نکات

نظریه کندی در مورد فلسفه

اگر کسی فلسفه را قبول نداشته باشد، باید دلیل اقامه کند. همین اقامۀ دلیل فلسفه است. [اینجا]
فلسفه ابن رشد اندلسی
مخالفت با فلسفه متافیزیکی یویانی
پای استدلالیان چوبین بود
+نوشته شده در جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۲:۵ ب.ظ توسط اشرفی  

درود بر ملکه‌های سرزمینم

انگلیسی به ایرانی گفت: چرا خانم‌های ایرانی نمی‌توانند با مردها دست بدهند؟
ایرانی گفت: آیا ملکه‌ی انگلستان می‌تواند؟
انگلیسی گفت: او ملکه است نه یک فرد معمولی!
ایرانی گفت: خانم‌های ایرانی همه‌ ملکه‌اند [لینک]
+نوشته شده در دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۸:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی  

بیگ‌ بنگ

<بیشتر ستاره‌شناسان باور دارند که جهان حدود ۱۴میلیارد سال قبل، از یک انفجار بزرگ یا بیگ‌ بنگ شروع شد. پیش از آن همه‌ی جهان داخل ذره‌ای قرار داشت که هزاران برابر کوچک‌تر از نوک یک سوزن بود. این ذره، داغ‌تر و متراکم‌تر از هر چیزی بود که بتوانید تصور کنید. ناگهان انفجاری رخ داد و جهان متولد شد. زمان، فضا و ماده هم با بیگ‌ بنگ شروع شدند. در کسری از ثانیه، جهان چنان رشد کرد که از ذره‌ای کوچک‌تر از یک اتم، به چیزی بزرگ‌تر از کهکشان تبدیل شد.
+نوشته شده در جمعه ۲۶ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۶:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی  

راهکار ناجا برای کاهش تصادفات

ایجاد ترافیک، راهکاری برای کاهش تصادفات [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی  

مراقب باشید

مراقب افكارتان باشيد كه گفتارتان می‌شود
مراقب گفتارتان باشيد كه رفتارتان می‌شود
مراقب رفتارتان باشيد كه عادتتان می‌شود
مراقب عادتتان باشيد که شخصيتتان می‌شود
مراقب شخصيتتان باشيد كه سرنوشتتان می‌شود
من: در اخلاق مکرر فرمودند: رفتارتان ملکه و ملکاتتان حقیقت می‌شود.
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۹:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

المجتنی من الدعاء المجتبی

سیدعلی بن طاووس در قرن هفتم هجری از بین حدود ۱۰ جلد کتاب تعدادی دعا را انتخاب کرد و در مجموعه‌ای قرار داد که نام این مجموعه را «المجتنی من الدعاء المجتبی» گذاشت.
+نوشته شده در جمعه ۴ آذر ۱۳۹۰ ساعت ۸:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی  

براعت استهلال

شیخ بهائی کتاب «صمدیه» را برای برادرش عبدالصمد تألیف و در تحمیدیۀ آن از براعت استهلال استفاده کرده است. الذی نصبه علماً للاسلام[نصب] و رفعه لکسرالاصنام[رفع] جازم اعناق النواصب اللئام[جزم]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۹:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی  

دستگیری اراذل و اوباش در مشهد

هموطنم!
هر که سیر است در گرسنه ماندنت دخیل است [اینجا]
هر که سیر است...
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۶:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

فواید چای

باعث تسریع حرکات تنفسی، گردش خون، رفع خواب‌آلودگی، احساس تجدید نیرو، گوارش غذا و تعریق می‌شود. درمان خستگی، ضعف عصبی، میگرن، بیماری‌های قلبی و آسم است. مانع پوسیدگی دندان‌ می‏شود و حمله قلبی را کاهش می‌دهد. دلیل این که دم کردهٔ چای در دوران گذشته در نجات زندگی افراد موثر بوده این است که آب جوش باکتری‌های بیماری‌زا را از بین می‌برد.
مضرات چای
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی  

روستای ایستا در شرق طالقان

گروهی از پیروان میرزا صادق مجتهد تبریزی، فقیه مشهور دوره مشروطه هستند که بر طرد مطلق تجدد تاکید می‌کرد. شناسنامه ندارند، آب لوله کشی، برق، گاز، تلفن، رادیو و تلویزیون ندارند. عروسی و عزا و جشن تولد و سالگرد ازدواج ندارند. ساعت مچی و دیواری ندارند. سیمان و آهن در معماری خانه‌هایشان به کار نرفته است. از مردم فاصله می‌گیرند و کمتر کسی را به خانه خود راه می‌دهند. فرزندان آنان به مکتب خانه می روند و بعد از رسیدن به سن تکلیف مختارند که با آنان زندگی کنند یا به شهر تبریز بازگردند. از طریق فروش زمینهای پدریشان در تبریز روزگار می گذرانند.
نه مشهد را دیده‌ام نه زشک را
مهاجرت شیخ محمد عبده
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی  

مضرّات چای

بوتۀ چای، آفتی جز انسان ندارد؛ مزارع اين گياه نياز به سمپاشی ندارند؛ چون هیچگونه چرنده، پرنده و حشره‌ای به آن نزديک نمی‌شود. اگر در بين علوفۀ چهارپايان کمی برگ چای باشد حيوان، به محض جويدن، آنها را از دهانش بيرون می ريزد. در بسياری از مناطق کشاورزی برای آن‌که حيوانات به مزارع نزديک نشوند اطراف آن را بوتۀ چای می‌کارند. معتادان سيگاری‌اند و سیگاری‌ها چایخور! اولين وارد کنندۀ تخم اين گياه به ايران در اوايل دورۀ قاجار انگليسی‌ها بودند. عکس العمل علماء و حکما در برابر اين حرکت پليد استعماري شديد بود. در يکی از نامه‌ها به دربار قاجار آمده است: «چرا می‌خواهيد گياهی را در ايران رواج دهيد که حتی الاغ از نزديک شدن به مزارع آن خودداری می‌کنند؟ [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

سکه در ملات مسجد چهارباغ

زمانی که خواستند مسجد چهارباغ اصفهان را روی لجنزار کانال زاینده رود بسازند، شیخ بهایی دستور داد در پی‌ریزی ساختمان مسجد از زغال چوب استفاده کنند. و برای اینکه ملات گل ساختمان مسجد چسبندگی بیشتری داشته باشد، دستور داد هرروز چند سکه طلا در گل ملات قرار می‌دادند و اعلام می‌کردند هرکس بخواهد می‌تواند سکه‌ها را برای خود پیدا کند. با این روش گل ملات زیر پای مردم اصفهان، عمل می‌آمد.
حمام معروف شیخ بهایی، سیدجلال صیادمیری، برداشت آزاد
جست و جویی در دلم انداختی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی  

حجاب طالقانی

تا قبل از رحلت ۵ نماز جمعه برگزار کرد. استفاده از حجاب را اختیاری عنوان می‌کرد. فرمود: اجباری حتی برای زن‌های مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیت الله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت می‌کند؛ راهنمایی‌اش می‌کند که شما این‌جور باشید به این سبک باشید. از مخالفان اصل ولایت فقیه در قانون اساسی بود و این مخالفت را در نامه‌ای خطاب به مجلس اظهار کرد. [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۷:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

کتاب دا

این کتاب با ۸۱۲ صفحه و ۲۲۵۰۰۰ نسخه در ۹۱ نوبت چاپ، فقط دو حرف عنوان دارد. «دا» [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۹:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی  

بدان که مصدر اصل کلام است

بسم الله الرحمن الرحیم بدانکه مصدر اصل کلام است و از وی نه وجه باز می گردد ماضی، مستقبل، اسم فاعل، اسم مفعول، امر، نهی، جحد، نفی، استفهام
و از ماضی چهارده وجه باز می گردد شش مغایب را بود و شش مخاطب را و دو حکایت نفس متکلم را آن شش که مغایب را بود سه مذکر را بود و سه مؤنث را آن سه که مذکر را بود ضرب ضربا ضربوا و آن سه که مؤنث را بود ضزبت ضربتا ضربن آن شش که مخاطب را بود سه مذکر را بود و سه مؤنث را آن سه که مذکر را بود ضربت ضربتما ضربتم و آن سه که مؤنث را بود ضربت ضربتما ضربتنّ و آن دو که حکایت نفس متکلم را بود ضربتُ ضربنا
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۸:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی  

انار خوارنی؟

دلش می‌خواست با آقا حرف بزند، اما هیبتِ آقا اجازه‌ نمی‌داد.
جلو رفت و پرسید: اِنار خوارنی؟ آقا فرمودند: دارنی؟ گفت: نا!
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی  

زکات شبلی

شبلى را گفتند: زكات از چند، چند بايد دادن؟
گفت: به مذهب فقها يا به مذهب صوفيان؟
گفتند: اين چگونه باشد؟
گفت به مذهب فقها از دويست درم پنج درم، و بر مذهب ما هر دويست!
گفتند: اين را اصلى هست در شريعت؟
گفت: هست كه ابوبكر همۀ مال خويش بداد.
مصطفى گفت: خود را و عيالان را چه بگذاشتى؟
گفت: الله و رسوله؛ ما را خداى ماند و رسول و بس!
شرح التعرف لمذهب التصوف، جلد ۱، صفحه ۱۳۷، برداشت آزاد [اینجا]
من: این کتاب در نرم افزار عرفان ۳ از فروشگاه نورشاپ خریداری شد.
ده زکات روی خوب ای خوب‌رو
مردی که بنده‌های خود را آزاد کرد
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی  

صحابی گوش غلامک بمالید

غلام یکی از صحابه بی ادبی کرد؛ او را بگرفت و گوش بمالید. غلامک را گوش، درد گرفت. گفت: آه! صحابی گفت: ای غلامک! بیا و گوش من بگیر و بمال، چنانکه من گوش تو مالیدم. غلامک خاموش بایستاد. صحابی گفت: تو را می‌گویم. اگر بندۀ منی، فرمان بایدت برد. پس غلامک فراز آمد و گوش او بگرفت و بمالید. صحابی گفت: سخت بمال؛ غلامک گفت: اگر تو از قصاص قیامت می‌ترسی، من نیز می‌ترسم [اینجا]
احمدبن محدبن عیسی
بنازم به بزم محبت که آنجا
ابوذر صورت بر زمین گذاشت
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی  

انباردارا

ار زن گندم‌ گونی آمد نخود آمد ماش فرستادیم برنجش نده برنجش بده!
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی  

عوامل منظومه

بر دو ضربند اين عوامل لفظى و بعض دگر/معنوى مى‌دان تو اى خوش‌طينت و نيكو لقا
باز لفظى بر دو قسم آمد سماعى بعد از آن‌/ قسم ثانى را قياسى دان تو بى‌سهو و خطا
پس سماعى سيزده نوع است يكدم گوش دار/تا شمارم از برايت ابتدا تا انتها
عامل اندر نحو صد باشد، چنين فرموده است‌/شيخ عبد القاهر جرجانى آن مرد خدا
زان نود با هشت لفظى و دو عامل معنوى‌/باز لفظى بر دو قسم است ياد گير اين حرفها
نوع اول نوزده حرفند جرّ مى‌دان يقين‌/كاندرين يك بيت آمد جمله بى‌چون و چرا
باء و تاء و كاف و لام و واو و منذ مذ خلا/ربّ حاشا من عدا فى عن على حتّى الى‌
انّ و أنّ كأنّ ليت لكنّ لعلّ‌/ناصب اسمند و رافع در خبر ضد ما و لا
واو و يا و همزه و الّا ايا و اى هيا/ناصب اسمند اين هفت حرف دان اى مقتدا
ان و لن پس كى اذن اين چار حرف معتبر/نصب مستقبل كنند اين جمله دائم اقتضا
ان و لم، لمّا و لام امر و لاء نهى هم‌/پنج حرف جازم فعلند هر يك بى‌دغا
من و ما، مهما و اىّ، حيثما، اذما، متى‌/اينما، انّى نه اسم جازمند مر فعل را
ناصب اسم منكّر نوع هشتم چار اسم‌/هست چون تمييز باشد اين منكّر هر كجا
اوّلين لفظ عشر باشد مركّب با احد/همچنين تا تسعه و تسعين شنو اين حكم را
باز ثانى كم، چه استفهام باشد يا خبر/ثالث ايشان كايّن رابع ايشان كذا
نه بود اسماء افعال و از آن شش ناصبند/دونك، بله، عليك، حيّهل باشد هيا
پس رويد باز رافع اسم را هيهات دان‌/باز شتّان است و سرعان يادگير اين حرفها
نوع عاشر سيزده فعلند كايشان ناقصند/رافع اسمند و ناصب در خبر چون ما و لا
كان، صار، اصبح، امسى و اضحى ظلّ، بات‌/مافتئ، ما انفكّ، ما دام، ليس در قفا
ما برح، ما زال، افعالى كه زينها مشتق‌اند/هركجا يابى همين حكم است در جمله درا
ديگر افعال تقارب در عمل چون ناقصند/هست اول كاد ثانى كرب، اوشك عسى‌
رافع اسماء جنس افعال مدح و ذمّ بود/چار باشد نعم، بئس، ساء، آنگه حبّذا
ديگر افعال يقين و شك بود كآن بر دو اسم‌/چون درآيد هر يكى منصوب سازد هر دو را
خلت باشد با زعمت پس حسبت با علمت‌/پس ظننت با رأيت پس وجدت بى‌خفا
بعد از آن هفت قياسى اسم فاعل مصدر است‌/اسم مفعول و مضاف و فعل باشد مطلقا
پس صفت باشد كه او مانند اسم فاعل است‌/هفتم اسمى كو بود تمييز را ناصب روا
عامل فعل مضارع معنوى باشد بدان‌/همچنين عامل خبر را مى‌شود هم مبتدا
شد تمام اين صد عوامل، خوش‌نظام و خوش‌نسق‌/ناظم و بانى و كاتب را بكن هر دم دعا
+نوشته شده در جمعه ۲۶ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۶:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی  

توقّع به جای تخریب

اما درخصوص سيدمحمد خاتمي، زماني که متوجه شوند وزن آقاي خاتمي در باسکول اجتماع زياد است خود به خود دست از تخريب برمي دارند و توقعات را جايگزين اين تخريب ها مي کنند و معمولاً هم اين توقعات بيش از حد و اندازه طرف مقابل است./ماشاءا... شمس‌الواعظين
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۲ ق.ظ توسط اشرفی  

اضافه شدن نکره به معرفه

طلبه‌ای به حسن آقای چایچی اصفهانی گفت: من خوانده‌ام که وقتی نکره به معرفه اضافه شود، معرفه می‌شود. اگر شما قبول کنید و منِ نکره را به دامادی بپذیرید، یک شبه معرفه می‌شوم. چایچی اصفهانی خوشش آمد و قبول کرد.
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی  

چارلی چاپلین یا فرج الله صبا ؟

سی و چند سال پیش در مجله روشنفکر تصمیم گرفتیم به تقلید فرنگی ها ما هم ستونی راه بیندازیم که در آن نوشته های فانتزی به چاپ برسد. به هر حال می خواستیم طبع آزمایی کنیم. این شد که در ستونی هر هفته نامه هایی فانتزی به چاپ می رسید. آن بالا هم سرکلیشه «فانتزی» تکلیف همه چیز را روشن می کرد. بعد از گذشت یک سال دیدم مطالب ستون تکراری شده. یک روز غروب به بچه ها گفتم مطالب چرا این قدر تکراری اند. گفتند: اگر زرنگی خودت بنویس! خب، ما هم سردبیر بودیم. به رگ غیرتمان برخورد و قبول کردیم. رفتم توی اتاق سردبیری و حیران و معطل مانده بودم چه بنویسم که ناگهان چشمم افتاد به گراوری که روی میزم بود و در آن عکس چارلی چاپلین و دخترش چاپ شده بود. همان جا در دم در اتاق را بستم و نامه ای از قول چاپلین به دخترش نوشتم. از آن طرف صفحه بند هم مدام فشار می آورد زود باش باید صفحه را ببندیم. آخر سر هم این عجله کار دستش داد و کلمه فانتزی از بالای ستون افتاد. همین شد باعث گرفتاری من طی این همه سال! [اینجا]
مرده شوی هم گریه می کند
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۷:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی  

سنّ مجنون

از مجنون پرسیدند چند سال داری؟ جواب داد: هزار و چهل سال! گفتند: نوح هم این‏ همه سال نداشت! گفت: چهل سال خودم دارم، یک بار هم لیلی را دیدم که هزار سال می‏‌ارزد، می‏‌شود: هزار و چهل سال!
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۵:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی  

مطالب جديد