نکات

پدرم شاهنامه می‌خواند و گریه می‌کرد

فضیلت‌های فراموش شده، حسینعلی راشد، صفحه ۱۷۱، برداشت آزاد
فردوسی از مفاخر شیعیان است
مکتب ایرانی در مقابل نظام اسلامی
انتقاد به شاهنامه فردوسی
+نوشته شده در چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی  

دیو ددزاده اگر با تو ملک‌خو بنشیند

+نوشته شده در چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵ ب.ظ توسط اشرفی  

قیس در زندان ابن زیاد

ابن زیاد به خالد گفت: اعیان کوفه از وجود قیس بن مسهّر در زندان آگاه شده‌اند. خالد گفت: در مقابل، ما هم شایع می‌کنیم که قیس در دربار ابن زیاد است. ابن زیاد گفت: مردم باور می‌کنند؟ خالد گفت: باور نمی‌کنند اما احمق می‌شوند.
فیلم سینمایی سفیر، برداشت آزاد [اینجا]
قیس بن مسهّر صیداوی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۹:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

غلام دولت آنم که پای‌بند یکی است

به جانبی متعلّق شد از هزار برست [سعدی]
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
+نوشته شده در سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۹:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی  

گفتمش ای رسول جان!

گفتمش ای رسول جان ای سبب نزول جان/ز آنکِ تو خورده‌ای بده چند عتاب و گفت و گو
گفت شراره‌ای از آن گر ببری سوی دهان/حلق و دهان بسوزدت بانگ زنی گلو گلو
لقمۀ هر خورنده را درخور او دهد خدا/ آنچ گلو بگیردت حرص مکن مجو مجو [مولوی]
یاد دارم روزگار پیش را
زمام سخن مولوی
ارسطو چگونه شاگرد افلاطون شد؟
+نوشته شده در سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۸:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

هر که نان از عمل خویش خورد

حاتم طایی را گفتند: از خود بزرگ همت‌تر دیده‌ای؟ گفت: بلی؛ خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده؛ گفتمش به مهمانی حاتم چرا نروی؟ گفت:
هر که نان از عمل خویش خورد/منّت حاتم طائی نبرد
گلستان سعدی، برداشت آزاد [اینجا]
همت سعد تفتازانی
اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ مَعالِىَ الاُْمورِ وَ اَشْرافَها وَ يَكْرَهُ سَفْسافَها [سیدالشّهدا]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۶:۸ ق.ظ توسط اشرفی  

این دهان بستی دهانی باز شد

این دهان بستی دهانی باز شد/تا خورندهٔ لقمه‌های راز شد [مولوی]
لب فرو بند از طعام و از شراب/سوی خوان آسمانی کن شتاب [مولوی]
گر تو این انبان ز نان خالی کنی/پر ز گوهرهای اِجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن/بعد از آنش با ملک انباز کن [مولوی]
روزه عامل تفکّر است
چند شب‌ها خواب را گشتی اسیر
+نوشته شده در یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۴:۱ ق.ظ توسط اشرفی  

اگر قرآن را بر کوه نازل می‌کردیم

لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ...[حشر ۲۱]
حیرت چیست؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۳:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی  

شیر بی دم و سر و اشکم که دید؟

پهلوانی نزد دلاک رفت تا نقش شیر بر بدنش بکوبد. وقتی خالکوب نیشِ سوزن را بر پوستِ او زد، دردی شدید بر پهلوان غالب شد. پرسید این کدام عضو شیر است؟ خالکوب گفت: دُمِ شیر! پهلوان گفت: دُم نمی‌خواهد. خالکوب دوباره نیشِ سوزن را بر پوستش خَلاند. پهلوان پرسید: این کدام عضو است؟ گفت: گوش شیر! پهلوان گفت: گوش هم نمی‌خواهد. خالکوب سوزن را به بدن پهلوان زد. پهلوان گفت: این کدام عضو است؟ گفت: شکم شیر! پهلوان گفت: شکم هم نمی‌خواهد. خالکوب عصبانی شد، سوزن را به زمین زد و گفت:
شیرِ بی دُم و سر و اِشکم که دید؟/این چنین شیری خدا خود نافرید
ای برادر صبر کن بر دردِ نیش/تا رهی از نیشِ نَفسِ گَبرِ خویش [مولوی]
تشنیع زدن
زخم ديديم و پي مرهم شديم
+نوشته شده در یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی  

این‌ چنین گستاخ زان می‌خاردم

کو درین شب گاو می‌پنداردم [مولوی]
شخصی گاو خود را در طویله بست. شب، شیری به طویله رفت؛ گاو را خورد و در جای گاو نشست. مرد روستایی وارد طویله شد و شیر را به خیال گاو خود نوازش می‌کرد. شیر با خود گفت:
این چنین گستاخ زان می‌خاردم/کو درین شب گاو می‌پنداردم [مولوی]
چرا موش از شیر نمی‌ترسد؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی  

السلق شلق

سلایق مختلف است. [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۳:۵۰ ق.ظ توسط اشرفی  

توحیدگوی تو نه بنی آدمند و بس

+نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۵:۶ ب.ظ توسط اشرفی  

پرهیزگار باش که دادار آسمان

فردوس جای مردم پرهیزگار کرد
[سعدی]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۴:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی  

حسنات الابرار سیّئات المقربین

+نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۵:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی  

هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام

+نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۳:۵۵ ق.ظ توسط اشرفی  

تنبیه علامه جعفری

محمدتقی جعفری پایه چهارم و پنجم دبستان را در مدرسه اعتماد تبریز گذراند. روزی مدیر مدرسه که از دست خط محمدتقی ناراضی بود با ترکۀ آلبالو به کف دست او زد. سال‌ها گذشت و علامه برای سخنرانی در دانشگاه مشهد دعوت شد. مدیر مدرسه با خوشحالی جلو رفت و گفت: استاد! مرا می‌شناسید!؟ علامه لبخندزنان گفت: چه طور نشناسم؟ یادتان هست با آن تركۀ آلبالوی قرمز رنگ مرا زدید؟ مدیر سر به زیر انداخت. علامه گفت: كاش بیشتر می‌زدید. این مركب بدن، تازیانه می‌خواهد تا روح را به حركت درآورد.
علامه جعفری، محمد ناصری، صفحات ۱۵ و ۵۲، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۳:۵۵ ق.ظ توسط اشرفی  

وصیت مرحوم فقیه سبزواری

علمای عصر ما به استاد فقیه سبزواری که مردی عاقل و دانشور و فعال و مهربان به خلق بود آنقدر حسد بردند و اذیت کردند که وصیت کرد شبانه دفنم کنید تا این مردم در تشییع جنازه‌ام حاضر نشوند.
حجت هاشمی خراسانی، شرح صد و ده کلمه، صفحه ۱۰۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۶:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی  

حماقت درد بی درمان است

قال علی(ع): الحمق داء لایداوی [اینجا]
وصف حمق، احمق است و معمّای یا احمق الناس، مرکب از منادای مرخّم و فعل امر است.
حجت هاشمی خراسانی، شرح صد و ده کلمه، صفحه ۳۷، برداشت آزاد
قلب احمق پشت زبان اوست
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۴:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی  

اثر خوردن گوشت حیوانات

خوردن گوشت زياد قساوت مى‏‌آورد. اثر وضعى دارد. گوشت هر حيوانى هم كه زياد خورده شود، صفات همان حيوان در انسان ظاهر مى‌‏شود. اگر كسى زياد گوشت گوسفند بخورد، شعورش كم مى‏‌شود. لطافت و روحانيّت و عاطفه انسانيّت او کم می‌شود. مرغ‏‌ زياد هم انسان را گيج‏ مى‌‏كند و فهم او را كم مى‏‌کند؛ مانند خود مرغ كه فقط دانه‏‌ را مى‏‌بيند.
عبدالحسين دستغيب، ايمان، صفحه ۲۲۸، برداشت آزاد
سعادت و شقاوت ارثی است
کراهت خوردن گوشت حیوانات
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲:۴۷ ق.ظ توسط اشرفی  

کنش و واکنش

از تیر آه مظلوم ظالم امان نیابد/پیش از نشانه خیزد از دل فغان کمان را [صائب]
وقتی که شما تیر را رها می‌کنید، اول صدا می‌دهد بعد به نشانه می‌خورد. یک سیلی که به کسی زدی آن سیلی به شما خورده؛ منتها در این عالمِ طبیعت، حوادث در کنار یکدیگر نمی‌آید؛ بلکه یکی پس از دیگری می‌آید. امام حسین(ع) فرمود: فأمهلهم الله؛
یا سبو یا خم می یا قدح باده کنند/یک کف خاک در این میکده ضایع نشود [صائب]
این جهان کوه است و فعل ما ندا/ سوی ما آید نداها را صدا [مولوی]
كُلُّ نَفسِِ بِما كَسَبتْ رَهينَةٌ (مدثر ۳۸)
یکی از آقایان می‌گفت گنجشکی بالای دیوار منزل ما آشیانه داشت... [اینجا]
مکافات ابوجهل
برو بالا
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
+نوشته شده در دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی  

کتاب را مفصّل بخوانید

به سخن بعضی از بی‌خبران گوش ندهید که می‌گویند: خواندن کتب مفصّله باعث اضاعۀ وقت و تضییع عمر است. آیا چنین شخصی بر سفرۀ غذا به اختصار قناعت می‌کند؟ اگر او را حضرت امیر(ع) دعوت کند یا معاویه؛ بر سر کدام سفره می‌نشیند؟ اگر انصاف بدهد، ریا نکند و دروغ نگوید، خواهد گفت: یا علی! به امامت تو قائلم ولی به سفرۀ معاویه معتقدم! پس تو که در خوردن غذای جسمانی به مفصّل راغبی، در چشیدن غذای روحانی هم به مفصّل راغب باش و از مختصر راهب!
حجت هاشمی خراسانی، فرائد حجتیه، شرح فوائد صمدیه، صفحه ۸، برداشت آزاد


+نوشته شده در دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۶:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی  

فخر رازی علم را لیتی کند

پیش مرغان ریزد و تی‌تی کند [مولوی]
بهر طفل نو پدر تی‌تی کند/گرچه عقلش هندسهٔ گیتی کند [مولوی]
نویسندگی میرداماد
نصیحت داروی تلخ است و باید
مطایبۀ مرحوم آخوند با حاج آقا رضا
+نوشته شده در دوشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی  

اذکار حجّت

بعضی از اذکار و تعقیباتی که خود در شبانه روز انجام می‌دهم، آن مقدار که اجازه دارم و برای سالک مفید و برای زاهد لازم است، به رشتۀ تحریر درمی‌آورم گرچه عمل به این مقدار از عهدۀ همه برنمی‌آید.
چنین عمل، عمل رهروان چالاک است/تو نازنین جهانی کجا توانی کرد [مولوی]
دوازده امامِ حکیم خواجه نصیر
و مناقب محی‌الدّین
و اذکار حجت
حجت هاشمی خراسانی، صفحه ۴، برداشت آزاد
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
+نوشته شده در یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۸:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

حجت هاشمی و حسن زاده آملی

چون ما، مردِ کار و درد در این زمان بسیار اندک است. جز یکی نادرة الاعصار و جوهرة الامصار، حکیم الهی و مرد غیرمتناهی آقای حسن‌زاده آملی است که او را من می‌شناسم و مرا او می‌شناسد و هر دو مجهول القدر و از نوادر آخرالزمان!
مرد هشیار در این عصر کم است/ور یکی هست بدین متهم است [سنایی غزنوی]
دوازده امامِ حکیم خواجه نصیر
و مناقب محی‌الدّین
و اذکار حجت
حجت هاشمی خراسانی، صفحه ۶۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۳:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی  

محی‌الدین عربی در بیان حجت هاشمی

محی‌الدّین عربی، متوفای ۶۳۸ هجری قمری در دمشق مدفون است. بعضی او را اوحدالموحّدین و برخی او را اکفرالکافرین نامیده‌اند. ما می‌گوییم اگر عمداْ خلاف قرآن و اهلبیت سخن گفته است از او بیزاریم و اگر سهواْ خطایی کرده نمی‌شود او را لعن کرد. مؤلف به زیارت او فراوان رفته‌ام اما بعضی از خریّت ما را مذمت می‌کنند.
دوازده امامِ حکیم خواجه نصیر
و مناقب محی‌الدّین
و اذکار حجت
حجت هاشمی خراسانی، صفحه ۲۸، برداشت آزاد
محی الدین عربی در بیان مرتضی مطهری
محی الدین عربی در بیان امام خمینی
سخن غزّالی در لعن بر یزید
+نوشته شده در یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی  

استر ذهبک و ذهابک و مذهبک

طبق قراری که چند روز پیش در فرودگاه داشتیم [اینجا]
امشب یک ساعت بعد از اذان مغرب، به مدّت یک ساعت محضر معظم‌له مشرف شدیم.
ایشان با همان جسم نال دوتا لیوان چای آوردند.
عرض کردم: دوستان مشتاق دیدار شما بودند.
فرمودند: اُستُر ذَهَبَکَ و ذَهابَکَ و مَذهَبَک
شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
خلوت از اغیار باید نی ز یار
دانه باشی مرغکانت برچنند
کتمان اسرار الهی
+نوشته شده در شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲ ب.ظ توسط اشرفی  

جسارت به قبر امام حسن مجتبی(ع)

خري رجل على قبر الحسن...
تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، جلد ۱۳، صفحه ۳۰۵، برداشت آزاد [اینجا]
بهانه ابرهه روز اول محرم
شب بیست و یکم
زید بن علی بن الحسین(ع)
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱:۴ ب.ظ توسط اشرفی  

پیامبر مسموم شد؟

رسول خدا روز دوشنبه، ۲۸ صفر در حالی که مسموم شده بود از دنیا رفت.
و قبض بالمدينة مسموما
شیخ مفید، المقنعه، صفحه ۴۵۶، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۶ ق.ظ توسط اشرفی  

ابومعین در فرودگاه

امروز در فرودگاه مشهد، محضر معظم‌له یادآور شدم که ایشان در کتابی فرموده‌اند: پسر جان! گوشۀ خلوتی انتخاب کن و از خلق کناره بگیر که صحبتِ خلق حجاب اکبر است.
فرمودند:
تو عزلت جوی و دور از انجمن باش
رفیق خویشتن هم خویشتن باش [اینجا]
شهریارا غزلم خوانده غزالی وحشی
مرد و نیم مرد
+نوشته شده در جمعه ۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۴:۲۸ ب.ظ توسط اشرفی  

زیارت پابرهنه

نیمۀ رجب، یک تومان پول تهیه کردم، تنها آمدم کربلا! در آن دو سه فرسخ آخری، زمین و آسمان گرم بود؛ من هم همیشه پا را در راه رفتن برهنه می‌کردم، چون با کفش نمی‌شد راه رفت.
نجفی قوچانی، سیاحت شرق، صفحه ۲۳۳، برداشت آزاد [اینجا] [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۸ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۳:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی  

سیاست مثل عطر گل است

من معتقدم در همه‌ی کارها، اگر انسان سیاسی نباشد، درست نمی‌تواند حقایق را بفهمد. مثل این است که شما گلی را می‌بَرید پیش کسی که شامّه ندارد. همه چیز را از این گل می‌فهمد، اما یک چیز را نمی‌فهمد. ما سرِ یک قضیه‌ای با آقایی که مرد محترمی هم بود، بحث می‌کردیم. او تعجّب می‌کرد که من چرا این حرفها را می‌زنم؛ من هم تعجّب می‌کردم که او چرا نمی‌فهمد!
آیت الله خامنه‌ای، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی  

دانه باشی مرغکانت برچنند

دانه باشی مرغکانت برچنند/غنچه باشی کودکانت برکنند
دانه پنهان کن به‌کلی دام شو/غنچه پنهان کن گیاه بام شو [مولوی]
در محضر ابومعین
به هر چمن که رسیدی گلی بچین و برو
بیان اسرار الهی باعث عجب می‌شود
+نوشته شده در دوشنبه ۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی  

آزمودم عقل دور اندیش را

بعد ازین دیوانه سازم خویش را [مولوی]
عقل و کمال عقل
شرط عشق جنون است
+نوشته شده در دوشنبه ۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲:۵۱ ق.ظ توسط اشرفی  

منتصر عباسی پدرش را کشت

متوکل مرد خبیث و ناپاکی بود. فرزندش منتصر شنید که‌ حضرت فاطمه(س) را دشنام می‌دهد. از بزرگی پرسید: مجازاتش‌ چیست؟ پاسخ داد: قتلش واجب است ولی هر کس پدرش را بکشد عمرش کوتاه می‌شود. منتصر گفت: باکی ندارم. پدرش را کشت‌ و هفت ماه بعد کشته شد.
عدل الهی، مرتضی مطهری، صفحه ۲۰۴، برداشت آزاد [اینجا]
زیارت سرمغنیۀ متوکل
دفاع ابن سکیت از خاندان علی(ع)
+نوشته شده در دوشنبه ۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی  

ارسطو چگونه شاگرد افلاطون شد؟

ارسطو را برای شاگردی خدمت افلاطون بردند، افلاطون قبول نکرد که او پست فطرت[!] است. به اصرار کسان و شاگردان قبول کرد و ارسطو به جُربُزۀ ذاتی تکمیل شد. تا آن زمان حکما کتاب را تصنیف نمی‌کردند بلکه به طور رمز و معما مطالب را از سینه به سینه انتقال می‌دادند. ارسطو در محضر درس اظهار داشت خوب است که قواعد حکمت را مشروحاً تدوین کنیم تا عموم از آن بهره ببرند. افلاطون شنید و گفت: روز اول که من ارسطو را به شاگردی قبول نکردم سرّش این بود که می‌خواهد جواهراتی که سال‌ها از دست نااهلان مصون مانده بود تدوین شود تا وسیلۀ ترقی دنیوی آنان قرار گیرد.
نجفی قوچانی، سیاحت شرق، صفحه ۱۳۳، برداشت آزاد [اینجا] [اینجا]
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است
فی حالة الطفولیه
زمام سخن مولوی
غیرت الهی
اهمیّت علم منطق
بخل بورزید
+نوشته شده در شنبه ۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۴:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی  

چرا ابن‌سینا ادعای پیامبری نكرد؟

بهمنیار بارها به بوعلی گفته بود: چرا خود را پیامبر خدا معرّفی نمی‌کنید؟ امّا جوابی از او نمی‌شنید تا اینکه در یکی از شب های سرد زمستان بوعلی و بهمنیار زیر کرسی خوابیده بودند، نزدیک سحر بود. بوعلی از خواب بیدار شد، بهمنیار را صدا زد و گفت تشنه‌ام؛ قدری آب برایم بیاور؛ بهمنیار که حاضر نبود از بستر گرم بیرون بیاید گفت: استاد! هوای بیرون خیلی سرد است، آب هم حتماً یخ بسته است، سینۀ شما هم گرم است، آب سرد برای شما خوب نیست. بوعلی گفت: استادِ تو در طب، منم! می‌گویم، آب بیاور! اما بهمنیار همچنان عذر می‌آورد. ناگهان صدای اذان بلند شد. بوعلی گفت: بهمنیار! در این همه سال، نتوانستم محبّتی در دلت بیفکنم که برخیزی‌ و ظرفی آب برایم بیاوری امّا نفوذ آن پیامبر الهی در دل این مرد مسلمان را ببین که بعد از چهارصد سال سرمای شدید را تحمّل می‌کند و اذان می‌گوید.
مرتضی مطهری، سیری در سیرۀ نبوی، صفحه ۱۹۴، برداشت آزاد [اینجا]
آن یکی می‌گفت من پیغمبرم
در دل و جان خانه کردی عاقبت
ابن سینا و بهمنیار
+نوشته شده در جمعه ۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۶:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی  

دوست داشتن فرزند

ما بچّه‌هایمان را دوست داریم؛ آیا امام حسین(ع) بچّه‌های خود را دوست نداشت؟ مسلماً او بیشتر دوست داشت. ابراهیم خلیل هم اسماعیلش را بیشتر از ما دوست داشت. به این دلیل که از ما انسان‌تر بودند و این عواطف، عواطف انسانی‌ است. اما در عین حال خدا را از همه بیشتر دوست داشتند.
مرتضی مطهری، حماسه حسینی، جلد ۲، صفحه ۵۸، برداشت آزاد [اینجا]
وفات فرزند صاحب جواهر
+نوشته شده در سه شنبه ۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی  

وفات فرزند صاحب جواهر

پسر بیست سالۀ صاحب جواهر فوت شد؛ به پدر خبر دادند، آمد پای جنازۀ پسر نشست، دو ورق جواهر نوشت و گفت: این هم برای تو! بعد آهی کشید؛ پرسیدند: چرا آه کشیدی؟ گفت: این بچه در زمان فقر و تنگدستی من زندگی کرد. [اینجا]
دوست داشتن فرزند
+نوشته شده در سه شنبه ۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۳:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی