جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۸ ب.ظ توسط اشرفی  

فتلقّی آدم من ربّه کلمات

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (بقرة ۳۷)
آدم(ع)‏ برای پذیرش توبه‌اش به بهترین خلق خدا حضرت محمد(ص) و اهلبیت او متوسل شد:
بحّق محمّد و علىّ و فاطمة و الحسن و الحسين(ع)
البته برخی معتقدند مراد از کلمات، آیه ۲۳ از سوره اعراف است.
قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ [اعراف ۲۳]
تفسیر نور، برداشت آزاد [اینجا]
ستایش و خواهش
اهمیّت دعای مأثوره
یاد ده ما را سخن‌های رقیق
+نوشته شده در جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

آب و دریا جمله در فرمان توست

آب و دریا جمله در فرمان توست/باد و آتش ای خداوند آن توست
گر تو خواهی آتش آبِ خوش شود/ور نخواهی آب هم آتش شود
تو بزن یا ربّنا آب طهور/تا شود این نار عالم جمله نور [مولوی]
هو الّذی ارسل الرّیاح
+نوشته شده در جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی  

قطرهٔ دانش که بخشیدی ز پیش

قطرهٔ دانش که بخشیدی ز پیش/متّصل گردان به دریاهای خویش
پیش از آن که‌این خاکها خسْفش کنند/پیش از آن که‌این بادها نسْفش کنند
گر چه چون زایل شود تو قادری/که‌ش ازیشان واستانی واخری
قطره‌ای که‌او در هوا شد یا بریخت/از خزینهٔ قدرت تو کِی گریخت [مولوی]
عقل جزو از کل گویا نیستی
+نوشته شده در جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

یاد ده ما را سخن‌های رقیق

یاد ده ما را سخن‌های رقیق/که تو را رحم آورد آن ای رفیق
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن/مصلحی تو ای تو سلطان سخن
کیمیا داری که تبدیلش کنی/گرچه جوی خون بود نیلش کنی
این چنین میناگری‌ها کار توست/این چنین اکسیرها اسرار توست [مولوی]
دعای حضرت موسی (ع)
ستایش و خواهش
اهمیّت دعای مأثوره
فتلقّی آدم من ربّه کلمات
+نوشته شده در جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۸:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

چرا سؤال می‌کنیم؟

معناى سؤال توقف است. سؤال مى‏‌گويد؛ منِ سؤال كننده الان اين‏‌جا توقف كرده‏‌ام و نمى‏‌دانم. ممكن است يك جواب، او را به حركت بى‏‌نهايت درآورد. ماشين شما در مقابل پمپ بنزين هم توقف مى‏‌كند، ولى آن توقف‏، براى سوخت‏‌گيرى است. او در بارگاه تو اى معلّم عزيز! مى‏‌گويد به من نيرو بده، چون در حال حركتم.
محمدتقی جعفری، امام حسين شهيد فرهنگ...، صفحه ۴۳، برداشت آزاد [اینجا]
آیا شک مقدّمه یقین است؟
سؤال از ابن جوزی
هم سؤال از علم خیزد هم جواب
+نوشته شده در جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی  

مطالب قديمی‌