نکات

شعرخوانی مرحوم کشمیری

در کربلا منزل مرحوم حداد نشسته بودیم. مرحوم سید عبدالکریم کشمیری وارد شدند. اشعاری از شیخ بهایی در موضوع امام زمان خواندند. "یا مَنْ بِمُحَیّاهُ جَلَی‌ الْکَوْنَ وَ زانَهْ عالم به تو مشغول و تو غایب ز میانه" آقای حداد به من فرمودند: اینها را بنویس! من نوشتم. بعد از اینکه تشریف بردند، آقای حداد فرمودند: مقداری پرده از جلوی چشم ایشان کنار رفته است! حدود بیست سال بعد، من این جریان را برای مرحوم والد نقل کردم. ایشان فرمودند الان حتما همۀ پرده کنار رفته است! قبر مرحوم کشمیری کنار قبر علامه طباطبایی در حرم حضرت معصومه قرار دارد. به من توصیه کردند ذکر یونسیه را روزی ۴۰۰ بار بگویم؛ حتی اگر در حال راه رفتن باشد. می‌فرمودند: من در نجف بیشتر اوقات در قبرستان وادی السلام بودم. شب‌ها آنجا می‌خوابیدم. آنجا بهشت است.
آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، درس اخلاق، جلسه ۴، دقیقه ۱۴، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۹:۸ ب.ظ توسط اشرفی  

دوستی داشتم غواص

با هم اسیر شدیم. گفت: یکی از غواص‌ها داشت غرق می‌شد. رفتم نجاتش بدهم؛ نتوانستم. داشتیم دوتایی غرق می‌شدیم. ناچار شدم خودم را کنار بکشم. او غرق شد، من اسیر شدم. گفتم ای نامرد! خجالت کشید. دوباره گفتم: من هم بودم همین کار را می‌کردم.
+نوشته شده در یکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

عکس از نماز مرحوم انصاری

آقای حاج شیخ محمدجواد انصاری استاد مرحوم والد علامه در سیر و سلوک بود. ایشان عکس گرفتن را حرام می‌دانستند. مخفیانه از نماز خواندن ایشان عکس گرفتند. آنقدر خاشعانه نماز می‌خواند که بعضی می‌گفتند: تصنعی نماز می‌خواند.
آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، درس اخلاق، جلسه ۴، دقیقه ۱۰، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی  

ادب به عقوبت و لطف

خداوند گاهی انسان را به عقوبت ادب می‌کند، گاهی به لطف!
خدایا لطفاً...
شرح دعای ابوحمزه ثمالی، علامه طهرانی، جلسه اول، صفحه ۸، برداشت آزاد [اینجا]
از خدا جوییم توفیق ادب
+نوشته شده در یکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۷:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی  

عرفان سید جمال‌الدین گلپایگانی

هقته‌ای یکی دو بار خدمت آیت الله سید جمال‌الدین گلپایگانی می‌رفتم. انواع ابتلائات و گرفتاری‌ها را داشت. به خصوص قرض فراوان و عمل پروستات و منزلی که برای مداوای فرزندش رهن گذاشته بود. از طرفی عیالش دعوا داشت که می‌خواهم تابستان بروم ایران زیارت امام رضا! وارد اتاقش شدم دیدم صحیفه می‌خواند و گریه می‌کند. تا مرا دید، گفت: بیا و ببین من چقدر خوشم! چون عارف بلا را رحمت پروردگار می‌بیند.
شرح دعای ابوحمزه ثمالی، علامه طهرانی، جلسه اول، صفحه ۸، برداشت آزاد [اینجا]
برد عارفان
مکاشفه سید جمال‌الدین گلپایگانی
عارف که برنجد تنگ آب است هنوز
شیر در تسخیر شیخ ابوالحسن خرقانی
+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۷:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی  

تقاضای سید جمال‌الدین گلپایگانی

معظم‌له برای بنده نقل کردند: حرم امیرالمؤمنین رفتم. ضریح را گرفتم و گفتم هر بلایی می‌خواهید سرم بیاورید اما حاجتم را بدهید. کم‌کم فقیر شدم. قرض کردم. پیش بقال‌ها حسابم پر شد. اجاره‌خانه‌ام چندماه عقب افتاد. صاحب‌خانه اثاثیه‌ام را بیرون ریخت. رفتم مسجد کوفه یک اتاق برای خودم و عیالم گرفتم. از نجف تا آنجا یک فرسخ راه بود. صبح برای درس و بحث می‌آمدم نجف و برمی‌گشتم کوفه! عیالم طاقت نیاورد. داد و بیداد کرد. حالا خدا می‌خواهد به من بفهماند که نگویم الهی صبرت علی عذابک؛ این مقام امیرالمؤمنین است. فقر غلبه کرد تا جایی که رفتم حرم، گفتم: غلط کردم!
شرح دعای ابوحمزه ثمالی، علامه طهرانی، جلسه اول، صفحه ۴، برداشت آزاد [اینجا]
احوال مرحوم گلپاگانی در جلد دوم مطلع الانوار صفحه ۳۹۷ آمده است.
عرفان سید جمال‌الدین گلپایگانی
مکاشفه سید جمال‌الدین گلپایگانی
الهی لاتؤدبنی بعقوبتک
فقر مرحوم حسن زاده آملی
به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۷:۲ ب.ظ توسط اشرفی  

الهی لاتؤدبنی بعقوبتک

سالک باید ادب داشته باشد. ادب سالک به این است که در مقام استوار باشد. افراط و تفریط نداشته باشد. اگر تحمل قربانی شدن در راه خدا را ندارد، نگوید خدایا قربانت شوم. چه بسا خداوند بگوید بیا قربان شو! چه می‌کند؟ اگر بگوید و نکند، خداوند او را مثل آیت الله سیدجمال الدین گلپایگانی ادب می‌کند.
شرح دعای ابوحمزه ثمالی، علامه طهرانی، جلسه اول، صفحه ۲، برداشت آزاد [اینجا]
تقاضای سیدجمال‌الدین گلپایگانی
+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

توصیه‌های سلوکی آیت الله کمیلی

+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۸ ب.ظ توسط اشرفی  

انس و وحشت از خلوت و جلوت

اهل دنیا دوست دارند سرشان شلوغ باشد. مجالس مختلفی مثل عروسی بروند، با این و آن صحبت کنند و شب‌نشینی داشته باشند. اگر تنها باشند، وحشت می‌کنند. اما اهل الله انس دارند به آنچه اهل دنیا از آن وحشت دارند. اینها با خلوت انس دارند. از مردم وحشت دارند. یکی از اهل علم مرا نصیحت می‌کرد که شما به پدرتان مرحوم علامه بگویید روزها درِ منزلشان را باز کنند، مردم بیایند، از این طرف و آنطرف صحبت کنند تا حالشان خوب شود. مرحوم علامه می‌فرمودند اتفاقا من از دیدن بعضی‌ها حالم بد می‌شود. اتاقی برای ذکر داشتند. می‌فرمودند وقتی در این اتاق می‌روم کسی مرا صدا نزند. سه ـ چهار ساعت ذکر می‌گفتند.
آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، برداشت آزاد [اینجا]
گریه‌های ملاعباس تربتی
+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

حرارت عشق باباطاهر و مرحوم حداد

خدمت آقای سیدهاشم حداد عرض کردم اینطور مشهور است که وقتی باباطاهر در میان برف زمستان می‌نشست، از حرارت بدنش برف‌های اطرافش آب می‌شد. آقای حداد تصدیق فرمودند. ولی من اینطور نبودم. آقای سیدهاشم حداد می‌فرمودند: من پاهایم را در ظرف آب‌یخ می‌گذاشتم تا از حرات بدنم کاسته شود. این حرات چیست؟ حرارت عشق به خدا!
آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، برداشت آزاد [اینجا]
نمی‌فهمم!
+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۶:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

به هر الفی الف‌قدی برآیو

چندنفر مثل مرحوم آقای قاضی داریم؟ در زمان خودش وحید بود. چندنفر مثل مرحوم آقای حداد داریم؟ چندنفر مثل مرحوم علامه والد داریم؟ چندنفر مثل علامه طباطبایی داریم؟
باباطاهر می‌فرماید:
به هر الْفی الِف‌قدی بر آیو/ الِف‌قدم که در الْف آمدستم [اینجا]
آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، برداشت آزاد [اینجا]
تجدید دین در هر صد سال
+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۶:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی  

تهجد مرحوم محمدباقر شفتی

حاج سلیمان خان قاجار، حاكم سبزوار بود. گفت: یكى از شاهزادگان كه در اصفهان ساكن بود، برایم حكایت كرد كه مرا كینزى بود، فرار كرد و به خانه مرحوم حاج سیدمحمدباقر شفتی رفت. بعد از مدتی آن بزرگوار كنیز را به خانه من روانه كرد و نامه‌اى نوشت كه اگر کنیز را تقصیرى هست، به من ببخشید. ما از كنیز احوال آن بزرگوار را پرسیدیم. گفت: شب دیوانه مى‌شد و روز عاقل! گفتیم چگونه؟ گفت: شب مانند آدم دیوانه بر سر خود مى‌زد و هاى هاى گریه مى‌كرد، صبح عمامه به سر و عبا به‌ دوش مى‌گرفت، معقول و عادى مى‌نشست.
قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، صفحه ۱۳۷، برداشت آزاد [اینجا]
تهجد علامه حسینی طهرانی
اجرای حدود شرعی سید محمدباقر شفتی
+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی  

تهجد علامه حسینی طهرانی

اهل‌بیت ما نقل کردند چهل سال پیش که همراه علامه خارج از مشهد رفته بودیم، دوتا اتاق گرفتیم؛ یکی برای علامه، یکی هم برای اهلبیت. آن شب مرحوم علامه تا صبح گریه و ناله کردند. ما هم مجاز نبودیم در بزنیم. صبح در را باز کردند و خندان سر سفره صبحانه آمدند.
آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، برداشت آزاد [اینجا]
تهجد مرحوم محمدباقر شفتی
گریه‌های ملاعباس تربتی
+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی  

خلوت سالک

خلوت با خدا از اهم امور سلوک است. حالا این خلوت یا در قالب نماز است، یا در قالب ذکر و دعاست، یا در قالب توجه به خداست و یا در قالب محبت حضرت حق است. در هر قالبی که باشد مطلوب است.
آیت الله سیدمحمدصادق طهرانی، برداشت آزاد [اینجا]
معظم‌له فرزند ارشد و وصی علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی است.
+نوشته شده در شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۳۳ ق.ظ توسط اشرفی  

ما بی‌وفایی کوفیان‌ را جبران‌ کردیم‌

ما از این‌ موهبت‌ برخوردار بودیم‌ که‌ انسان‌ دیدیم‌. ما یافتیم‌ آنچه‌ را که‌ دیگران‌ نیافتند. ما همۀ افق‌های معنوی انسانیت‌ را در شهدا تجربه‌ کردیم‌. ما ایثار را دیدیم‌ که‌ چگونه‌ تمثّل‌ می‌یابد. عشق‌ را هم‌، امید را هم‌، زهد را هم‌، شجاعت‌ را هم‌، کرامت‌ را هم‌، عزت‌ را هم‌، شوق‌ را هم‌، و همۀ آنچه‌ را که‌ دیگران‌ جز در مقام‌ لفظ‌ نشنیده‌اند، ما به‌ چشم‌ دیدیم‌. ما دیدیم‌ که‌ چگونه‌ کرامات‌ انسانی در عرصۀ مبارزه‌ به‌ فعلیت‌ می‌رسند. ما معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم‌. آنچه‌ را که‌ عرفای دلسوخته‌، حتی بر سرِ دار نیافتند، ما در شب‌های‌ عملیات‌ آزمودیم‌. ما فرشتگان‌ را دیدیم‌ که‌ چه‌‌سان‌ عروج‌ و نزول‌ دارند. ما عرش‌ را دیدیم‌. ما زمزمۀ جویبارهای بهشت‌ را شنیدیم‌. از مائده‌های بهشتی تناول‌ کردیم‌ و بر سر سفره حضرت‌ ابراهیم‌ نشستیم‌. ما در رکاب‌ امام‌ حسین‌ جنگیدیم‌. ما بی‌وفایی کوفیان‌ را جبران‌ کردیم.
+نوشته شده در جمعه ۲۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۶:۸ ب.ظ توسط اشرفی  

آیینه شو جمال پری طلعتان طلب

جاروب زن به خانه و پس مهمان طلب [صائب تبریزی]
حاج ملا محمد اشرفی مازندرانی، شاگرد شيخ انصارى بود. در تکیۀ مسجد جامع بابل مدفون است. یکی از شاگردانش ميرزا حسن طبيب حكيم باشى بود. حکیم باشی می‌گوید. تصمیم گرفتم زیارت امام رضا(ع) مشرف شوم. قبل از تشرف، محضر حاج محمد علی رسیدم. معظم‌له پاکتی به من دادند و فرمودند این عریضه را محضر ثامن الحجج تقدیم کن و جوابش را بیاور! من این کار را عامیانه پنداشتم و ارادتم از استاد کم شد، نامه را گرفتم، وداع کردم، به آستان اقدس مشرف شدم و عریضه را در ضریح منور نهادم. چند ماه مجاور حضرت شدم و موضوع عریضه و جواب کاملا از یادم رفت. شب آخر برای زیارت وداع مشرف شدم. نماز خواندم و مشغول نوافل شدم. دیدم زائرین را از حرم بیرون می‌کنند. تا نماز من تمام شد، کسی در رواق نماند. بزرگواری را دیدم که در نهایت عظمت و جلالت به سوی من می‌آید. وقتی به موازات من رسید فرمود: حاج میرزا حسن! سلام ما را به حاجی اشرفی برسان بگو:
آیینه شو جمال پری طلعتان طلب/ جاروب زن به خانه و پس مهمان طلب
وقتی به خودم آمدم کسی را ندیدم. معلوم شد مکاشفه‌ای برایم دست داه است. به نجف اشرف برگشتم تا جواب نامه را محضر حاجی اشرفی ببرم. وقتی درب منزل آقا را زدم، صدای مبارکشان بلند شد که:
آیینه شو جمال پری طلعتان طلب/ جاروب زن به خانه و پس مهمان طلب
گنج سعادت، پاسداران حريم عشق، سعادت پرور، جلد ۸ از ۱۰، صفحه ۲۴۲، برداشت آزاد [اینجا]
مرحوم سعادت پرور شاگرد علامه طباطبایی بود و این کتاب را زیر نظر آن بزرگوار تالیف کرد.
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی  

اصلاح فتوای شيخ مفيد

شخصی خدمت شيخ مفيد رسيد و سؤال كرد زنی حامله فوت كرده و حملش زنده است. آيا بايد شكم زن را شكافت و طفل را بيرون آورد يا آنكه زن را با حمل دفن کنیم؟ شيخ فرمود: با حمل دفن كنيد. آن مرد رفت. در بین راه ديد سواری از پشت سر می‌آيد، چون رسيد، گفت: ای مرد شيخ فرموده است كه شكم آن ضعيفه را شكافته و طفل را بيرون بياوريد، آن وقت ضعيفه را دفن كنيد. آن مرد چنين كرد. بعد از چندی مجدداً خدمت شيخ رسيد و قضيه را برای او نقل كرد. شيخ فرمود: من كسی را نفرستاده‌ام! معلوم شد صاحب‌‌الامر(عج) بوده است. شیخ مفید که دید اشتباه کرده، درِ خانه را بست و دیگر فتوا نداد تا اینکه حضرت ولی عصر(عج) برایش توقيعی فرستاد. فرمود: شما فتوا بگویید ما اصلاح می‌کنیم.
قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی، صفحه ۳۹۹، برداشت آزاد [اینجا]
ندانستن این مسئله از شیخ بعید است.
خوارج را نکشید
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۹:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی  

علم را از کتاب نگیرید

وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُکمُ اللَّهُ (بقره ۲۸۲)
انسانی که در مرتبۀ وهم مانده علمش را از کتاب می‌گیرد. اگر به مرتبۀ عقل برسد، نیاز به کتاب و استاد ندارد. چشمه‌هایی از عالم غیب به درون انسان باز می‌شود و به جواب می‌رسد. [اینجا]
کان قندم نیستان شکرم/ هم ز خود می‌روید و هم می‌خورم [مولوی]
عقل، دو عقل است اوّل مکسبی/ که در آموزی چو در مکتب صبی
عقل دیگر بخشش یزدان بوَد/ چشمهٔ آن در میان جان بوَد [مولوی]
مَنْ اَخْلَصَ لِلّهِ اَرْبَعينَ صَباحاً
امی بودن پیامبر کمال است
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی  

مهر تابان

به پاس ادب به تربت پاک علامه طباطبایی آنچه از حقایق و وقایعی که راجع به ایشان می‌دانستم در یادنامۀ مفصلی تحت عنوان مهر تابان نگاشتم.
مهر تابان، علامه حسینی طهرانی، صفحه ۷، برداشت آزاد
روح مجرد
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی  

لباس روحانیت آرم نبوت است

مردم عالم بدانند دل‌سوزتر از روحانیت کسی نیست. ما در این لباس زحمات و مشکلات زیادی داریم که شما ندارید. بله؛ علی(ع) نفرین می‌کند کسی را که این آرم را دستاویز اغراض نفسانی قرار می‌دهد. [اینجا]
اللهم ارزقنی... لبا راجحا
تغییر لباس حاج آقا رضا رفیع
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۲:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی  

خداحافظی علامه حسن زاده آملی

آقایان! داریم خداحافظی می‌کنیم. معلوم نیست دوباره همدیگر را ببینیم یا نه؛ چه می‌دانیم؟ ای بسا به شما خبر بدهند حسن زاده مسافرت کرد. به من خبر بدهند جنابعالی مسافرت کردید. آه و ناله ندارد. اینجا باشیم برای چه؟ اینجا دار خلوص نیست. دار حرکت است. اگر اینجا بمانیم رشد نمی‌کنیم. به کمال نمی‌رسیم. [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

تشبیه مرگ به تولد نوزاد دوقلو

در نظر بگیرید دوتا بچۀ دوقلو در رحم مادر قرار دارند. وقتی یکی به‌دنیا بیاید، دیگری بی‌تابی می‌کند که داداشم مُرد! اما بچه‌ای که به دنیا آمده می‌گوید تو هم بیرون بیا تا باغ در باغ بینی و جان در جان!
ما از رحم مادر به رحم دنیا آمده‌ایم تا بمیریم و به عالم جاوید برویم. [اینجا]
که آنجا باغ در باغست و خوان در خوان و وا در وا
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۹ ق.ظ توسط اشرفی  

زندگی امام صادق

جلد ۴۷ بحار به زندگی امام صادق علیه السلام اختصاص دارد. [فهرست]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

نینوا


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۹ ق.ظ توسط اشرفی  

وجب به وجب صحن کربلا را خوابیدم

مرحوم سید علی قاضی هر وقت کربلا می‌آمدند، شب‌ها در صحن حرم مطهر امام حسین علیه السلام می‌خوابیدند. فرمودند: وجب به وجب، صحن کربلا را خوابیدم. یک وجب پیدا نمی‌شود که نخوابیده باشم.
سالک آگاه، علامه حسینی تهرانی، صفحه ۴۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۲:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی  

دستمال سید مرتضی کشمیری

مرحوم سید هاشم حداد می‌گفتند: آقای قاضی دستمالی از جیبشان درآوردند و بوسیدند. فرمودند: این دستمال را سید مرتضی کشمیری به من داده است. سیدمرتضی بیست، سی سال پیش از دنیا رفته بود. از عرفان هم هیچ خبر نداشت اما پیرمردی خوب و نازنین و پاک و مقدس و ساده و صاحب مکاشفه بود.
سالک آگاه، علامه حسینی تهرانی، صفحه ۴۰، برداشت آزاد
سیدهاشم موسوى حداد
هدیه امام خمینی به حداد
+نوشته شده در سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی  

شفیعی کدکنی از خاقانی

آمد نفس صبح و سلامت نرسانید/ بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید
یا تو به دم صبح سلامی نسپردی/ یا صبح‌دم از رشک پیامت نرسانید
[شفیعی کدکنی] [خاقانی]
غیرت الهی
اطلاعات از زندگی سه امام
+نوشته شده در دوشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۴۷ ق.ظ توسط اشرفی  

پندارم تویی

بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی
هر که پیدا می‌شود از دور پندارم تویی [جامی]
آدم ساده‌ای به جامی گفت: تو گفته‌ای هرکه پیدا می‌شود از دور پندارم تویی؟ جامی گفت: بله! گفت اگر خری را دیدی چه؟ جامی گفت: پندارم تویی!
چرا بین که و چه فرق نمی‌گذاری؟ گفت: هرکه؛ نگفت: هرچه!
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، صد و ده کلمه، صفحه ۱۶۴، برداشت آزاد
ما چه باشد در لغت؟ اثبات و نفی
مست از خانه برون آمده‌ای یعنی چه؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۷:۷ ب.ظ توسط اشرفی  

هر روز روزگار به رسم دگر مرا

اشك بصر فزايد و خون جگر مرا
شب ششم محرّم ۱۴۰۷ ه. ق. در عالم رؤيا از جانب امام هشتم على‌بن‌موسى‌الرّضا - عليهما الصلوة و السلام - نقل و نبات و كتابى، براى اين كم‌ترين ارسال شده است. چند دانه نقل را خوردم. از كثرت ابتهاج و شدّت اضطراب گفتم:
هر روز روزگار به رسم دگر مرا/ اشك بصر فزايد و خون جگر مرا...
مجموعه آثار حسن زاده آملی، دیوان اشعار، صفحه ۳۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی  

خدایا

بی‌تابی‌هایم را ببخش
از عبد ظلوم جهول چه برمی‌آید؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی  

عتاب مرحوم خوانساری به شهید ثانی

بشر حافی در زمان امام کاظم علیه السلام توبه کرد. مرحوم شهید ثانی این قضیه را نقل می‌کند و می‌فرماید: کسی که از جلوی منزل بشر عبور کرد امام سجاد بود نه امام کاظم!
مرحوم محمدباقر خوانساری در کتاب روضات الجنات به شهید ثانی تندی می‌کند که بشر صدسال بعد از امام سجاد بود. شهید ثانی، مرد به این بزرگی، بین امام سجاد و امام کاظم فرق نگذاشته و این از قلت معرفت اوست! [اینجا]
علامه حسینی تهرانی در کتاب سالک آگاه به مرحوم خوانساری انتقاد می‌کند که شهید ثانی اشتباه کرد اما مرحوم خوانساری نباید تندی کند و بگوید به علت قلت معرفت اوست.
سالک آگاه، علامه حسینی تهرانی، صفحه ۳۲، برداشت آزاد
انتقاد به بزرگان قساوت قلب می‌آورد
+نوشته شده در شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۰ ب.ظ توسط اشرفی  

مختصر المعانی

سکاکی کتاب مفتاح العلوم را در علم بلاغت نوشت.
خطیب قزوینی خلاصه‌ای از مفتاح العلوم سکاکی را به نام تلخیص المفتاح نوشت.
تفتازانی مطول و مختصر را در شرح کتاب تلخیص المفتاح خطیب قزوینی نوشت.
احمد امین‌شیرازی آیین بلاغت را در شرح بر مختصر نوشت.
مختصرالمعانی
آیین بلاغت
+نوشته شده در شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۸:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی  

باباطاهر

به‌سر شوق سر کوی ته دیرم/ به‌دل مهر مه روی ته دیرم
بت من کعبهٔ من قبلهٔ من/ ته‌ای هر سو نظر سوی ته دیرم [اینجا]

کسی که ره بی‌دادم برد نی/ خبر بر سرو آزادم برد نی
تمام خوبان رویان جمع گردند/ کسی که یادت از یادم برد نی [اینجا]

نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست/ کجا می‌گردد و در خانهٔ کیست
نمیدونم دل سر گشتهٔ مو/ اسیر نرگس مستانهٔ کیست [اینجا]

دلم بی وصل ته شادی مبیناد/ به‌غیر از محنت آزادی مبیناد
خراب آباد دل بی مقدم تو/ الهی هرگز آبادی مبیناد [اینجا]

+نوشته شده در شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۸:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی  

اسرار عاشق و معشوق

وقتی بین دونفر رابطۀ عاشقانه برقرار می‌شود، معشوق همۀ اسرار خودش را به عاشق می‌گوید. چون در عشق وحدت ایجاد می‌شود. حقیقت عشق جذب است. در جذب، هردو یکی می‌شوند. همۀ خصوصیات معشوق به عاشق منتقل می‌شود. حالا به اندازه‌ای که عاشق خدا باشی به اسرار او پی می‌بری! [اینجا]
کتمان اسرار الهی
+نوشته شده در شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۶:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی  

یکی پرسید از آن گم گشته فرزند

که ای روشن روان پیر خردمند
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی/چرا در چاه کنعانش ندیدی
بگفتا حال ما برق جهان است/ دمی پیدا و دیگر دم نهان است
گهی بر طارم اعلی نشینیم/ گهی تا پشت پای خود نبینیم
اگر درویش در حالی بماندی/ سر و دست از دو عالم بر فشاندی [سعدی]
اگر آن حالتی که برای درویش پیدا می‌شود باقی بماند از افلاک هم‌ بالاتر می‌رود.
مطهری، نبوت، صفحه ۱۵۶، برداشت آزاد [اینجا]
گفت وقتٌ نگفت علی الدوام
+نوشته شده در شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۱ ق.ظ توسط اشرفی  

مرحوم قاضی به دروس حوزه عنایت نداشت

+نوشته شده در شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۴۷ ق.ظ توسط اشرفی  

بشارت امام رضا به آیت الله حق شناس

دو سال پیش که خدمت ثامن الحجج مشرف شده بودم، عرض کردم آقاجان! بشارتی به ما ندادید! تا چشمم رفت، آقا این شعر را خواندند:
رو آر سوی ما که به سوی تو رو کنیم
و از غیر ما به سوی تو رو آورد بلا [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۲:۳۷ ق.ظ توسط اشرفی  

خروس منزل علامه طباطبایی

از نظر عاطفی، انسان نباید حیوانی را که خودش بزرگ کرده است، بکشد. ما هیچ کس را ندیدیم به این دستور فقهی عمل کند، جز علامه طباطبایی! آقاسید عبدالباقی پسر بزرگ علامه طباطبایی، گفتند ما یک خروسی داشتیم که ۲۰ سالش شده بود؛ پیر شد و مرد. [اینجا]
ما مرغ خانگى را نمی‌‏كشيم
+نوشته شده در شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی  

هر وقت راهت بسته شد

بگو خدایا با من چکار داری که سر راهم را گرفتی!
روزی دلم گرفت
+نوشته شده در شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵ ق.ظ توسط اشرفی  

کار در بانک‎ ربوی

س ۱۹۱۵: کارکردن در بانکهای ربوی برای کسی که به علت نبودن کار دیگر جهت امرار معاش، مجبور است در آنجا کار کند، چه حکمی دارد؟
ج: اگر کار در بانک به معاملات ربوی مرتبط باشد و به نحوی در تحقق آن مؤثر باشد، جایز نیست در آنجا کار کند و مجرّد پیدا نکردن کار حلال دیگری برای امرار معاش خود، مجوّز اشتغال به کار حرام نیست. [اینجا]
حقوق کارمندان بانک ربوی
حکم کلاه شاپو
+نوشته شده در جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

قدرت غیرعرفانی

تمام عرفان‌های هندی، تمام مدیتیشن‌های اروپایی، تمام عرفان‌های سرخ‌پوستی، تمرکز ذهن، که می‌گویند اگر بتوانی ذهنت را تمرکز بدهی از ناحیۀ کیهان قدرت پیدا می‌کنی، به هرچه که بخواهی می‌رسی، همۀ اینها تمام بُردشان در همین عالم مثال است. البته انسان به قدرت‌هایی هم دست پیدا می‌کند؛ حتی به آرامش می‌رسد. وقتی انسان در خلوت و مراقبه می‌نشیند، اجنه با وهم خود وارد وهم او می‌شوند؛ در اینجا وهم گسترش پیدا می‌کند انسان احساس آرامش می‌کند. چون تمام ناراحتی‌های انسان از ضیق و زندان و تنگناست. [اینجا]
انرژی درمانی عرفان نیست
+نوشته شده در جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی  

مرگ سالک ناقص

در روایت است حضرت ابراهیم و همسرش علیهما السلام، اطفالی که نابالغ از دنیا می‌روند را در عالم دیگر بزرگ می‌کنند و در بهشت به پدر و مادرشان تحویل می‌دهند. سالک هم اگر قبل از کامل شدن بمیرد، در عالم پس از مرگ به مقصد می‌رسد.
طوبای محبت، دولابی؛ مصباح الهدی، ۱۹۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۰ ب.ظ توسط اشرفی  

حاج محمد اسماعیل دولابی

عارف بود و استاد اخلاق!
در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال در جلسات درس علمای دینی مانند محمدعلی شاه‌آبادی و محمدجواد انصاری همدانی شرکت کرد. جلسات وعظی در تهران برگزار می‌کرد و مفاهیم عرفانی و اخلاقی را به زبان ساده بیان می‌نمود. در سال ۱۳۸۱ش درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد. در ایام جوانی همراه پدرش نجف رفت و به امام علی علیه السلام متوسل شد. وقتی به ایران بازگشت مکاشفه‌ای برایش رخ داد و شد آنچه که باید می‌شد. [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

اقبل ارضا سار فیها جمالها

بیشتر اوقات وقتی به زیارت حضرت معصومه(س) می‌روم، در و دیوار را می‌بوسم و این شعر را می‌خوانم:
اُقبِّلُ ارضاً سارَ فیها جِمالُها/ فکَیفَ بِدارٍ دارَ فیها جَمالُها
زمینی را می‌بوسم که شترانش در آنجا عبور کرده‌اند؛ تا چه‌رسد به خانه‌ای که جمالش در آنجا ظهور کرده است! [اینجا]
ظاهرا شعر از مجنون است.
روایت ضریح حضرت معصومه
+نوشته شده در جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۸ ب.ظ توسط اشرفی  

خودستایی نورعلی تابنده

در بین امت پیامبر بهترینشان ماها هستیم؛ در بین ماها بهترینشان آخوند کاخکی گناباد هستند؛ بهترین گنابادی‌ها همین کاخکی‌ها هستند؛ بهترین کاخکی‌ها اهل منزل من هستند؛ بهترین اهل منزل من هم خود من هستم! [اینجا]
خودستایی حجت هاشمی
غرور ادیب نیشابوری
ملامتیان
+نوشته شده در جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی  

مرحوم قاضی در بیان آیت الله کشمیری

چهار پنج سال خدمت مرحوم آقا سید علی قاضی بودم. انسان ملکوتی و الهی بود. فانی فی الله بود. به دروس حوزه ابدا عنایت نداشت. پسرش فوت شده بود زن‌ها گریه می‌کردند اما می‌گفت: پسرم الان اینجا پیش من بود. اینها بیخود گریه می‌کنند. منظور عالم مثال بود. [اینجا]
مرحوم قاضی به دروس حوزه عنایت نداشت
+نوشته شده در جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۲:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

دستور آیت الله کشمیری برای قرب به امام زمان

۱- روزی یک ساعت با امام زمان خلوت داشته باشید و زیارت آل یاسین بخوانید.
۲- این ذکر را زیاد بگویید:
یا صاحب الزمان اغثنی
یا صاحب الزمان ادرکنی
المستعان بک یابن الحسن
۳- توسل داشته باشید خودبخود رفاقت پیدا می‌شود. [اینجا]
عاشقانه‌‌های زیارت آل یاسین
+نوشته شده در جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۹ ق.ظ توسط اشرفی  

دستورات سلوکی آیت الله کشمیری

روزه، عزلت، کم‌خوابی، نماز شب، تهجد، ذکر یونسیه
در حالت سجده ۴۰۰ بار ذکر یونسیه داشته باشد
کملین که در عرفان به درجه کمال رسیدند ۳۰۰۰ بار
لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ [اینجا]
معرفی کملین
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی  

اجنه در تسخیر شیخ مرتضی طالقانی

آیت الله سید عبدالکریم کشمیری از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی طالقانی بود. می‌فرماید: مرد عربی خدمت شیخ آمد و گفت: آقا! اجنّه، منزل ما را سنگ‌ می‌زنند. ایشان فرمودند: بایست طرف قبله و بگو: مرتضی، خادم محمّد و آل محمّد می‌گوید: از این خانه خارج شوید و الاّ از بین می‌روید! آن مرد گفت: دیگر اجنّه با من کاری نداشتند.
یقول مرتضی خادم محمّد و آل محمّد اخرجوا من الدار و الاّ یسمت و هلک! [اینجا]
شیخ مرتضی طالقانی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۹:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی  

اربعین در بیان شهید محراب قاضی طباطبایی

<اولین شهید محراب در کتاب "تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید الشهدا علیه السلام" سعی کرده است بازگشت اهل بیت به کربلا در روز اربعین سال ۶۱ هجری قمری را اثبات کند. [اینجا]
این کتاب از منابع زیر قابل دریافت است.
فروشگاه نورشاپ
کتابخانه دیجیتالی نور
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی  

نمى‌گويم مقدّس نباش

ولى مقدّس عاقل باش!
بِس بِسى مباش كه سُخریۀ اين و آن مى‌شوى!
فرزانه باش و ديوانه!
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۸۹، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۸:۴ ق.ظ توسط اشرفی  

پروردگار جفا نمی‌کند

رسول‌ خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
خداوند تبارك و تعالى مى‌فرمايد:
كسى که وضويش باطل شود و وضو نگیرد، به من جفا كرده است.
كسى كه وضو بگیرد و دو ركعت نماز نخواند، به من جفا كرده است.
كسى كه نماز بخواند و دعا نکند، به من جفا كرده است.
كسى كه دعا کند و اجابت نكنم، من به او جفا كرده‌ام و منِ پروردگار جفا كار نيستم.
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۷۴، برداشت آزاد [اینجا]
نماز بعد از وضوی مستحبی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۷:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی  

دیوار را سنگ و گل می‌سازد

انسان كارى مهم‌تر از خودسازى ندارد. ساختن هر چيز متناسب با همان است. ديوار را سنگ و گل می‌سازد، انسان را علم و عمل! انسان تا به لقاء الله نرسد، به كمال مطلوب نايل نرسیده است. اما نفس رهزن است و بايد مراقب بود. حكيمان گفته‌اند كه اگر نفس را مشغول ندارى، او تو را به خود مشغول مى‌كند.
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۵۵، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی  

نماز بعد از وضوی مستحبی

برادرم مواظب باشد كه بى‌طهارت نباشد و هر وقت كه وضو گرفت، تا برايش مقدور است دو ركعت نماز بخواند و مى‌تواند اين دو ركعت‌هاى بعد از وضوها را به جاى نوافل يوميه قرار دهد.
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۵۳، برداشت آزاد [اینجا]
پروردگار جفا نمی‌کند
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی  

چهار عضو وضو

وضو به چهار عضو سر، رو، دست و پا اختصاص يافت. زيرا آدم اول روى به درخت گندم كرد و با پاى برفت و به دست از درخت گندم باز كرد و بر سر نهاد و نزد حوّا آورد. خداوند فرمود اين چهار عضو گناه‌كار را تطهير كنند.
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۴۸، برداشت آزاد [اینجا]
ابن القضاعى، ترك الإطناب فى شرح الشهاب، صفحه ۱۵۱، با اندكى تصرف
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۳۴ ق.ظ توسط اشرفی  

اگر بيمار شدى

بدان‌كه خدا حالتى مى‌دهد تا به اولياءالله شبيه شوى و بگويى:
أَنِّي مَسَّنِيَ اَلضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّٰاحِمِينَ
اميد است كه ظاهر به باطن گرايد و مَجاز پل حقيقت شود.
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۲۹، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی  

هر آن كو غافله غافل خوره تير

صَمت، خاموشى است
جوع، گرسنگى
سَهَر، بيدارى
خلوت، گوشه گيرى
ذكر به دوام، هميشه به ياد حق بودن!
در چهارتای اوّل، خير الأمور أوسطها و در پنجمى خوشا آنان‌كه دايم در نمازند.
الَّذِينَ هُمْ عَلىٰ صَلاٰتِهِمْ دٰائِمُونَ
مبادا خواجه غافل بخورد و غافل بخوابد كه به قول عارف همه‌دانِ همدان، باباطاهر عريان:
هر آن كو غافله غافل خوره تير
مجموعه آثار حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۲۵، برداشت آزاد [اینجا]
تا حالا شکار رفتی؟
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی  

نمی‌دانم دوستم در چه كار است‌؟

در شب سَهَر دارد يا نه‌؟
سهرش در احياى سحر است يا افشاى سَمَر؟
حبیبم! دغل‌دوستان گرفتارت نکنند!
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۲۱، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی  

دل پردرد می‌خواهم

حبيبم! دل پردردى می‌خواهم که درمانش داروى سوز و گداز عطّار عشق باشد.
دل بى‌درد پاره‌اى گوشتِ سرد است؛ نه جان دارد نه جانان!
برادرم! اگر درد دارى، يكى از نام‌هاى شريف خداوند طبيب است. به قول حافظ:
عاشق كه شد كه يار به حالش نظر نكرد
اى‌خواجه درد نيست وگرنه طبيب هست
هر كه درد دارد روزها كوكو مى‌كند و شب‌ها هوهو!
گاهى در نماز و نياز است و گاهى در سوز و گداز
با دردمندان باش اگرچه كم‌اند وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبٰادِيَ الشَّكُورُ
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۲۰، برداشت آزاد [اینجا]
چگونه مدرسه زندان را خراب می‌کند؟
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی  

به خويشتن خطاب مى‌كنم

اى هم‌بازى اطفال، اى سرگرم قيل و قال، اى اسير اصطبل و علف، اى دور از سعادت و شرف، اى محروم از جنّت لقا، عمر به بى‌حاصلى و بوالهوسى گذشت. چه شود گر به خود آيى و ببينى چه كسى‌؟ چه كسى به در خانه‌ى دوست رفت و نا اميد برگشت‌؟
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۱۹، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

الحمدلله که بیدار شدی

نمی‌دانم روی از چه تافتی که به مِنای دوست شتافتی!
قربان حقيقتت كه تا بيدار شدى در راهِ ديدار شدى!
بيمارِ بيدار، پيش از آن‌كه دست از جان بشويد، طبيب طلبد و درمان بجويد.
برادرم! نعمت بيدارى، روزىِ هر بى‌سروپا نشود.
حالا كه آمدى، استقامت كن!
إِنَّ الَّذِينَ قٰالُوا رَبُّنَا اللّٰهُ ثُمَّ اسْتَقٰامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلاٰئِكَةُ...
مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی، دستورالعمل‌های اخلاقی و سیر و سلوک، صفحه ۱۱، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی  

حقوق کارمندان بانک ربوی

این بانکدارهای بیچاره، وقتی بدانند بانک ربوی فاکتوربازی است و این روحش رباست، کار اینها می‌شود حرام؛ وقتی کار اینها حرام شد، حقوق اینها می‌شود حرام، چرا عمداً به جهنم می‌روند؟! حقوق در برابر یک کار حلال است؛ اگر کسی کار حرام کند، حقوق می‌تواند بگیرد؟ «إِنَّ اللَّهَ إِذَا حَرَّمَ شَیْئاً حَرَّمَ‏ ثَمَنَهُ» این از قواعد متقن فقهی ماست. ما هم مرگ را فراموش کردیم هم قانون کلی فقه را! [اینجا]
کار در بانک‎ ربوی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۷:۴۰ ق.ظ توسط اشرفی  

عقلشان در کار دنیا پیچ پیچ

عقلشان در کار عقبی هیچ هیچ [مولوی]
ببین چه کسی را بر چه کسی ترجیح دادی! ببین که عقل حیوانی خودت را بر عقل الهی خودت ترجیح دادی! ببین که عقل الهی خودت را میراندی و دفن کردی و عقل حیوانی خودت را رهبر و سلطان قرار دادی! ببین در چه بدبختی‌ایی داری زندگی می‌کنی!
عقلشان در کار دنیا پیچ پیچ/ عقلشان در کار عقبی هیچ هیچ
همه‌اش در این فکر که تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا! چکار کنم تا درآمد مغازه‌ام بالاتر برود! کاش انسان بختیار باشیم که کسی با پتک به سرمان بزند و بیدارمان کند. [اینجا]
انواع عقل
عقل و کمال عقل
+نوشته شده در سه شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی  

از دیار عرب به ‎دیار عجم

اگر پدرم که خدای رحمتش کند، از دیار عرب به ‎دیار عجم نمی‌آمد و با شاهان در نمی‌آمیخت، من از پرهیزگارترین مردمان بودم. اما اکنون که با اهل دنیا درآمیختم و اخلاق ناپسندشان را کسب کردم، به صفات ناپسندشان متصف شدم.
شیخ بهایی، کشکول، دفتر اول، قسمت دوم، بخش پنجم، عبارت ۱۲۹، برداشت آزاد [اینجا]
من‌ كه ‌به‌ بوی‌ شبدری‌ در چمن ‌هوس ‌شدم
+نوشته شده در سه شنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۹:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

انزوای دکتر علی شریعتی

انزوایی که در سال‌های اخیر داشتم، معلول حالت روحی و فشار طاقت‌شکن فکری و عصبی بود. از دوستانی که آزرده شدند پوزش می‌طلبم. انزوای من دوری از آن‌ها نبود؛ گریز به خودم بود.
وصیت نامه، دکتر علی شریعتی، برداشت آزاد [اینجا]
اِلهی هَبْ لِی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ
+نوشته شده در دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۵ ب.ظ توسط اشرفی  

سرود استقبال از پیامبر

طَلَعَ الْبَدْرُ عَلَیْنا مِنْ ثَنِیّاتِ الْوِداع
وَجَبَ الشُّکْرُ عَلَینا ما دَعی للهِ داع
مطلع نشیدی است که انصار در هنگام ورود پیامبر اسلام به یثرب خواندند. [اینجا]
استقبال مردم شهر انبار از امام علی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۱ ق.ظ توسط اشرفی  

انرژی درمانی عرفان نیست

من منکر انرژی‌درمانی نیستم. چه بسا درمان‌هایی هم داشته باشد؛ اماعرفان نیست. انرژی مادّه است، چون قابل اندازه‌گیری است. اما عرفان به امور معنوی می‌پردازد. معنا هم با ابزار مادی قابل اندازه‌گیری نیست. معنا با تعقل اندازه‌گیری می‌شود. مردم چون بیشتر حسی‌گرا هستند، مسائل را ملموس و محسوس می‌خواهند، به همین علت از تفکر عمیق فاصله می‌گیرند. حتی عرفان را هم در محسوسات می‌خواهند. سحْر ساحر هم همین بود یعنی مردم می‌خواستند چیزی را در عمل ببینند. انبیاء هم معجزه را برای همین ظاهر آوردند. کسی که اهل ظاهر نبود معجزه نیاز نداشت. مگر سلمان از حضرت ختمی مرتبت معجزه خواست؟ به کلام پیغمبر ایمان آورد. [اینجا]
قدرت غیرعرفانی
اهل تصوف در نگاه علامه طباطبایی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۶:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی  

زن در بیان ملاصدرا

زنان حیواناتی هستند که برای استفادۀ مردان، لباس انسانیت به آن‌ها پوشانده است.
ملاصدرا، اسفار اربعه، جلد ۷، صفحه ۱۳۶، برداشت آزد [اینجا]
انسان حیوان ناطق است.
زن در بیان حجّت هاشمی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی  

ثبات عمل

سالك بايد عملى مطابق با استعداد خود انتخاب کند تا دوام داشته باشد. زيرا در صورت ترک عمل، حقيقتِ آن عمل به مخاصمه برمى‌خيزد. نورانیت می‌رود، ظلمت جایگزین می‌شود. نعوذ بالله!
رساله لب اللباب در سیر و سلوک، حسینی تهرانی، صفحه ۱۱۳، برداشت آزاد [اینجا]
عبادت خود را پیدا کنید
+نوشته شده در جمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی  

مکاشفه علامه تهرانی با حضرت ادریس

سحرگاهى در نجف بر سجادۀ عبادت نشسته بودم. نُعاسى‌ به من دست داد. دیدم دو نفر مقابلم نشسته‌اند. يكى حضرت ادريس بود، علی نبینا و آله و علیه السلام؛ و ديگرى برادر عزيزم آقاى حاج سيّد محمّد حسن! حضرت ادريس با من سخن گفت ولى طورى بود که سخنان ايشان را به واسطه کلام آقاى اخوى می‌شنیدم.
فرمودند: در زندگانى من اتّفاقات و حوادث هولناكى روى داد که طبق جريانات طبيعی حل آنها محال به نظر مى‌رسيد؛ ولى ناگهان حل شد. به نظرم آمد كه مراد از ابتلائات آن حضرت، مشكلات ايام كودكى ایشان است. اين اوّلين انتقال من از عالم طبيعت به ماوراء طبيعت بود.
رساله لب اللباب در سیر و سلوک، حسینی تهرانی، صفحه ۸۸، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۴۹ ق.ظ توسط اشرفی  

تحقیق سالک

سالک اول باید در مقام تحقیق اديان و مذاهب برآید تا مقام يگانگى خداوند متعال را دريابد؛ گرچه به صرف گمان و مجرّد رجحان باشد. سالک پس از تصديق علمى يا ظنّى، از كفر خارج شده و به اسلام و ايمان اصغرين داخل مى‌شود. اگر براى مكلّف هيچ رجحانى حاصل نشد، بايد دامن همّت ببندد و با اشك و ناله و خاكسارى، آن‌قدر اصرار کند تا بالأخره راهى براى او باز شود.
رساله لب اللباب در سیر و سلوک، حسینی تهرانی، صفحه ۸۷، برداشت آزاد [اینجا]
بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی  

سید احمد فهری

سید احمد فِهری زنجانی در ۹ تیر ۱۳۸۵ش به‌دلیل عارضه قلبی درگذشت و در حرم امام رضا(ع)، کنار مزار شیخ بهایی در رواق دارالزهد دفن شد. [اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۲:۱ ق.ظ توسط اشرفی  

خداحافظی علامه تهرانی از سیدهاشم حداد

سیدهاشم حداد استاد سلوک و عرفان علامه حسینی تهرانی بود. علامه می‌فرمایند. هر وقت‌ از ايشان‌ خداحافظی می‌كردم‌ تا کاظمین بروم و از آنجا ايران‌ بیایم، سيمايشان‌ برافروخته‌ می‌شد و حالشان‌ منقلب‌ می‌گردید. رفقا می‌گفتند: پس‌ از رفتن‌ تو، ايشان‌ تا يك‌ هفته‌ در فراش‌ می‌افتد. قدرت‌ حركت‌ ندارد. كسی را نمی‌پذيرد. با کسی صحبت نمی‌کند. خُلق‌ و حال‌ ندارد. توان غذا خوردن ندارد. عائلۀ ایشان فقط مایعات برایشان می‌برند. خودشان‌ هم‌ می‌فرمودند: كسی به‌ سراغ‌ من‌ نيايد. مرا به‌ همين‌ حال‌ واگذاريد! روی اين‌ جهت‌ بود كه‌ ما با رفقا و عائلۀ ايشان‌ قرار گذاشته‌ بوديم‌ بدون‌ خداحافظی از خدمتشان‌ مرخّص‌ شويم‌. روزی از روزها كه‌ حقير به‌ حرم‌ مطهّر مشرّف‌ می‌شدم‌، بدون‌ برگشت‌ به‌ منزل‌، به‌ كاظمين‌ می‌آمدم‌.
روح مجرد، علامه حسینی تهرانی، صفحه ۶۵۰، برداشت آزاد [اینجا]
سیدهاشم موسوى حداد
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۲ ب.ظ توسط اشرفی  

توصیه مرحوم شیخ انصاری به نماز شب

مرحوم شیخ انصاری مراقب بود شاگردانش نماز شب بخوانند. کسی عذر آورد که شب مطالعه دارم. آن وقت قلیان کشیدن معروف بود. مرحوم شیخ پرسید: قلیان می‌کشی؟ گفت: بله؛ پرسید: چقدر طول می‌کشد؟ گفت: در شبانه روز چند وعده، هر وعده یک ربع! شیخ فرمود: یک ربع هم نماز شب بخوان!
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه ششم، دقیقه ۴۹، صفحه ۱۵، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

عبادت مرحوم قاضی در حجرات مسجد

مرحوم قاضی چهار زن داشت در چهار منزل، زن‌ها هم خودشان خانه داشتند و مرحوم آقا هیچ نداشت، هیچِ هیچ! مع‌ذلک بسیاری از شب‌ها در حجره‌ای از حجره‌های مسجد کوفه یا مسجد سهله در وسط بیابان به تهجد مشغول بود. تنها و غریب! نه چراغی نه کسی! حتّی بعضی شب‌ها یک نفر هم تا صبح آنجا نبود.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه ششم، دقیقه ۳۹، صفحه ۱۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

عدالت شاگردان مرحوم قاضی

شاگردان مرحوم قاضی به اندازه‌ای مؤدّب و با وقار و صبور و شکور و عادل بودند که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالهادی شیرازی، هر یک از آنها را دونفر عادل حساب می‌کرد. سالک هزار درد دارد؛ دیگر مجال ندارد سماور و جُل و پلاس به پشت ببندد و از این‌طرف شط به آن طرف برود؛ آنجا بنشیند و خوش‌گذرانی کند.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه ششم، دقیقه ۳۷، صفحه ۱۱، برداشت آزاد [اینجا]
گواهی امام علی و ام ايمن برای فدک
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی  

امام جعفر صادق (ع)

فرمود: کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شینا
زینت ما باشید ننگ ما نباشید
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی  

مرحوم بروجردی در بروجرد و قم

مرحوم میرزاحسن نوری به من گفت: روزی خدمت مرحوم آیة اللَه بروجردی بودم؛ فرمودند: میرزا حسن، تا وقتی در بروجرد بودم برای خودم بودم، وقتی به قم آمدم برای مردمم!
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه ششم، دقیقه ۳۵، صفحه ۱۱، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۸:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی  

شاگردان ناموفق مرحوم قاضی

همۀ شاگردان مرحوم قاضی رستگار نشدند. در همان زمان بعضی‌ها به عنوان خدمت به اسلام به ایران برگشتند و در این شهر و آن شهر، امام جماعت و اهل سیاست شدند. این کار برای مرحوم قاضی ناخوشایند بود.
یکی از شاگردان مرحوم قاضی آذربایجان رفت. به مرحوم قاضی خبر دادند که الحمد للّه مردم ایشان را دوست دارند. مرحوم قاضی خیلی متأثّر شدند. فرمودند: شهرت آفت عظیمی است! همین که مردم آدم را بشناسند به سراغت می‌آیند. خیلی از مطالب مردم هم همین نان و آب و گوشت است. انسان گرفتار کثرات می‌شود و روحش از دست می‌رود.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه ششم، دقیقه ۳۵، صفحه ۱۱، برداشت آزاد [اینجا]
اشتهار خلق بندی محکم است
من‌ كه ‌به‌ بوی‌ شبدری‌ در چمن ‌هوس ‌شدم
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۸:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی  

حدیث عنوان بصری

مرحوم قاضی رحمة اللَه علیه به شاگردان دستور می‌دادند روایت "عنوان بصری" را بنویسند و همیشه در جیب بگذارند و هر هفته‌ یکی دو بار مطالعه کنند. بنده هم به بعضی از رفقا گفتم اگر عربی نمی‌دانند ترجمۀ فارسی را بنویسند.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه ششم، دقیقه ۳۱، صفحه ۹، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

مراقبه چیست؟

از مرحوم علامه طباطبایی پرسیدم فلان عمل در چه صورت مؤثر است؟ فرمودند: مراقبه!
بعد ادامه دادند: مراقبه یعنی صَمت و جوع و سَهَر و عزلت و ذکری به دوام
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه ششم، دقیقه ۱۹، صفحه ۶، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۵:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی  

اعقلها و توکل علی الله

در کنار توکل، توسل به اسباب ظاهری توصیه شده است. چون علل ظاهری با توحید افعالی سازگار است و تأثیر آن در دایرۀ قدرت خداوند است.
عربی وارد مسجد شد. پیغمبر پرسید شترت را بستی؟ عرض کرد: نه؛ به خدا توکل کردم. حضرت فرمود: ببند و توکل کن! اِعْقِلْهَا وَ تَوَكَّلْ عَلَى اَللَّهِ
گفت پیغمبر به آواز بلند/ با توکل زانوی اشتر ببند [مولوی]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی  

مراقبه آیت الله بهجت

آیت الله بهجت فومنی حدود ۷ سال شاگرد سلوکی مرحوم قاضی بود. آقای حاج شیخ عباس قوچانی می‌فرمود: ما در مدرسۀ سیّد با آقاشیخ محمدتقی هم‌مدرسه بودیم. ایشان زمانی که از مرحوم قاضی دستور گرفت، هنگام رفت و آمد به کلاس، عبا به سر می‌کشید تا با کسی روبه‌رو نشود و سلام و صحبت نکند.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه ششم، دقیقه ۱۱، صفحه ۳، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۹:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی  

پرهیز از مسافرت

مسافرت برای سالک مضرّ است. باید به ضرورت اکتفا کند. زمانی که انسان مسافرت می‌کند، سکون و طمأنینه‌اش از دست می‌رود. مضافاً به اینکه در سفر کسبی نمی‌کند و عندالمُراجعه مدّت‌ها باید زحمت بکشد تا آن حالات از دست رفته را برگرداند.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه ششم، دقیقه ۹، صفحه ۳، برداشت آزاد [اینجا]
حج بایزید
دریا باش تا زلال باشی
مهاجرت شیخ محمد عبده
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی  

غذای سلوکی آیت الله خویی

سالک نباید غذاهایی مثل گوشت و تخم‌مرغ و روغن زیاد بخورد؛ چون برای معده و کبد و کلیه سنگین است. باید از تفَکُّه، تفنّن، سورچرانی و عیش‌‌رانی پرهیز کند. مرحوم قاضی به آیت اللَه خویی دستور داده بود غذا را به تفکّه و تفنّن نخورد. ایشان برنج را جدا و خورشت را جدا می‌خورد تا از آن لذت نبرده باشد.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه ششم، دقیقه ۶، صفحه ۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی  

دخترم فرح

نام کتابی جعلی، منسوب‌ به فریده دیبا مادر فرح پهلوی و مادرزن محمدرضا پهلوی است. [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی  

درد خداجویی لطف خداست

اگر خدا به ما نظر مرحمت نداشت، این حرف‌ها را بر زبان ما جاری نمی‌کرد. این درد خداجویی را ایجاد نمی‌کرد. نباید اعتراض کنیم که خدایا چرا جوابی نمی‌دهی؟ همین درد و غم و غصه جواب است. بعضی‌ها درد ندارند. کور به‌دنیا می‌آیند و کور از دنیا می‌روند. پس خدایا برای آنچه دادی شکر می‌کنیم، برای آنچه ندادی طلب می‌کنیم.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه پنجم، دقیقه ۵۷، صفحه ۱۹، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

و لن ترضی عنک الیهود و لا النّصاری

حتّی تتّبع ملّتهم (بقره ۱۲۰)
تا وقتی کمند آنها را به گردن نیندازید، همین آش است و همین کاسه!
عزیزان من، فرزندان من، جوان‌های طلبه!
صادقانه درس بخوانید، خودتان را قوی کنید تا کمندشان به گردنتان نیفتد.
بیانات آیت الله خامنه‌ای، برداشت آزاد [اینجا]
سالک باید مطیع باشد
+نوشته شده در دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

استفاده از ریگ در صمت

بعضی از سَلّاک قدیم، ریگی در دهانشان می‌گذاشتند تا غفلتاً چیزی را بیان نکنند. اول فکر می‌کردند اگر خوب بود، ریگ را از دهان برمی‌داشتند، صحبت می‌کردند، دوباره در دهان می‌گذاشتند. کسی که عادت کرده دائماً صحبت کند، باید با مجاهده‌ای از مسئلۀ صَمت عبور کند.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه پنجم، دقیقه ۲۳، صفحه ۷، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی  

اختلاط با خانواده

اختلاط با اعضای خانواده جزء گفتار زیاد نیست، مگر اینکه کنترل زبان از دست برود. اما با مردم اختلاط نکنید. چون اینها دارای نفس ملکوتی نیستند. اینها مال همین عالم طبیعتند و در تمام ذهنشان افکار دنیایی‌ است. تا پیش انسان می‌نشینند، شروع می‌کنند صحبت کردن که آقا! امروز جنس گران است، آقا! چرا این‌طور شد؟ آقا! چرا آن‌طور شد؟ چون ذهن خودشان مشُوب و آلوده و مضطرب است، آن اضطراب و تشویش را از راه زبان به فکر مستمع القاء می‌کنند.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه پنجم، دقیقه ۱۹، صفحه ۶، برداشت آزاد [اینجا]
پیامبر را چگونه صدا بزنیم؟
+نوشته شده در دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی  

مراحل سکوت سالک

مقدار سکوت سالک، در منازل و مراحل مختلف، متفاوت است. در اوّل راه نه تنها از محرماتی مثل غیبت و دروغ و تهمت، بلکه از حرف‌های عادی بی‌فایدۀ هم باید سکوت کند. فرض کنید انسان می‌رود در فلان مجلس، یک ساعت صحبت می‌کند و خودش را سرگرم می‌کند، بعد بلند می‌شود و می‌گوید: من چه گفتم؟ این حرف‌ها چه بود؟ چه نتیجه‌ای داشت؟ نتیجۀ دنیوی داشت؟ نتیجۀ اخروی داشت؟ روح مرا بالا برد؟ به من صفا داد؟ برای صلاح من بود؟ نه! می‌گویند ما خسته‌ایم مثلاً برویم در آنجا وقت‌گذرانی کنیم. این صحبت‌ها قلب را سیاه می‌کند.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه پنجم، دقیقه ۱۴، صفحه ۴، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی  

دیروز جش ازدواج گرفتند

امروز جشن طلاق می‌گیرد این قورباغۀ پخته در آب گرم!
خداوند نبخشد کسانی را که تنهایت گذاشتند.
قلمی که خداوند نخواهد بخشید
+نوشته شده در یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۷:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی  

سالک باید مطیع باشد

گفتیم سالک باید همت بلند داشته باشد، صبر و استقامت داشته باشد و کتوم باشد. از مسائل دیگر این است که سالک باید مطیع باشد. اطاعت مشکل است؛ چون انسان طبعاً دوست دارد به منویّات و ارادۀ خود عمل کند، همه دوست دارند خودمختار باشند اما انبیاء آمده‌اند این خودمختاری را از بشر بگیرند. درخت باید هرس شود تا میوه بدهد؛ انسان هم باید اطاعت کند تا به جایی برسد.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه چهارم، دقیقه ۲، صفحه ۱، برداشت آزاد [اینجا]
اطاعت از پیامبر در حال نماز
زن به بهانه استقلال تنها ماند
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۸:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی  

تکالیف الهی نفس انسان را جلا می‌دهد

آهن‌پاره‌ای را در نظر بگیرید که رطوبت خورده و زنگ زده است. اوّل یک سوهان زبْر رویش می‌کشید بعد یک سوهان نرم، بعد یک سوهان مَصْقَل و بعد هم یک سمبادۀ نازک! این آهن به اندازه‌ای جلا پیدا می‌کند که مثل آینه می‌شود. شما می‌توانید صورت خودتان را در آن بینید. شقاوت هم با انجام تکالیف الهی، تبدیل به سعادت می‌شود.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۵۳، صفحه ۱۸، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۳:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

تقاضای مختلف سالکین

همه که عرفان نمی‌خواهند، همه که سلوک نمی‌خواهند؛ یکی می‌خواهد قرضش اداء شود یکی می‌خواهد خانه بخرد، یکی می‌خواهد دخترش را شوهر بدهد، یکی می‌خواهد مرضش را علاج کند، یکی می‌خواهد بر فلان آب دعا بخواند، یکی کیمیا می‌خواهد تا مس را طلا کند، خلاصه هرکس چیزی می‌خواهد. همۀ نفوس هم طاهر نیستند. می‌آیند و کار شما را خراب می‌کنند. بنابراین باید بی سرو صدا کار کنید. تا زمانی اختیار کار به دست شماست که مطرح نشده باشید هرگاه مطرح شدید شما در اختیار دیگران قرار می‌گیرید!
المَرءُ لِنَفسِهِ ما لَم یُعرَف، فَإِذا عُرِفَ کانَ لِغیرِه
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۴۴، صفحه ۱۵، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی  

داماد و میرداماد

پدر محمدباقر میرداماد، داماد محقق کَرَکی بود. به همین علت به او داماد می‌گفتند. محمدباقر هم به میرداماد شهرت یافت. در کتاب اعیان الشیعه همین‌قدر آمده است که میرداماد نزد شاه عباس جایگاه ویژه‌ای داشت. [اینجا] میرداماد در اواخر عمرش، همراه شاه صفی صفوی برای زیارت عتبات، به عراق سفر کرد. به بین کربلا و نجف درگذشت و در نجف به خاک سپرده شد. [اینجا]
مرحوم محقق داماد
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۲:۳۸ ق.ظ توسط اشرفی  

مخفی نمودن استاد و دستورات سلوکی

سالک باید استاد و دستورات سلوکی را از دیگران پنهان کند. اگر به دیگران بگوید، ممکن است او را تحقیر کنند که چرا تکالیفش را از فلانی می‌گیرد؟ چرا وجدان نمی‌کند؟ چرا از باطن نخود نمی‌گیرد؟ چرا از مفاتیح نمی‌گیرد؟ یا ممکن است آن‌ها هم علاقه‌مند باشند ولی برایشان مصلحت نباشد.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۴۰، صفحه ۱۴، برداشت آزاد [اینجا]
استر ذهبک و ذهابک و مذهبک
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی  

آشکار کردن حالات سالک برای استاد

همانطور که سالک حق ندارد حالات خود را برای مادون خود آشکار کند، حق هم ندارد از استاد خود پنهان کند. پنهان کردن به معنای حجاب گذاشتن بین خود و استاد است.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۳۹، صفحه ۱۴، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۸ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی  

نسبت دادن مشاهدات غیبی خود به دیگران

گاهی برای شما حالت مکاشفه پیش می‌آید مثلا اینجا نشسته‌اید یک وقت می‌بینید مرحوم مادرتان رحمة الله علیها آمد، نشست و با شما صحبت کرد. یا دو سه اربعین زحمت کشیدید، عبادت کردید و الان حالی به شما دست داد که چیزهایی می‌بینید. حق ندارید برای دیگران بازگو کنید. می‌توانید بگویید مثلا امام باقر علیه السلام در فلان کتاب چنین فرمودند.
آیین رستگاری، علامه حسینی تهرانی، جلسه سوم، دقیقه ۳۷، صفحه ۱۲، برداشت آزاد [اینجا]
مقام من به کجا رسیده است؟
+نوشته شده در جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی  

مطالب قديمی‌