نکات

پیامبران کوچک

مولوی معتقد بود چیزهایی بی اختیار بر زبان او جاری می‌شود، آنگونه که وحی به پیامبران می‌رسد. البته این قول غریبی نیست. عرفا خودشان را پیامبران کوچک و نیمچه پیامبر می‌دانستند. با این تفاوت که پیامبران الهی مأموریت پیامبرانه داشتند اما اینان چنین مأموریتی نداشتند.
سروش، دین شناسی مولوی، جلسه اول، دقیقه ۱۶، برداشت آزاد
من نمی‌گویم که آن عالیجناب
من همی گویم که آن عالیجناب
پیران قوم پیامبران قوم‌اند
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۳:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی  

من همی گویم که آن عالیجناب

هست پیغمبر و هم دارد کتاب
مولوی نبوّت دارد. نبی است. درست است که شیخ بهایی گفته:
من نمی‌گویم که آن عالیجناب/ هست پیغمبر ولی دارد کتاب
اما دیگری گفته است:
من همی گویم که آن عالیجناب/ هست پیغمبر و هم دارد کتاب
پیغمبر به معنای وسیع کلمه هر کسی است که مردم را به خدا دعوت می‌کند. وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَي الْمَدينَةِ... مولوی هم جزو همان دسته از کسانی است که خبر پیامبران را رله می‌کند.
خبری است نو رسیده تو مگر خبر نداری/ جگر حریف خون شد تو مگر جگر نداری [اینجا]
من: اتفاقا خداوند در این آیه فرمود: جاءَ رَجُلٌ؛ نفرمود: جاءَ نَبیٌ ! وقتی می‌گوییم پیغمبر، معنای اصطلاحی مراد است نه معنای لغوی!
من نمی‌گویم که آن عالیجناب
پیامبران کوچک
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۳:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی  

شرح گل بگذار از بهر خدا

شرح بلبل گو که شد از گل جدا [مولوی]
شرح این هجران و این خون جگر
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی  

دردانه شو دردانه شو

برای رسیدن به آن گوش باید دردانه شوی!
ای کمان و تیرها بر ساخته
راه رسیدن به خدا
+نوشته شده در سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

لدینا مزید

مراد صاحبخانه است. [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی  

توان به حلق فرو بردن استخوان درشت

+نوشته شده در دوشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی  

نگرانی عایشه در شب نیمه شعبان

امام صادق(ع) فرمود: شب نیمۀ شعبانی فرا رسید. رسول خدا آن شب خانه عایشه بود. نیمه‌شب از بستر خود برخاست. هنگامی‌که عایشه بیدار شد، گمان کرد آن حضرت نزد همسر دیگری از همسرانش رفته است. از جای برخاست و حجره به حجره رسول خدا را جستجو کرد. ناگهان دید حضرت در حال سجده است. هنگامی که رسول خدا خواست به اتاق برگردد، عایشه با شتاب به جانب بستر خود رفت. وقتی رسول خدا که به خوابگاه خود آمد، شنید که عایشه بلند نفس می‌زند. فرمود: این نفس زدن چیست؟ آیا ندانستی که امشب چه شبی است؟ این شب نیمه شعبان است که در آن روزی‌ها تقسیم می‌شود و زمان مرگ اشخاص ثبت می‌گردد و نام کسانی‌که باید به حج بروند نوشته می‌شود ... [اینجا]
نقشه قبرستان بقیع
ملاعباس کجاست؟
+نوشته شده در دوشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۳:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی  

کما ملئت ظلما و جورا

در روایات، کما ملئت آمده است؛ نه بعد ما ملئت!
من عبارت بعد ما ملئت ظلما و جورا را در دوجا بیشتر ندیدم. یکی در زیارتی غیر معتبر؛ دیگری در زیارت نسبتا خوبی که سند درستی ندارد. در همۀ روایات و دعاها، مسألۀ آمدن امام زمان(عج) معلل به این شده که آن بزرگوار بیاید و در دنیا قسط و عدل بیاورد. اصلاً مشکل دنیا در این است که قسط و عدل نیست. و این مشکل روزبه‌روز هم بیش‌تر می‌شود. [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی  

عاشقانه‌‌های زیارت آل یاسین

زیارت آل‌یاسین از زیارت‌نامه‌های مشهور امام زمان(عج) است که با جملۀ سلامٌ عَلی آلِ یاسین آغاز می‌شود. این زیارت حاوی ۲۳ سلام است. سلام اوّل به آل یاسین (عترت پیامبر) و سلام‌های بعدی هر یک با عنوان خاصی به حضرت مهدی(عج) است. [اینجا]
السَّلاَمُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ
السَّلاَمُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُدُ
السَّلاَمُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ ‏... [اینجا] [اینجا]
خطاب سعدی و مولوی به پیامبر
+نوشته شده در یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۶ ب.ظ توسط اشرفی  

فرق انتظار ما با دیگران

در زیارت آل یاسین آمده است: السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه؛
این وعده‌ی تخلّف‌ناپذیر الهی است. فقط هم ما نمی‌گوییم، بلکه همه‌ی ادیان عالم منتظر چنین روزی هستند. امتیاز کار ما این است که ما طرف را می‌شناسیم، وجودش را حس می‌کنیم، حضورش را قبول داریم، با او حرف‌ می‌زنیم، با او مخاطبه می‌کنیم، از او می‌خواهیم و او هم پاسخ می‌دهد اما مسلمانان غیر شیعه و متدیّنین غیر مسلمان، به یک چیز مبهمی معتقدند. [اینجا]
زیارت آل یاسین
+نوشته شده در یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

لویی ماسینیون استاد هانری کوربن بود

ماسینیون، اسلام‌شناس فرانسوی، استاد هانری کُربَن بود. روزی در کلاس درس یک نسخه از کتاب حکمة الاشراق سهروردی را برای مطالعه به کربن داد. مطالعه این کتاب چنان شوری در کُربَن ایجاد کرد که حیات فکری آینده او را تحت تأثیر خود قرار داد و او را متوجه شرق کرد. [اینجا]
شرط خواندن حکمة الاشراق
+نوشته شده در یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۶ ق.ظ توسط اشرفی  

مناجات با اسماء و صفات خداوند

علامه طباطبایی به هانری کُربَن فرمودند: اگر در دين مقدّس اسلام انسان حاجتمند، حالى پيدا كند، طبق همان حال و حاجت، خدا را مى‏‌خواند؛ چون خدا اسماء حسناى دارد چون غفور و رحيم و رازق و منتقم و غيرها؛ و انسان طبق خواست و حاجت خود، هريك از اين اسماء را مناسب ديده؛ خدا را بدان اسم و صفت ياد مى‏‌كند. مثلا اگر بخواهد خدا او را بيامرزد و از گناهش در گذرد، بايد از اسم غفور و غفّار و غافر الذّنب استفاده كند. امّا در دين مسيح خدا اسماء حسنا ندارد؛ فقط لفظ خدا و اله و اب براى اوست بنابراين اگر شما مثلا حالى پيدا كرديد و خواستيد خدا را بخوانيد و مناجات كنيد و او را با أسماء و صفاتش ياد كنيد و با اسم خاصّى از او حاجت خود را بطلبيد، چه خواهيد كرد؟
کُربَن در پاسخ گفت: من در مناجات‏‌هاى خود، صحيفه مهدويّه عليه السّلام را مى‏‌خوانم. علّامه فرمودند: کُربَن كرارا صحيفه سجّاديّه عليه السّلام را مى‏‌خواند و گريه مى‏‌كرد.
علامه سيد محمد حسين تهرانى، مهر تابان، جلد ۱، صفحه ۴۹، برداشت آزاد
ارتباط با خدا در هر زمان و مکان
نظر علامه بعد از مرگ کربن
مأموریت هانری کربن
+نوشته شده در شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی  

ارتباط با خدا در هر زمان و مکان

علامه طباطبایی فرمودند: روزى به هانری کُربَن گفتم: در دين مقدّس اسلام تمام زمين‏‌ها و مكان‏‌ها، بدون استثناء محل عبادت است؛ اگر فردى بخواهد نماز بخواند؛ يا قرآن بخواند؛ يا سجده كند؛ يا دعا كند در هرجا كه هست مى‌تواند اين اعمال را انجام دهد؛ ولى در دين مسيح چنين نيست؛ عبادت فقط بايد در كليسا انجام گيرد؛ و در موقع معيّن؛ عبادت در غير كليسا باطل است. بنابراين اگر فردى از مسيحيان در وقتى از اوقات حالى پيدا كرد؛ مثلا در نيمه‏‌شب در خوابگاه منزل خود؛ و خواست خدا را بخواند؛ چه كند؟ او بايد صبر كند؛ تا روز يكشنبه، كليسا را چون باز كنند؛ بيايد در آنجا؛ و براى دعا در آنجا حضور بهم رساند؟ اين معنى قطع رابطه بنده است با خدا. کُربَن در پاسخ گفت: بلى اين اشكال در مذهب مسيح هست؛ و الحمد لله دين اسلام در تمام ازمنه و امكنه و حالات؛ رابطه مخلوق را با خالق خود محفوظ داشته است.
علامه سيد محمد حسين تهرانى، مهر تابان، جلد ۱، صفحه ۴۸، برداشت آزاد
نظر علامه بعد از مرگ کربن
مأموریت هانری کربن
+نوشته شده در شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی  

نظر علامه بعد از مرگ کربن

اين حقير در روز جمعه ۱۸ شعبان المعظّم ۱۳۹۹ه.ق خدمت استاد علّامه طباطبایی در مشهد مقدّس رسيدم. در آن‏‌ روز راجع به كربن نيز مذاكراتى شد؛ اينجانب فرمايشات ايشان را ضبط و فعلا براى خوانندگان گرامى در اينجا مى‌‏آورم. علّامه طباطبایی فرمودند: مسيو هانرى كربن استاد شيعه‌‏شناس دانشگاه سوربُن‏ قريب يكى دو ماه است كه فوت كرده است؛ و مجالس عديده‌‏اى راجع به تحقيق مذهب شيعه با ما داشت. مرد سليم النّفس و منصفى بود؛ او معتقد بود كه در ميان تمام مذاهب عالم، فقط مذهب شيعه است كه مذهبى پويا و متحرّك و زنده است؛ و بقيّه مذاهب بدون استثناء عمر خود را سپرى كرده‏‌اند.
علامه سيد محمد حسين تهرانى، مهر تابان، جلد ۱، صفحه ۴۷، برداشت آزاد
مأموریت هانری کربن
+نوشته شده در شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۸ ق.ظ توسط اشرفی  

نوروز و عاشورا

یک سال نوروز و عاشورا در یک روز افتاد. پادشاه صفوی، آن روز را عاشورا گرفت و روز بعد را نوروز!
هبوط در کویر، دکتر علی شریعتی، صفحه ۷۴۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی  

مأموریت هانری کربن

اندکی پیش از انقلاب، برخی گفته بودند تشکیل جلسات هانری کُربَن با علامه طباطبایی از اول کار درستی نبود و معلوم نیست هانری کُربَن کیست و صلاح نیست ادامه پیدا کند. ابراهیم دینانی این مطلب را به علامه طباطبایی رسانده بود، علامه ناراحت شده و گفته بود به عنوان شخصی که در گوشه‌ای نشسته‌ام و چیز می‌نویسم تنها راه من به جهان و تفکر جهان این جلسه است، این را هم نمی‌توانند برای من ببینند. بعد‌ها کسانی از مأموریت هانری کُربَن و یارانش برای ترویج تصوف سنتی در لباس مدرن سخن گفتند. [اینجا]
همفر در استامبول
مرشد هانری کربن در سلوک
انگیزه نوشتن کتاب فصل الخطاب
ترازو گر نداری پس تو را زو ره زند هر کس
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی  

شقشقه

این شقشه‌ای بود که بیرون پرید، سپس فرو نشست [نهج البلاغه]
شُش مانندی که شتر در وقت بانگ و مستی از دهان بیرون آرد [دهخدا] [ویدیو]
روزی امام علی(ع) با کلماتی آتشین و پرشور خطبه می‌خواند که ناگهان، یکی از آن آدمهای پرت که هیچگاه تحت تاثیر هیچ احساسی قرار نمی‌گیرند و هیچ جاذبه‌ای و حادثه‌ای تکانشان نمی‌دهد و جنساً آمپر مابل‌اند! با خاطر جمعی مطلق، یک سوال بی ربطی مطرح می‌کند. علی(ع) سوالش را به آرامی جواب می‌گوید. مردم که از این شیعۀ عوضی و سوال بی‌ربطش عصبانی شده بودند، با التهاب از علی خواستند که سخنش را دنبال کند. امام فرمود: تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ!
کویر، دکترعلی شریعتی، پاورقی صفحه سیزده، برداشت آزاد
ابن عباس در شقشقه
شهید مطهری در نگاه علامه طباطبایی
گر شوم مشغول اشکال و جواب
تو خود چه آدمیی کز عشق بی‌خبری
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

تکرار نوروز

سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. نوروز یک جشن ملّی است. جشن ملّی را همه می‌شناسند که چیست، نوروز هر ساله برپا می‌شود و هرساله از آن سخن می‌رود. بسیار گفته‌اند و بسیار شنیده‌اید؛ پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا، هست. مگر نوروز را خود مکرّر نمی‌کنید؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرّر بشنوید. در علم و ادب تکرار ملال‌آور است و بیهوده؛ عقل تکرار را نمی‌پسندد؛ اما احساس تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است. طبیعت را از تکرار ساخته‌اند؛ جامعه با تکرار نیرومند می‌شود، احساس با تکرار جان می‌گیرد و نوروز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس و جامعه دست اندر کارند.
هبوط در کویر، دکتر علی شریعتی، صفحه ۷۴۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۴:۰ ب.ظ توسط اشرفی  

تو قلب بیگانه را می‌شناسی

زیرا که در سرزمین مصر بیگانه بوده‌ای!
کویر، دکتر علی شریعتی [اینجا]
مهاجرت شیخ محمد عبده
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی  

دریغا جوانی

جوانی‌ام، همه سر بر کتاب و دل در آسمان و تن در زندان گذشت اما همچون فردوسی دریغا دریغا ندارم؛ که، گرچه به‌سختی اما به‌خوبی گذشت.
کویر، دکتر علی شریعتی، صفحه ۳۷۲، برداشت آزاد
من: شعری به فردوسی نسبت داده‌اند که:
جوانی من از کودکی یاد دارم/دریغا جوانی دریغا جوانی
برای من مگِری و مگو دریغ  دریغ
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۰ ق.ظ توسط اشرفی  

سنت شکنی پدرم

اما پدر من سنّت‌شکنی کرد. درسش که تمام شد به شهر برنگشت و در شهر ماند و دیدم که چه‌ها کشید تا توانست از این مرداب زندگی شهر، عمر را همه با علم و عشق و جهاد بگذراند و دامن تر نکند و آن دیگران که همگی به کویر گریختند، چه آسوده دامن تر نکردند! که در کویر آبی نیست!
کویر، دکتر علی شریعتی، صفحه ۳۶۹، برداشت آزاد
و ما کان المؤمون لینفروا کافّة
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی  

فرق تمدن و تجدد

سال‌‌های پیش، ادیب بزرگ با یک پالتوی کهنۀ شبه‌سربازی در حجرۀ تاریک و مرطوب نواب درس می‌داد و امروز دانشگاه‌های مدرن مجهز به شوفاژ و سانترال است و استادان مدیست مجهز به یقه‌های سپید آور و کت و شلوارهای فاستونی نفیس! آن وقت‌ها استادانمان گل گاوزبان دم می‌کردند و می‌خوردند و امروز اساتید اگر آپرتیفشان سه ستارۀ اروپایی نباشد، ذائقه‌شان قبول نمی‌کند. آن روز تمام  زندگی ادیب به پول امروز ده تومان نمی‌رسید و امروز میز کار آقای رئیس دانشکده چند هزار تومان ارزش دارد. آن روز اساتید پس از چهل سال تدریس فلسفه و اصول و ادبیات و فقه و عرفان هیچ ترقی و تکاملی در ظاهرشان پدیدار نمی‌شد و امروز درست مثل آلو بخارا که نم می‌کنند استادیار پس از چند سال دانشیار و دانشیار استاد می‌شود. و این است فرق میان تمدن و تجدد که نمی‌دانم چرا نمی‌دانند!؟
کویر، دکتر علی شریعتی، پاورقی صفحه ۳۶۸، برداشت آزاد
مدینه چیست؟
زهد آیت الله سیدجواد خامنه‌ای
تمدن و تجدد
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۹ ق.ظ توسط اشرفی  

رختخواب پوسیده

سال‌هایی که عمویم با پدرم در مدرسۀ فاضلخان درس می‌خواندند، از مزینان دو دست رختخواب برایشان فرستاده بودند. تابستان که به ده بازمی‌گردند و برای اولین بار رختخواب‌ها را باز می‌کنند، می‌بینند رطوبت هر دو را پوسانده و موریانه جَویده است.
کویر، دکتر علی شریعتی، پاورقی صفحه ۳۶۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی  

و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم

وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ (محمد ۳۸)
گفت بخور نمی‌خوری پیش کسی دگر برم
إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ
+نوشته شده در دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی  

ما گوشه نشینان خرابات الستیم

تا بوی می‌ای هست در این میکده مستیم [وحشی]
جرعه پیر خرابات بر آن رند حرام
آمده‌ام که سر نهم
+نوشته شده در دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی  

شریعتی، کربن، ماسینیون، صَدیقی

دکترعلی شریعتی از دانشجویان لویی ماسینیون در دانشگاه سوربن پاریس بود. [اینجا]
شریعتی در کتاب هبوط در کویر می‌گوید: آه اگر در زندگی ماسینیون را نمی‌شناختم! [اینجا]
لویی ماسینیون کتاب حکمة الاشراق را برای مطالعه به هانری کربن داد [اینجا]
ماسینیون از شاه اجازه گرفت تا با دکتر صَدیقی در زندان ملاقات کند. [اینجا]
دکتر صدیقی نخست وزیر مصدق بود. [اینجا]
آرزوی شفاعت مولوی
+نوشته شده در دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵ ب.ظ توسط اشرفی  

ای نور چشم من سخنی هست گوش کن

چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن [حافظ]
لذّت کرام و لئام
+نوشته شده در دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴۰ ق.ظ توسط اشرفی  

تحمّل جفای زیردست

اینکه ما تحمل جفای خلق می‌کنیم از زیردستان است نه از زبردستان! این مشکلی بود که در کار صوفیان ما بود وقتی که یک زبردستی به شما ظلم می‌کند، در مقابل او نمی‌توان سکوت کرد و گفت ما تحمل جفای خلق می‌کنیم. این فقط ظالم را به ظلم کردن، جریح‌تر و جسورتر خواهد کرد که هیچ عقل و شرعی آن را نمی‌پذیرد.
سروش، شرح بوستان سعدی، جلسه پنجم، ساعت ۰۱:۰۲:۴۰، برداشت آزاد
اهانت به مالک اشتر
چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی
در خاک بیلقان برسیدم به عابدی
احیای فدک احقاق حق بود
ما درخت افکن نه‌ایم آنها گروهی دیگرند
در مصافی پیش آن گردون سریر
اگر نادان به وحشت سخت گوید
من به رضاخان باج ندادم
بگذارید بزند تا دلش خنک شود
لذّت کرام و لئام
+نوشته شده در دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی  

عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (بقرة ۲۱۶)
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
+نوشته شده در یکشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

قد خمیده ما سهلت نماید اما

بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد [حافظ]
+نوشته شده در یکشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی  

مطالب جديد