در آنجا خبر شهادت حضرت مسلم به امام رسید. صدای شیون و گریه از امام و همراهان برخاست. گروهی از نزد امام پراکنده شدند، فقط افراد خانواده آن حضرت و برگزیدگان از اصحابش ماندند. در مسیر راه فرزدق شاعر معروف با امام ملاقات کرد. بعد از سلام، عرض کرد: ای پسر رسول خدا! چگونه به مردم کوفه اعتماد میکنی که مسلم بن عقیل و شیعیانش را کشتند؟ امام گریست و فرمود: خدا مسلم را رحمت کند، او مسئولیتّی را که بر عهدهاش بود انجام داد، اکنون نوبت ما است. [
اینجا]
غربت امام حسین(ع)
+نوشته شده در شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی
گروهی از هم کاروانیهای زهیر بن قین روایت کردهاند که در کاروان زهیر از سفر حجّ به کوفه حرکت میکردیم. کاروان امام جلوتر بود. هر جا که امام میخواست توقّف کند، ما از او کناره میگرفتیم و در منزلگاه دیگری فرود میآمدیم. در یکی از منازل کاروان امام فرود آمد، ما نیز ناگزیر شدیم در همان جا فرود آییم ناگاه فرستاده امام آمد سلام کرد و به زهیر گفت: اباعبداللّه میخواهد که نزد او بیایی! همه مبهوت ماندیم. ناگاه همسر زهیر گفت: سبحان اللَّه! پسر رسول خدا تو را میخواند و نزدش نمیروی؟ زهیر برخاست و به حضور امام رفت. شادمان بازگشت و دستور داد خیمهاش را کنار کاروان امام بردند، آنگاه به همسرش گفت: تو را طلاق دادم چون دوست ندارم از ناحیه من آسیبی به تو برسد. آنگاه اموال همسرش را به او داد، و او را در اختیار پسرعموهایش قرار داد تا به بستگانش برسانند. خانم برخاست و نزد زهیر آمد در گریه کنان با او خداحافظی کرد و گفت: خداوند یاور تو باشد و آنچه خیر است برایت فراهم سازد، تقاضا دارم روز قیامت در نزد پیغمبر از من یاد کنی! [
اینجا]
همسر زهیر
+نوشته شده در شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی
امام و همراهان شب را در ثعلبیّه به صبح رساندند، صبح شخصی به نام ابوهِرَّه که از کوفه میآمد محضر امام رسید، پس از سلام به نحو اعتراض پرسید: چه باعث شد که شما از حرم خدا و حرم جدّتان رسول خدا بیرون آمدید؟ امام فرمود: وای بر تو! بنی امیّه اموالم را گرفتند، تحمّل کردم؛ دشنام دادند، تحمّل کردم؛ اینک میخواهند خون مرا بریزند؛ از این رو گریختم. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی
مقارن ظهر بود، امام سر به بالین گذاشت و لحظهای خوابید. بیدار شد و فرمود: هاتفی دیدم که میگفت: شما شتابان میروید، ولی مرگ شما را زودتر به سوی بهشت میبرد.
فرزندش علی اکبر عرض کرد: أَفَلَسْنَا عَلَى الْحَقِّ ؟
امام فرمود: بَلَى يَا بُنَيَّ وَ اللَّهِ الَّذِي إِلَيْهِ مَرْجِعُ الْعِبَادِ
علی اکبر عرض کرد: يَا أَبَهْ إِذَنْ لَا نُبَالِي بِالْمَوْتِ [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی
با شخصی به نام بشر بن غالب که از عراق میآمد ملاقات نمود. پرسید: از عراق چه خبر؟ عرض کرد: دلهایشان با تو و شمشیرهایشان با بنی امیّه است. امام فرمود:
إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ وَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ[
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی
امام از مکه به کوفه حرکت کرد. حدود دو فرسخ از مکه دور شده بودند که به سرزمین تنعیم رسیدند. قافلهای دیدند که شترهایشان حامل بارهای هدیهای بود که استاندار یمن برای یزید به شام میبرد. امام بار قافله را مصادره کرد، زیرا رهبری جهان اسلام حقّ قطعی او بود نه یزید! [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۰ ب.ظ توسط اشرفی
هنگامی که امام از مکّه به سوی مدینه رهسپار شد، گروههایی از فرشتگان سوار بر اسبهای بهشتی آمدند و عرض کردند: خداوند متعال ما را به یاری تو فرستاده است. امام فرمود: وعدهگاه من و شما در گودال قتلگاه!
گروههایی از جنّیان آمدند عرض کردند ما از شیعیان و یاران تو هستیم اگر دستور بدهی قبل از حرکت دشمنانت را نابود میکنیم. امام قرائت کرد:
قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ [
اینجا]
امداد فرشتگان در صبح عاشورا
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵ ب.ظ توسط اشرفی
حمزة بن حمران نقل کرده که در محضر امام صادق سخن از خروج امام حسین و ماندگاری محمّد حنفیّه رحمة اللَّه در مدینه به میان آمد، امام صادق به حمزه فرمود: اکنون مطلبی به تو میگویم به شرط آنکه بار دیگر در این باره سؤال نکنی، هنگامی که امام حسین تصمیم به حرکت گرفت، دستور داد کاغذی آوردند و بر آن نوشت:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
مِنَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع إِلَى بَنِي هَاشِمٍ
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ لَحِقَ بِي مِنْكُمْ اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي لَمْ يَبْلُغِ الْفَتْحَ
وَ السَّلَامُ [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۸:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی
از امام صادق علیه السّلام نقل شده شبی که امام عازم خروج از مکّه به عراق بود، محمّد بن حنفیّه(ع) نزد حضرت آمد، و گفت: برادرم! شما به نیرنگ و فریبکاری مردم کوفه نسبت به پدرت و برادرت آگاهی داری فَقَالَ يَا أَخِي إِنَّ أَهْلَ الْكُوفَةِ مَنْ قَدْ عَرَفْتَ
غَدْرَهُمْ بِأَبِيكَ وَ أَخِيكَ در مکّه بمان که عزیزترین فردی در حرم خدایی! امام فرمود: نگرانم که یزید در حرم خدا مرا غافلگیر کند، آنگاه احترام و امنیت این خانه با کشته شدن من از میان برود. محمّد گفت: به سوی یمن، یا به یکی از بیابانهای دور دست برو که دشمن در آنجا به تو دست نیابد. امام فرمود: در آنچه گفتی میاندیشم. صبح امام با همراهان عازم شدند، محمّد بن حنفیّه خود را به امام رساند، مهار شتر امام را گرفت و عرض کرد: برادرم مگر به من وعده ندادی که در مورد آنچه را به عرض رساندم بیندیشی؟ امام فرمود: بعد از آنکه از تو جدا شدم، رسول خدا در بیداری یا خواب فرمود: یا حسین! اخرج فانّ اللَّه قد شاء ان یراک قتیلا؛ محمّد گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ، همراه بردن زن و بچّه چه معنی دارد؟ امام فرمود: رسول خدا به من فرمود: انّ اللَّه قد شاء ان یراهنّ سبایا! [
اینجا]
نصیحت به امام حسین
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۸:۴ ب.ظ توسط اشرفی
هنگامی که امام تصمیم به خروج از مکّه به عراق گرفت، در خطبهای برای حاضران فرمود: خطر مرگ چون اثر گلوبند بر گردن دختران جوان، گریبانگیر فرزندان آدم است، و علاقه و اشتیاق من به ملاقات گذشتگانم همچون اشتیاق یعقوب به یوسف، بسیار است و در محل معیّنی که برایم انتخاب شده به آن خواهم رسید. هر کس آماده فداکاری و جانبازی در راه خداست و خویشتن را آماده مرگ نموده با ما کوچ کند، که من به خواست خداوند متعال، صبح حرکت میکنم. [
اینجا]
طرح روی جلد کتاب حج
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۷:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
مسلم بن عقیل هشتم ذی حجه شهید شد. امام حسین سوم ذیحجه و بنا به قولی هشتم ذیحجه قبل از دریافت خبر شهادت مسلم از مکه به کوفه حرکت کرد. در روایت است که به حضرت عرض کردیم مردم کوفه سست عنصر و ضعیف النّفساند، کوفه نروید. فرمود: تقدیر خداوند است. میدانم قتلگاه من و اصحابم کربلاست و جز فرزندم علی کسی باقی نمیماند. [
اینجا]
طرح روی جلد کتاب حج
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۷:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی
پس از شهادت مسلم، ابن زیاد فرمان قتل هانی بن عروه را صادر کرد که میزبان مسلم بود. او در مسیر راه به طور مکرّر قبیله مذحج را به کمک میطلبید. مأموران گفتند: هانی! گردنت را بکش تا سرت را جدا کنیم هانی گفت: من در دادن جان به شما بخشش نمیکنم و در کشتن خود شما را یاری نمینمایم. در این هنگام غلام عبید اللَّه بن زیاد که نامش رشید بود، شمشیرش را بلند کرد و بر گردن هانی رحمة اللَّه فرود آورد، و او را شهید کرد. ابن زیاد شهادت مسلم و هانی را به یزید گزارش داد و یزید از او تشکر کرد. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۴:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۳:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی
هنگامی که مسلم را اسیر کردند و نزد ابن زیاد بردند، ابن زیاد فریاد زد: بین مسلمانان فتنه برانگیختی!
مسلم فرمود: فتنه را تو و پدرت زیاد، پسر عبید، بردۀ طایفۀ بنی عِلاج از قبیلۀ ثَقیف، برانگیخت نه من! [ا
ینجا]
عبیدالله بن زیاد بن ابیه
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی
مسلم از گرفتاری هانی با خبر شد. با افراد خود برای جنگ با عبیداللَّه بیرون آمد. عبیداللَّه در درون دار الاماره پناه گرفت. نگهبانان و لشکرش با مسلم و یارانش درگیر شدند. شب فرا رسید. یاران بیوفای مسلم در تاریکی شب اطراف آن حضرت را خالی کردند. تنها ده نفر با مسلم باقی ماندند. مسلم برای انجام نماز مغرب وارد مسجد اعظم کوفه شد. در این هنگام همان ده نفر نیز از ترس پراکنده شدند. مسلم تنها در کوچههای کوفه میگشت تا اینکه به در خانه بانویی به نام طوعه رسید. توقّف کرد و از آن بانو تقاضای آب کرد. طوعه آب آورد. مسلم از طوعه خواست آن شب را به او پناه دهد، طوعه پذیرفت و به او پناه داد. پسر طوعه موضوع را به ابن زیاد گزارش داد. ابن زیاد مأمور فرستاد تا مسلم را دستگیر کنند. مسلم زره خود را پوشید و بر اسب خود سوار شد و از خانه طوعه بیرون آمد و با محمّد بن اشعث و همراهانش به جنگ پرداخت، جمعی از آنها را کشت. سرانجام بر اثر زخمهایی که بر پیکرش وارد شده بود به روی زمین افتاد و به اسارت دشمنان درآمد. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی
دختر عمرو بن حجّاج همسر هانی بود. عمرو بن حجّاج با همه افراد قبیلۀ مذحج، دارالإمارة را محاصره کردند. ابن زیاد به شریح قاضی گفت: نزد هانی برود و پس از دیدار با او، بیرون بیاید و سلامتی هانی را به قوم او گزارش دهد. شریح همین کار را کرد. آنها سخن شریح را پذیرفتند و از آنجا پراکنده شدند. [
اینجا]
گزارش شریح از هانی
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۵:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی
هنگامی که مسلم از ورود ابن زیاد به کوفه با خبر شد، از جان خود بیمناک گردید. از خانه مختار بیرون آمد، به خانه هانی بن عروه رفت. هانی ۸۹ سال داشت. ابن زیاد توسط جاسوسان دریافت که مسلم در خانه هانی است. پرسید: چرا هانی به دیدار ما نمیآید؟ گفتند: نمیدانیم، شنیدهایم بیمار است. ابن زیاد گفت: ولی اطّلاع یافتهام که سلامتی خود را بازیافته، با او ملاقات کنید و به او امر کنید که در وظیفهاش نسبت به ما کوتاهی نکند، آن سه نفر به سوی خانه هانی رفتند و گفتند: ما تو را سوگند میدهیم که همراه ما بیا تا نزد فرماندار برویم و هانی را به دارالاماره بردند. ابن زیاد به هانی گفت چرا مسلم را مخفی کردی؟ هانی انکار کرد. ابن زیاد معقل را صدا زد و به هانی گفت او را میشناسی؟ هانی دریافت که معقل جاسوس بوده است! گفت: من مسلم را دعوت نکردم او به من پناه آورده است. آزادم کن تا او را از خانهام بیرون کنم هر جا خواست برود. ابن زیاد گفت: باید مسلم را تحویل بدهی! هانی گفت هرگز چنین نخواهم کرد. ابن زیاد با تازیانهای که در دست داشت بر سر و صورت هانی زد و بینیاش شکست و او را زندانی کرد. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۵:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی
ابن زیاد وقتی به نزدیک کوفه رسید، صبر کرد تا شب شد؛ سپس با همراهان شبانه وارد کوفه گردید. مردم گمان کردند امام حسین وارد کوفه شده است، از این رو مقدمش را گرامی داشتند ولی وقتی فهمیدند ابن زیاد است، از اطرافش پراکنده شدند. او وارد مقرّ فرمانداری شد، آن شب را تا صبح در آنجا به سر برد، صبح از آنجا بیرون آمد و سخنرانی کرد و مردم را از نافرمانی یزید ترساند و در اطاعت از یزید به آنها وعده داد. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۴:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی
سه تن از هواداران یزید که در کوفه سکونت داشتند بیعت مردم با مسلم را به یزید گزارش دادند و یادآوری کردند که طرفداران مسلم نعمان بن بشیر را از فرمانداری کوفه عزل کرده، و شخص دیگری را به جای او نصب نمودهاند. یزید نامهای به عبیداللَّه بن زیاد که در آن وقت حاکم بصره بود نوشت و او را با حفظ سمت، فرماندار کوفه نمود تا مسلم را به قتل برساند. عبیداللَّه آماده حرکت به سوی کوفه شد. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۴:۹ ق.ظ توسط اشرفی
امام در جواب نامه کوفیان نوشت: پسر عمویم مسلم بن عقیل را به سوی شما فرستادم، تا از نزدیک وضع شما را بنگرد و مرا به تصمیم و راه و روش شما با خبر سازد. حضرت مسلم به سوی کوفه رهسپار شد و نامه امام را برای آنها خواند، آنها بسیار خرسند شدند. آنگاه او را وارد خانه مختار کردند. مسلم نامه امام را برای شیعیان قرائت کرد، مردم گریه میکردند، تا اینکه ۱۸۰۰۰ نفر از شیعیان با حضرت مسلم(ع) بیعت کردند. [
اینجا]
دام مسلم بن عقیل
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۴۰ ق.ظ توسط اشرفی
آخرین نامه را هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبد اللَّه حنفی به حضرت تقدیم کردند. امام به هانی و سعید فرمود: چه کسانی در نوشتن این نامه با شما همکاری کردند؟ گفتند: شبث بن ربعی، حجّار بن ابجر، یزید بن حارث، یزید بن رویم، عروة بن قیس، عمرو بن حجّاج و محمّد بن عمیر بن عطارد که هر کدام از سران قوم هستند. در این هنگام امام برخاست، کنار کعبه رفت، دو رکعت نماز بین رکن و مقام خواند، سپس از خدا طلب خیر کرد، آنگاه مسلم بن عقیل(ع) را به حضور طلبید تا او را به کوفه روانه کند. [
اینجا]
شبث بن ربعى
+نوشته شده در جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی
مردم کوفه از ورود امام به مکّه با خبر شدند و در منزل سلیمان بن صرد خزاعی اجتماع کردند. سلیمان در حضور آنها سخنرانی کرد، گفت: شیعیان! امروز امام حسین به یاری شما نیاز دارد. اگر اطمینان دارید که او را یاری میکنید پشتیبانی خود را اعلام کنید و اگر انجام این وظیفه را در وجود خود نمیبینید، آن بزرگوار را فریب ندهید. حاضران پس از این سخنرانی، از جانب سلیمان بن صرد خزاعی، مسیّب بن نجیّه، رفاعة بن شدّاد، حبیب بن مظاهر، عبداللَّه بن وائل و سایر شیعیان برای امام نامه نوشتند. تعداد ۱۲۰۰۰ نامه پی در پی به امام رسید که پای هر نامه از ۱ تا ۴ نفر امضا داشت. [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۹:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی
امام که وارد مکه شد افراد مختلفی با حضرت ملاقات کردند. عبداللَّه بن عبّاس، عبداللَّه بن زبیر، سپس عبدالله بن عمر نزد امام آمدند و از آن حضرت خواستند که از سفر به عراق خودداری کند اما امام فرمود: رسول خدا مرا به این کار امر فرموده است. [
اینجا]
مگر امام می تواند بی تفاوت باشد؟نصیحت به سیدالشهدا
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۹:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی
پس از گفتگوی ولید و مروان با امام فردای آن شب که روز ۲۷ رجب سال ۶۰ هجری بود، حسین با همراهان خود به سوی مکّه حرکت نمودند، و در روز سوّم شعبان سال ۶۰ هجری به مکّه رسیدند. امام حسین علیه السّلام بقیه ماه شعبان، و ماه رمضان و شوّال و ذی قعده و تا هشتم ذی حجّهُ به مدّت ۴ ماه و ۵ روز در مکّه ماندند. [
اینجا]
شیخ مفید در ارشاد میفرمایند: شب ۲۸ رجب حرکت کردند و شب سوم شعبان به مکه رسیدند.
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۸:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی
روزی امام حسین(ع) بر امام حسن(ع) وارد شد و گریه کرد. امام حسن(ع) پرسید: چرا گریه میکنی؟ امام حسین(ع) جواب داد: برای مصیبتی که بر تو وارد میشود. فرمود: به من زهر میخورانند اما لایوم کیومک یا اباعبدالله... [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۷:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی
صبح آن شبی که امام از ولید جدا شد، حضرت از خانه بیرون آمد تا خبر تازهای بشنود، مروان را دید. مروان گفت من خیرخواه تو هستم با یزید بیعت کن! امام فرمود: در این صورت باید فاتحۀ اسلام را خواند. از جدم رسول خدا شنیدم که فرمود خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است. سخن به درازا کشید. مروان عصبانی شد و رفت. [
اینجا]
نصیحت به سیدالشهدا
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۷:۲ ب.ظ توسط اشرفی
معاویه در سال ۶۰ هجری از دنیا رفت. یزید نامهای برای ولید که فرماندار مدینه بود نوشت و فرمان داد از حسین بیعت بگیرد. ولید با مروان مشورت کرد، مروان گفت: حسین هرگز با یزید بیعت نمیکند، اگر من به جای تو بودم گردنش را میزدم. ولید که نسبتا آدم خوش نفسی بود برای حسین پیام فرستاد و او را به مقرّ فرمانداری فراخواند، امام حسین با سی نفر از خاندان و غلامانش نزد ولید آمدند، ولید بیعت با یزید را از حضرت خواست. امام فرمود: فردا که مردم را برای بیعت دعوت کردی مرا نیز با آنها دعوت کن مروان به ولید گفت: عذر حسین را نپذیر هم اکنون اگر بیعت نمیکند گردنش را بزن! حسین به ولید فرمود: مثلی لا یبایع بمثله؛ ولی تا صبح صبر کن تا بیندیشیم کدامیک از ما سزاوار خلافتیم. آنگاه از نزد ولید خارج شد. [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی
امام حسین دو ساله بود که پیامبر به سفر رفت. جبرئیل خبر شهادت او را به پیامبر داد. مردم در مسجد اجتماع کردند، پیامبر منبر رفت، حسن و حسین در پیش رویش بودند، حضرت خطبه خواند، آنگاه دست راستش را بر سر حسن و دست چپش را بر سر حسین علیهما السّلام گذاشت، سپس سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا جبرئیل به من خبر داد که این پسرم حسین کشته میشود، حاضران با صدای بلند گریستند، پیامبر فرمود: أتبکونه و لاتنصرونه!؟ [
اینجا]
حر گمان نمیکرد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۶:۷ ق.ظ توسط اشرفی
امام حسین دو ساله بود که برای رسول خدا سفری پیش آمد. حضرت در بین راه ایستاد، گریه کرد و استرجاع خواند: انا لله و انا الیه راجعون پرسیدند چرا؟ حضرت فرمود: جبرئیل از زمینی در کنار فرات به نام کربلا به من خبر میدهد که فرزندم حسین(ع) در آن کشته میشود.
پرسیدند: چه کسی آن حضرت را میکشد؟ فرمود: یزید! [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۵:۴ ق.ظ توسط اشرفی
امّ الفضل میگوید: روزی حسین(ع) را بر دامن رسول خدا(ص) نهادم، پیامبر که او را میبوسید، او ادرار کرد، قطرهای از ادرارش به لباس رسول خدا (ص) رسید، من او را وشگون گرفتم، گریه کرد؛ رسول خدا(ص) در حال خشم به من فرمود: آرام باش، لباس من قابل شستشو است، تو پسرم را آزردی! برخاستم و رفتم آب آوردم تا لباس پیامبر را بشویم، دیدم گریه میکند، گفتم: ای رسول خدا! چرا گریه میکنی؟ فرمود: جبرئیل نزد من آمد و به من خبر داد که امّتم این پسرم را میکشند، آنگاه نفرین کرد که خداوند شفاعت مرا در روز قیامت به آنها نایل نکند. [
اینجا]
سخن غزّالی در لعن بر یزید
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۴:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی
امّ الفضل همسر عبّاس عموی پیامبر(ص) میگوید: قبل از ولادت امام حسین(ع) در عالم خواب دیدم پارهای از گوشت بدن پیامبر جدا شد و بر روی دامن من قرار گرفت. تعبیر آن را از پیامبر خواستم، فرمود: خواب خوبی دیدی! به زودی از فاطمه(س) پسری متولّد میشود، آن را به تو میدهم تا به او شیر بدهی! امّ الفضل میگوید: رسول خدا پس از تولّدِ حسین(ع)، او را به من داد. [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۴:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی
ما یک دلال داریم، یک مبتکر؛ اینکه بگوییم آقای نائینی اینطور گفته، آقا ضیاء اینطور گفته، آخوند اینطور گفته، این دلّالی علم است؛ دلّالی علم که فضیلت نیست. الآن حوزه به برکت امام و شهدا غنیترین دورانش را میگذراند، پنجاه هزار کم نیست! صد سال قبل یک طلبه افغانی؛ در هرات، که خراسان شرقی بود و مشهد خراسان غربی؛ کفایه نوشت، الآن صد سال است که ما دنبال او هستیم؛ ننگ نیست؟
آیت الله جوادی آملی، آیین رونمایی از کتاب تحریر الاصول، برداشت آزاد [
اینجا] [
اینجا]
من: ابن هشام مصری انصاری، حدود هفتصد سال پیش مغنی نوشت.
چ
ند باشی کاسهلیس بوعلی؟تجلیل از مرحوم آخوند خراسانی
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی
تعداد شاگردان درس مرحوم آقای نائینی در نجف، هزار نفر هم نمیشد؛ سه تا طلبه آمدند میداندار شدند؛ یکی شد علامه امینی که به تنهایی
الغدیر نوشت؛ یکی شد علامه طباطبایی که به تنهایی
المیزان نوشت؛ یکی شد علامه آقا سید محسن حکیم که
مستمسک را نوشت. من نزد بزرگواری که شاگرد آقا ضياء بود قوانين میخواندم، میگفت:
مستمسک کتابی است! آنها از چهل شروع کردند تا شصت، برخیها از شصت شروع کردند تا هفتاد! سن هفتاد دوران واماندگی آدم است. آیا ما الآن در بین پنجاه هزار نفر، سه نفر اینگونه داریم؟
آیت الله جوادی آملی، آیین رونمایی از کتاب تحریر الاصول، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۳:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی
بحث فرق بین تکوین و اعتبار، البته ثمره علمی دارد؛ اما حرف اوّل را او میزند و ما چون این حرف را جدّی نگرفتیم هزینه شهید جاوید را دادیم.
آیت الله جوادی آملی، آیین رونمایی از کتاب تحریر الاصول، برداشت آزاد [
اینجا]
محتوای کتاب شهید جاوید
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی
از کسی که
عِقد الفرید نوشته، سؤال کردند که چرا حرف دیگران اثر ندارد ولی حرف فلان روحانی اثر دارد؟ فرمود: لیست النائحة المستأجرة کالثّکلی! اگر مادری فرزندش را از دست بدهد، زنها جمع میشوند و مویه میکنند، یک زنِ نائحهای را هم میآورند که بخواند و آنها بگریند. آن زن نائحه برای اجرت نوحه میخواند؛ اما آن ثَکلی؛ یعنی مادر داغدیده، همین که دهن باز کرد همه گریه میکنند.
آیت الله جوادی آملی، آیین رونمایی از کتاب تحریر الاصول، برداشت آزاد [
اینجا]
چرا سخن سلف نافع تر است؟
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی
تحریر الاصول تقریرات درس خارج اصول امام خمینی است که توسط آیت الله جوادی آملی تقریر شده است.
معظمله میفرمایند: این کتاب تقریباً برای ۶۳ سال قبل است که مدتها قبل برای چاپ آماده بود. سرّ تأخیر چاپ کتاب این است که فکر میکردیم خیال ما را بگیرد. آن وقت که میانسال بودیم خیال میکردیم مثلاً در عُظمی و اعظم خبری هست، اما اکنون که وقت رفتن است، چیزی برای ما گیرندگی ندارد.
آیت الله جوادی آملی، آیین رونمایی از کتاب تحریر الاصول، برداشت آزاد [
اینجا]
شرک خفی
+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۴۹ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۸:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی
جانور فربه شود از حلق و نوش [
مولوی]
+نوشته شده در یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۶:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی
حضرت عیسی(ع) به سوی کوهی میگریخت. شخصی پرسید: از چه میگریزی؟ فرمود: از احمق! گفت: تو که با دم مسیحایی مرده را زنده میکنی، احمق را هم علاج کن!
گفت رنجِ احمقی قهرِ خداست/رنج
و کوری نیست قهر آن ابتلاست
ابتلا، رنجی ست کآن رحم آورد/احمقی، رنجی ست کآن زخم آورد
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت/صحبتِ احمق بسی خونها بریخت
اندک اندک آب را دزدد هوا/دین چنین دزدد هم احمق از شما [
مولوی]
مستزاد عوامآن است جوابش که جوابش ندهیابتلا رنجی است کان رحم آورد
+نوشته شده در یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۳:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۳:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی
مرحوم آیت الله مدرّس مشغول تدریس بود که طلبه ای وارد شد. مدرّس به او خیلی احترام کرد. طلبهها که از این احترام تعجب کرده بودند بعد از کلاس درس علّت آن را پرسیدند. معظم له پاسخ داد چون طلبۀ درسخوانی است. پرسیدند از کجا متوجّه شدید؟ پاسخ داد: چون عبایش نو بود و قبایش کهنه! طلبه باید توجّهاش به درس باشد.
مسعود نوری، حکایتهایی از زبان سرخ... مدرس، صفحه ۶۸، برداشت آزادلباس کامل بپوشیدلباس انیشتین
+نوشته شده در یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی
امیرالمؤمنین(ع) در روایتی روزه را به دو قسم تقسیم کرده است. روزۀ جسم و روزۀ جان؛ روزۀ جان این است که انسان دل را از اسباب شر خالی کند.
و صَوْمُ النَّفْسِ إِمْسَاكُ الْحَوَاسِّ الْخَمْسِ عَنْ سَائِرِ الْمَآثِمِ وَ خُلُوُّ الْقَلْبِ عَنْ جَمِيعِ أَسْبَابِ الشَّرِّ
آداب روزه داری، آیت الله خامنهای، صفحه ۲۹۶، برداشت آزاد [
اینجا]
این دهان بستی دهانی باز شد
+نوشته شده در یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی
گناه اول ظلم به نفس است که فرد مرتکب میشود و اثر مستقیمش هم به خودش برمیگردد. گناه دوم تجاوز به دیگران است که فرد مرتکب میشود در اینجا هم ضمن اینکه ظلم به نفس است اثر مستقیمش به دیگران میرسد. گناه سوم گناه جمعی است. گاهی یک ملت یا یک جماعت مؤثر از یک ملت به گناهی مبتلا میشوند. این همان إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ است. ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند تا مجتهد بزرگی مثل شیخ فضل الله نوری را بالای دار بکشند پنجاه سال بعد چوبش را خوردند. در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل دادند تا انتقال حکومت به رضاشاه را تصویب کنند. وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً...
آداب روزه داری، آیت الله خامنهای، صفحه ۲۸۵، برداشت آزاد [
اینجا]
شهادت آیت الله مدرسآیا سیئات فردی حسنات جمعیاند؟
+نوشته شده در شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۵:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی
در روایت داریم خیرالدعا الاستغفار در مناجات شعبانیه آمده است الهی ما اضنّک تردّنی فی حاجة قد افنیت عمری فی طلبها این حاجت چیست؟ حاجتی که میگوید من همۀ عمرم را در طلب آن سپری کردم مغفرت الهی است.
آداب روزه داری، آیت الله خامنهای، صفحه ۲۸۳، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی
دعا مخصوص وقت گرفتاری نیست. انسان همیشه باید دعا کند. رابطه را با خدا محفوظ نگه دارد. به تعبیر یکی از روایات، صدای خود را با فرشتگان در ملکوت اعلی آشنا کند. دستاورد دعا نقد به انسان میرسد و آن ایجاد رابطه با خداست. استجابت بحث دیگری است.
آداب روزه داری، آیت الله خامنهای، صفحه ۲۸۱، برداشت آزاد [
اینجا]
ارنی و لن ترانی
+نوشته شده در شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی
یکی از شرایط استجاب دعا این است تکه انسان به اثر دعا باور داشته باشد و بداند که این درخواست از کسی است که قدرت دارد آنچه را که انسان میخواهد برای او انجام دهد. به امام صادق(ع) عرض شد: ندعوا فلا یستجاب لنا؛ دعا میکنیم اما اجابت نمیشود. فرمود: لانکم تدعون من لاتعرفونه؛ چون بی معرفت دعا میکنید.
آداب روزه داری، آیت الله خامنهای، صفحه ۲۷۸، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۳۷ ق.ظ توسط اشرفی
در روایت است که حتّی بندِ کفش خود را از خدا بخواهید. دل را متوجه خدا کنید و بگویید پروردگارا به من برسان! رساندنش به این ترتیب است که پول را در جیب بگذارید، سر کوچه بروید و از مغازه بخرید. اگرچه به درِ مغازه رفتید، پول دادید و بند کفش خریدید اما باز هم آن را خدا به شما داد. اگر خدای متعال کمک نکند، امکان ندهد، نیرو ندهد، فکر ندهد، ابتکار ندهد و وسایل را جور نیاورد، همان بندِ کفش هم به دست ما نخواهد رسید. اگر شما به قصد خریدنِ بند کفش از خانه بیرون آمدید، در راه جیبتان را زدند یا پولتان گم شد و یا مغازه مورد نظر بسته بود و یا در بین راه حادثه مهمّی پیش آمد که مجبور شدید برگردید، بند کفش گیرتان نیامده است.
یکی از عللِ اینکه گفتهاند حاجات کوچک را هم از خدا بخواهید، این است که به حوائج و عجز و حقارت و تهیدستی خودمان توجّه پیدا کنیم تا ببینیم که چقدر تهیدستیم. بگذارید این منِ دروغین بشکند که این «من» انسان را بیچاره میکند.
آداب روزه داری، آیت الله خامنهای، صفحه ۱۱۰، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۳ ق.ظ توسط اشرفی
برای برآمدن حاجات، هیچ حاجتی را آنقدر بزرگ نشماریم که بگوییم: این حاجت را دیگر نمیشود از خدا خواست. اگر حاجت، به خلاف طبیعت و سنن آفرینش نیست، از خدا بخواهید. شما در هر روز از ماه رمضان بعد از هر نماز میگویید: اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ
چرا نشود خواست؟! اگر موانعِ بر سر راهِ غنی شدن برطرف گردد، چرا نشود؟! پدیده فقر که یک امر ذاتی در جامعه نیست. فقر در جوامع بشری یک امر تحمیلی است. فقر را قدرتهای ستمگر و زورگو و زیادهطلب عالم بر افراد و بر ملتها تحمیل میکنند. اگر این قدرتها از میان بروند، چرا دعای الّلهم اغن کلّ فقیر مستجاب نشود؟!
در همین دعا، عبارت اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِالْمُسْلِمینَ مخصوص مسلمانان است. آن هم علّت دارد. شاید شرط برطرف شدن همۀ مفاسد اسلام است. بدون حاکمیت اسلام ممکن نیست.
آداب روزه داری، آیت الله خامنهای، صفحه ۱۰۹، برداشت آزاد [
اینجا]
آیا تمام دعاها مستجاب نمیشوند؟
+نوشته شده در جمعه ۷ دی ۱۳۹۷ ساعت ۴:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی
گاهی دعا لقلقهی زبان است. ده سال است که بدون توجه میگوید: خدایا ما را بیامرز، خدایا به ما وسعت رزق بده، خدایا قرض ما را ادا کن، این گونه دعا میکند، اصلاً مستجاب نمیشود. یکی از شرایط دعا حضور قلب است. فرمود: واعلموا أن الله لا يقبل دعاءً من قلب غافل!
آداب روزه داری، آیت الله خامنهای، صفحه ۱۰۹، برداشت آزاد [
اینجا]
أعلام الدين في صفات المؤمنين، دیلمی، صفحه ۲۹۵ [
اینجا]
استجابت دعای موحّد
+نوشته شده در جمعه ۷ دی ۱۳۹۷ ساعت ۳:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی
در روایات آمده است که اگر شرایط دعا وجود نداشته باشد، دعا مستجاب نمیشود. بزرگان دین فرمودهاند: کارهای نشدنی را از خدای متعال نخواهید که خلاف سنتهای معمولی عالم است. در روایتی آمده است یکی از اصحاب در حضور پیغمبر دعا کرد و گفت: اللّهم لا تحتجنی علی احد من خلقک؛ خدایا، مرا محتاج هیچ آفریدهای نکن! پیغمبر فرمود: قل اللّهم لا تحتجنی علی شرار خلقک؛ بگو: خدایا! مرا نیازمند مردمان شرور مکن!
آداب روزه داری و احوال روزه داران، آیت الله خامنهای، صفحه ۱۰۸، برداشت آزاد [
اینجا]
استجابت دعای موحّد
+نوشته شده در جمعه ۷ دی ۱۳۹۷ ساعت ۴:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی
امام علی(ع) در روز فطر برای مردم سخنرانی كرد و گفت امروز شبیهترین روز به قیامت است پس با خارج شدن از خانههایتان به سوی محل خواندن نمازتان، خارج شدن از قبرهایتان به سوی پروردگارتان یادآورید و با ایستادن در محل نماز خواندنتان، ایستادن مقابل پروردگارتان یادآورید و با بازگشت به سوی خانههایتان به روانه شدن از عرصهى قيامت به سوى منازل بهشتیتان یا جهنمیتان یادآورید.
آداب روزه داری، آیت الله خامنه ای، صفحه ۹۱، برداشت آزاد [
اینجا]
امالی، شیخ صدوق، صفحه ۱۶۰، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۷ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۹:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی
أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى
کسی که خود را مستغنی ببیند طغیان میکند. [
علق]
یعنی اگر مستغنی باشد اما خود را مستغنی نبیند طغیان نمیکند.
+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۷:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی
نهج البلاغه، دشتی، صفحه ۲۸۶ [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۶:۲۷ ب.ظ توسط اشرفی
أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِی إِلَّا قَاتِلِی انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ
+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۶:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی
لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْكَرِ
فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ
آداب روزه داری و احوال روزه داران، آیت الله خامنهای، صفحه ۸۸، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۳:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی
اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ
مبادا دیگران در عمل به قرآن، از شما جلو بیفتند! نه اینکه امیرالمؤمنین(ع) نمیخواهد کسی به قرآن عمل کند. بلکه اگر همه دنیا به قرآن عمل کنند، آن حضرت، خوشحالتر است. میگوید مبادا آنهایی که به قرآن عقیده ندارند، به مفاهیم قرآن عمل کنند و بعد برشما مسلّط شوند.
آداب روزه داری و احوال روزه داران، آیت الله خامنهای، صفحه ۸۶، برداشت آزاد [
اینجا]
مهاجرت شیخ محمد عبده
+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی
اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ
آنقدر پیغمبر در مورد همسایه سفارش کرد که ما خیال کردیم ارث میبرد.
آداب روزه داری و احوال روزه داران، آیت الله خامنهای، صفحه ۸۶، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۳:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی
اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ
اللَّه اللَّه ترجمه فارسی ندارد. اگر بخواهیم ترجمه کنیم، باید بگوییم: جان تو و جان خدا، در یتیمان! یعنی هر چه میتوانید، به یتیمان برسید.
آداب روزه داری و احوال روزه داران، آیت الله خامنهای، صفحه ۸۴، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۳:۸ ق.ظ توسط اشرفی
أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی
بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ وَ صَلاَحِ ذَاتِ بَیْنِکُم
یک شاهد نیز از کلام پیغمبر میآورد. نه اینکه صلاح ذات بین، اهمیتش بیشتر ازنظم امر است؛ بلکه صلاح ذات بین، آسیبپذیرتر است. لذا این عبارت را از پیغمبر نقل میکند: إنّى سَمِعْتُ جَدَّکُما رَسُولَ اللّهِ(ص) یَقُولُ: صِلاحُ ذاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عامَّةِ الصَّلوةِ وَ الصِّیامِ: نمیگوید: از همۀ نمازها و روزهها بهتر است؛ میفرماید: از هر نماز و روزهای بهتر است!
آداب روزه داری و احوال روزه داران، آیت الله خامنهای، صفحه ۸۴، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی
أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُم
ممکن است نَظْمِ أَمْرِکُم به این معنا باشد که در انجام کارهایتان منظّم باشید. اما به نظر من نَظْمِ أَمْرِکُم اشاره به یک چیز دارد و آن اقامه نظام اسلامی است. چون نفرمود: نظم امورکم! فرمود: نظم امرکم!
آن روز که امیرالمؤمنین(ع) زمام امور دنیای اسلام را به دست گرفت اگر امّت اسلام بر آن بیعت میماندند، کار به نابسامانیها و تلخکامیها نمیکشید.
آداب روزه داری و احوال روزه داران، آیت الله خامنهای، صفحه ۸۳، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی
قالَ الحُسَین(ع):
اِعلَموا اَنَّ حَوائِجَ النّاسِ اِلَیکُم مِن نِعَمِ اللهِ عَلَیکُم، فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتُحَوَّلَ اِلی غَیرِکُم؛
نیازهای مردم به شما، نعمتهای الهی بر شماست.
از این نعمتها خسته نشوید که خداوند آن را به دیگران میدهد.
مستدرک الوسایل، محدث نوری، جلد ۱۲، صفحه ۳۶۹، برداشت آزاد [
اینجا]
گفت بخور نمیخوری پیش کسی دگر برم [
اینجا]
وَ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْچو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی
مخالفتی که در ادبیات عرفانی ما با عقل شده است، حقیقتا مخالفت با عقل نیست بلکه با یکی از محصولات عقل است که فلسفۀ متافیزیکی یویانی نام دارد. هیچ انسان عاقلی عقل را طرد نمیکند. عقل مهمترین امتیاز ما نسبت به حیوانات است. حتی عارف وقتی با ما سخن میگوید عقل ما را مخاطب قرار میدهد.
سروش، برداشت آزاد [اینجا]
فلسفه ابن رشد اندلسینظریه کندی در مورد فلسفه
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲:۴۷ ق.ظ توسط اشرفی
باید در مقابل عمل قاتلان امام(ع) عکس العملی باشد. چرا بشریّت اینهمه سال خاموش ماند؟ حتی در قبایل جاهلی هم اجازه نمیدادند خون عزیزانشان بر زمین بماند؛ باز میستانند. اما چرا این حق را نادیده گرفتند؟ چرا بعد از قصۀ کربلا آن طرفیها دوباره رشد کردند؟ باز در جهان ماندند تا فتنه کنند؛ تا فساد کنند. در حالی که همین نشانه کافی بود تا بساط آنها در عالم جمع شود. همۀ نیکی به میدان آمد آیا همۀ بدی نباید از میدان خارج شود؟ باید خارج میشد!
بی درد مردم ما خدا بی درد مردم/ نامرد مردم ما خدا نامرد مردم
از پا حسین افتاد و ما بر پای بودیم/ زینب اسیری رفت و ما بر جای بودیم [
اینجا]
انتقام در زیارت عاشورادرسی که نباید از عاشورا گرفت؟آیا انتقام در زیارت عاشورا موضوعیت ندارد؟انتقاد سروش به شعر علی معلم
+نوشته شده در سه شنبه ۴ دی ۱۳۹۷ ساعت ۸:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۴:۶ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۱ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی