آل احمد میگوید: روشنفكران ايرانى ما دستهای خود را با بیاعتنایی تمام با خون شهدای پانزده خرداد شستند! يعنى لب تر نكردند! همينهايى كه شعر مىگفتند، قصه مىنوشتند، مقاله مىنوشتند، تحليل سياسى مىكردند؛ همينهايى كه داعيه رهبرى مردم را داشتند؛ همينهايى كه عقيده داشتند وقتى اظهارنظرى مىكنند، همه بايد قبول كنند، اينها سكوت كردند! گاهى نشانههاى خيلى كوچكى از آنها پيدا مىشد؛ اما وقتى دستگاه يك تشر مىزد، برمىگشتند مىرفتند!
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۴۴، برداشت آزاد [
اینجا]
در خدمت و خیانت روشنفکران، جلال آل احمد، صفحه ۱۰، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی
البته ۲۸ مرداد نسبت به زمان ما، خيلى قديمى و دور از دسترس است؛ ليكن شدت عمل رژيم پهلوى با روشنفكرانى كه احياناً به دكتر مصدق يا نهضت ملى علاقهاى هم داشتند، كارى كرد كه بهكل كنار رفتند و هيچ مبارزه حقيقى از طرف مجموعه روشنفكر صورت نگرفت؛ در حالى كه وظيفه روشنفكرى ايجاب مىكرد كه به نفع مردم و به نفع آينده آنها وارد ميدان بشوند، شعر بگويند، بنويسند، حرف بزنند و مردم را روشن كنند؛ اما اين كارها انجام نگرفت.
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۴۴، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی
جالب اينجاست كه وقتى قيد عدم تعبد را جزو قيود حتمى و اصلى روشنفكرى ذكر مىكنند، نتيجه اين مىشود كه علامه طباطبايى، بزرگترين فيلسوف زمان ما، كه از فرانسه فلاسفه و شخصيتهاى برجستهاى مثل هانرى كُربَن به اينجا مىآيند و چند سال مىمانند تا از او استفاده كنند، روشنفكر نيست؛ اما مثلًا فلان جوجه شاعرى كه به مبانى مذهب و مبانى سنّت و مبانى ايرانيگرى اعتقادى ندارد، و چند صباحىهم در اروپا يا امريكا گذرانده، روشنفكر است؛ و هرچه در اروپا بيشتر مانده باشد، روشنفكرتر است! ببينيد چه تعريف غلط و چه جريان زشت و نامناسبى به نام روشنفكر در ايران ايجاد شده بود!
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۴۳، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۰ ق.ظ توسط اشرفی
روشنفكر آن انسان مذهبی و متعبدی است که كار فكرى مىكند، به آينده نگاه مىكند و رو به پيشرفت دارد مانند مرحوم دكتر بهشتى و شهيد مطهرى و بسيارى از شخصيتهاى روشنفكرِ مذهبى كاملًا مؤمن كه ما ديدهايم؛ هيچ لزومى ندارد كه مخالف مذهب باشد.
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۴۳، برداشت آزاد [
اینجا]
روشنفکری دینی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۵۳ ق.ظ توسط اشرفی
روشنفکر مقلد ایرانی در دورۀ قاجار برای اولین بار مقولۀ اَنْتِـلِکْتوئِل را وارد کشور کرد و اسم منوَّرالفكر به آن داد و بعد به روشنفكر تبديل شد. آن را در مقابل اسلام قرار داد؛ اسلامى كه منطقىترين تفكرات، روشنترين معارف، محكمترين استدلالها و شفافترين اخلاقيات را داشت. اسلامى كه همان وقت در ايران كارى را مىكرد، كه روشنفكران غربى مىخواستند در غرب انجام بدهند؛ يعنى در برههاى از دورانِ استعمار، روشنفكران غربى، با مردم مناطق استعمارزده غرب همصدا شدند. مثلًا اگر كشور اسپانيا، كوبا را استعمار كرده بود و شكر كوبا را در اختيار گرفته بود، ژان پلسارتر فرانسوى از مردم كوبا و از فيدل كاسترو و از چهگوارا، عليه دولت استعمارى فرانسه دفاع مىكرد و كتاب مىنوشت.
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۴۱، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی
جلال میگوید روشنفکری از نطر عوام سه ویژگی دارد.
۱- مخالفت با دین و مذهب
۲- علاقهمندى به سنن غربى و اروپارفتگى
۳- درسخواندگى
سه خصوصیت فوق ساده شدۀ این دو خصوصیت است که به زبان عالمانه یا روشنفکری است.
۱- بىاعتنايى به سنتهاى بومى و فرهنگ خودى
۲- اعتقاد به جهانبينى علمى و بی اعتنایی به قضا و قدر
چرا بايد يك روشنفكر حتماً به سنتهاى بومی بىاعتنا باشد؟ روشنفكرى، چیزی است كه با فعاليت فكر سر و كار دارد. روشنفكر، كسى است كه بيشتر با مغز خودش كار مىكند، تا با بازويش؛ با اعصاب خودش كار مىكند، تا با عضلاتش؛ اين روشنفكر است. لذا در طبقات روشنفكرى كه در فصلهاى بعدى كتابش ذكر مىكند، از شاعر و نويسنده و متفكر و امثال اينها شروع مىكند، تا به استاد دانشگاه و دانشجو و دبير و معلم و روزنامهنگار و خبرنگار مىرسد.
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۴۰، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی
همين آل احمدِ معتقد به مذهب و معتقد به سنتهاى ايرانى و بومى و شديداً پابند به اين سنتها، و معتقد به زبان و ادب فارسى، و بيگانه از غرب و دشمن غربزدگى، باز درباره مسائل روشنفكرى، در همان فضاى روشنفكرى غربى فكر كرده، تأمل كرده، حرف زده و قضاوت نموده است. اين كه مىگويم روشنفكرى در ايران بيمار متولد شد، معنايش همين است. تا هرجا هم ادامه پيدا كرده، بيمارى ادامه پيدا كرده است.
نکتههای ناب، بیانات آیتالله خامنهای، جلد ۴، صفحه ۳۹، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۷ ب.ظ توسط اشرفی
اگر علما نبودند و انگیزۀ دینی نبود، قطعاً نهضت ملّی شدن صنعت نفت شکست میخورد. در مقدّمۀ این نهضت، آیتالله کاشانی بود. پشتیبان او مرجع تقلیدی مثل مرحوم آسیّدمحمّدتقی خوانساری در قم بود. اینها مروّجین نهضت ملّی بودند، مردم بهخاطر دین آمدند. بعد که مرحوم کاشانی را جدا کردند، علما را طرد کردند، مذهبیها را کنار گذاشتند، مصدّق شکست خورد. یک آمریکایی با یک چمدان اسکناس آمد تهران و همۀ قضایا را به هم زد.
بیانات در دیدار مردم قم [
اینجا]
انگیزه شیخ آقابزرگ در تألیف الذریعهتا ارادتی نیاری سعادتی نبری
+نوشته شده در شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی
مشروطیّت حرکتی بود که با پیشآهنگی علما که مظهر دینداری مردم بودند، توانست پیش برود. بله، فلان روشنفکر، فلان نویسنده، فلان محفلِ پنهانی در کشور بود، نهاینکه نبود امّا پیش نمیرفت، کاری نمیتوانستند بکنند،
نفوذی در مردم نداشتند. علمای تراز اوّلی مثل مرحوم شیخ فضلالله نوری، مثل مرحوم سیّدمحمّد طباطبائی، مثل مرحوم سیّدعبدالله بهبهانی؛ جلو افتادند و مردم دنبال اینها آمدند؛ منتها انگلیسها اینجا زرنگتر از ما بودند؛ هم بین علما اختلاف ایجاد کردند، هم بین مردم! در تهران بین آن دو بزرگوار و شهید بزرگوار شیخ فضلالله نوری اختلاف ایجاد کردند. شیخ فضلالله نوری که پیشقدمترین عالم برای برقراری مشروطه بود، به اتّهام ضدّیّت با مشروطه به دار کشیده شد! مردم را به سفارت کشاندند و عدّهای دودستی مشروطه را تقدیم انگلیسها کردند؛ مشروطه آن شد که دنبالش رضاخان بود و پنجاه سال، شصت سال عقبماندگی این کشور، امّا شروع حرکت با دین بود.
بیانات در دیدار مردم قم [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی
ایمان دینی جزو مهمترین عناصر مقاومت و تحرّک کشور است. از ۱۳۰ سال، ۱۴۰ سال پیش به اینطرف، هر حرکت اثرگذاری در این کشور انجام گرفت، عنصر ایمان دینی حرف اوّل را در آن زده است. قضیّهی تنباکو که یک حرکت عظیم مردمی در کشور بود، عنصر دینی داشت؛ مرجع تقلید حکم کرد، مردم بر طبق حکم او عمل کردند و یک خیانت بزرگ را از سر این ملّت دور کردند.
بیانات در دیدار مردم قم [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی
مرحوم علّامۀ امینی این روایت غدیر را از ۱۱۰ نفر از صحابه نقل میکند؛ یعنی روایات متعدّدی با سندهای معتبر وجود دارد که به ۱۱۰ نفر از صحابه میرسد. علاوه بر این، احتجاجات خود امیرالمؤمنین هم خیلی مهم است؛ یعنی امیرالمؤمنین، آن زبان صادق، آن بیان ناطق عنالله در موارد متعدّدی در مقابل مخالفین خودش، به ماجرای غدیر احتجاج کرده؛ از جمله امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در صفّین یک خطبهای برای اصحاب خودشان میخوانند و آنجا حادثهی غدیر را شرح میدهند و میگویند پیغمبر این جور گفت و این جور ایستاد و مانند اینها، بعد گفت «قُم یا عَلیّ»، علی جان بلند شو؛ من بلند شدم، دست من را گرفت و گفت خدا ولیّ ما است، من را ولیّ شما قرار داده و هر کسی که من ولیّ او و مولای او هستم، این علی مولای او است. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۳:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی
برای اینکه بدانیم هدف از زندگی انسان چیست باید بدانیم:
۱- هدف از بعثت پیامبران چیست؟ چون انبیاء بشر را به سوی اهداف سوق میدهند.
۲- هدف از خلقت چیست؟ این دومعنا دارد:
۱- هدف خالق از خلقت چیست؟ خالق هدف ندارد چون داشتن هدف مستلزم نقص است.
۲- هدف فعل خلقت چیست؟ غایت فعل این است که به کمال برسد.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۶۹، برداشت آزاد [
اینجا]
کسانی که هدف زندگی را میدانند
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی
انی جاعل فی الارض خلیفة
میخواهم در زمین موجودی بیافرینم که نماینده و نمایشگر صفات خدایی باشد.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۶۴، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۳:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی
اینکه هابیل به قابیل گفت لئن بسطت الی یدک لتقتلنی ما انا بباسط یدی الیک لاقتلک، به این معنا نیست که من از خودم دفاع نمیکنم بلکه میخواهد بگوید من تصمیم ابتدایی به قتل تو نمیگیرم. امیرالمؤمنین بطور اشاره میفرمود من قاتل خودم را میشناسم و میبینم. میگفتند او را بکش؛ میفرمود: این کار قصاص قبل از جنایت است. من قاتل ابتدائی نمیشوم.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۶۳، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۳:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی
اگر جامعه در مسیر خودش به تکامل میرسد، چه نیازی به حصرت مهدی علیه السلام داریم؟ اغلب تصور میکنند ظهور حضرت حجت صرفا ماهیت انفجاری دارد. این بر اساس یک بدبینی خاص است یعنی آنها در میان اخبار و روایات، جنبههای بدبینییاش را نگاه کرده و اینطور فکر کردهاند که وقتی بشریت به آخرین حد ظلمت میرسد، یکمرتبه منفجر میشود و منجر به ظهور حضرت حجت میگردد. در حالی که اینطور نیست؛ ایشان آخرین حلقه از مبارزات انسان هستند و من شواهد این مطلب را از آیات و روایات در کتاب قیام و انقلاب مهدی آوردهام. بنابراین ایشان به جای انسان عمل نمیکنند بلکه به کمک انسان میآیند.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۶۲، برداشت آزاد [
اینجا]
فیام و انقلاب مهدی علیه السلام
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۵ ق.ظ توسط اشرفی
امثال صادق هدایت به جامعۀ انسانیت اهانت کردند. اینها در جامعه فقط فساد دیدند و منطق ملائکۀ معترض را به کار بردند. وقتی انسان دائما به خود تلقین کند که جز فساد چیزی نیست، منجر به یاس و خودکشی میشود. معمولا آدمهایی که در خود هیچ نوری ندارند، فکر میکنند در جامعه هم هیچ خوبی وجود ندارد.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۶۱، برداشت آزاد [
اینجا]
تاریکبینی خیامپیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی
مرحوم سید محمدباقر شَفْتی مشهور به حجت الاسلام، متوفای ۱۲۶۰ هجری قمری، حدود ۱۸۰ سال پیش است. معتقد بود مجتهد و حاکم شرع باید حدود شرعی را به دست خود اجرا کند. مرحوم شفتی اجرا میکرد و این بر میزان محبوبیت او میافزود. یعنی اگر ثابت میشد کسی شراب خورده بر او حد جاری میکرد و اگر قاتل است خودش او را اعدام میکرد.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۵۰، برداشت آزاد [
اینجا]
کم کشتمحذف علم رجال از اجتهادتهجد مرحوم محمدباقر شفتی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۴:۵۰ ق.ظ توسط اشرفی
علی بن حسین مسعودی، متکلم، مورخ و جغرافیدان بزرگ اسلامی، متوفای ۳۴۶ هجری قمری، حدود ۱۱۰۰ سال پیش است. نسب او به عبدالله بن مسعود، صحابی بزرگ رسول خدا میرسد. [
اینجا]
مسعودی حدود ۴۰ عنوان کتاب تألیف کرد اما فقط ۲ عنوان از او باقی مانده است.
۱. مروج الذهب
۲. التنبیه و الاشراف [
اینجا]
تلاش ابن هشاممسعودی، صاحب کتاب مروج الذّهب
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی
فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی متوفای ۱۶۲۶ میلادی، حدود ۴۰۰ سال پیش است. نظریهای داد که علم، درد بشر را درمان میکند. به همین جهت گفتند یک مدرسه بسازید، یک زندان خراب کنید. البته این فرضیه تا حدی درست است اما علم، فقط درد رابطۀ انسان با طبیعت را درمان میکند، درد رابطۀ انسان با انسان را درمان نمیکند. این درد را تکامل معنوی انسان درمان میکند. امروز بیشتر دردهای انسان از جانب انسان عالم است. چون علم ماهیت انسان را تغییر نمیدهد.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۴۱، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۴ ق.ظ توسط اشرفی
به این معنا که تمدن نتوانسته کاری برای من انجام دهد. هیپیگری دنیای غرب را با هیپیگری تقلیدی خودمان مقایسه نکنید که حتی سر زانوها را به تقلید وصله میزنیم. در کاری که ما انجام میدهیم فکر نیست اما در هیپیگری آنها فلسفهای است که آنها را به یأس و خودکشی وادار میکند.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۴۰، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی
معمولاً جملۀ یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالَنا إلی أحسن الحال از دعای تحویل سال را به صورت: ای گردانندۀ حالتها، حال ما را به بهترین حال بگردان ترجمه میکنند؛ در صورتی که حَول در زبان عربی به معنای سال است (به آیۀ 233 سورۀ بقره مراجعه کنید) و به نظر میرسد ترجمۀ آن فراز به این صورت درستتر باشد که:
ای گردانندۀ سال و أحوال، سال ما را به بهترین سال تحویل بگردان.
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۳۷ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی
جنگهای فِجار که به فاصله بیست سال بعد از عامالفیل، به وقوع پیوست از جنگهای معروف عرب جاهلی، به شمار میآمد. فِجار، بر وزن قِتال یا مقاتله بوده و از آنجا که مصدر فعال یا مفاعله بر کاری طرفینی دلالت دارد کلمه فجار به معنی مبادله فجور خواهد بود یعنی هر دو طرف درگیر در این نبرد، در کار مبادله فجور و تباهی با یکدیگر هم دست بودند. [
اینجا]
فجار القرد
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی
محقق حلی م ۶۷۶ ق، در کتاب
شرایع ابواب فقه را به ۵۲ بخش تقسیم کرده است.
عبادات ۱۰؛ اعمالی است به قصد به دستآوردن منفعت یا دفع ضرر اخروی
طهارت، صلاة، صوم، اعتکاف، زکات، خمس، حج، عمره، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر
عقود ۱۷؛ قراردادهایی است که تحقّق آنها احتیاج به دو طرف دارد.
تجارت، رهن، مفلّس، حجر، ضمان، صلح، مضاربه، مزارعه و مساقات، ودیعه، عاریه، اجاره، وکالت، وقف و صدقات، هبات، سبق و رمایه، وصایا، نکاح
ایقاعات ۱۱؛ قراردادهایی یک طرفه است.
طلاق، خلع و مباراة، ظهار، ایلاء، لعان، عتق، تدبیر و مکاتبه و استیلاد، اقرار، جعاله، اَیمان، نذر
احکام ۱۲؛ چیزهایی که نه عبادت است و نه نیازی به قرارداد و صیغه دارد.
صید و ذباحه، اطعمه و اشربه، غصب، شفعه، احیاء موات، لقطه، ارث، قضاء، شهادات، حدود و تعزیرات، قصاص، دیات [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی
فِجار القِرَد؛ مردی از کنانه، به مردی از بنینصر، مبلغی بدهکار بود و به علت فقر نتوانسته بود آن را ادا کند. شخص طلبکار، میمونی را برای تحقیر آن کنانی و قومش به بازار عکاظ برد و اعلام کرد: چه کسی در برابر طلبی که من از فلان کنانی دارم او را به چیزی مثل این، به من میفروشد؟ در همین هنگام مردی از کنانه به او رسید و در حالی که به سبب حرف او خشمگین بود شمشیر کشید و میمون را کشت. سپس هر کدام از آنها مردم قبیله خود را به یاری طلبیدند. سرانجام از هر دو قبیله، افرادی گرد آمدند و سخنان تندی بینشان ردّ و بدل شد؛ اما قبل از اینکه کار به جنگ بکشد به دعوای خود پایان دادند. [
اینجا]
گناه مطالبهمطالبات اندکمگر طلبکار بودی؟جنگهای فجار عرب جاهلی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۴ ب.ظ توسط اشرفی
ابراهیم ادهم طعام بسیار بنهاد. سفیان گفت: نترسی که این از اسراف باشد؟ ابراهیم گفت: در طعام اسراف نباشد.
کیمیای سعادت، محمد غزالی، صفحه ۳۱۱، برداشت آزاد [
اینجا]
آیا در روشنایی اسراف نیست؟
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۳:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی
علی اکبر فرزند ارشد امام حسین(ع) و جناب لیلیٰ است. چون شبیهترین مردم به پیامبر اسلام بود، امام حسین فرمود: هر وقت مشتاق دیدن پیامبر میشدیم، به او نگاه میکردیم. علیاکبر در روز عاشورا نخستین فرد از
بنیهاشم بود که به شهادت رسید. قبر او داخل ضریح امام حسین و پایین پای پدر قرار دارد. شش گوشه بودن ضریح را به همین دلیل دانستهاند.
مادر علی اکبر، لیلیٰ است. پدر لیلیٰ ابی مُرَّه و مادرش مَيْمُونَة دختر ابوسفیان است. بنابراین نسب مادر علی اکبر به
بنیامیه میرسد. به همین جهت روز عاشورا به آن حضرت پیشنهاد دادند به یزید بن معاویه بپیوندد ولی او نپذیرفت. [
اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۸:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی
عثمان بن مظعون، مرد جلیل القدری است. زمانی که از دنیا رفت پیغمبر سخت گریست و جنازه را بوسید. زنی از انصار گفت: هنیئا لک الجنة! پیامبر اکرم با نگاهی غضب آلود فرمودند: از کجا میدانی؟ عرض کرد: از اینکه همنشین شما بود. رسول اکرم فرمود: انی رسولُ الله
و ما ادری ما یُفعل بی!
مرتضی مطهری، عدل الهی، صفحه ۲۴۹، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی
گاهی میپرسند کدامیک از امامزادهها افضل است؟ مثلا آیا حضرت ابوالفضل افضل است یا حضرت علی اکبر؟ روشن است که اینگونه بحثها نادرست است و پاسخ به این سؤالها نه وظیفه فقیه و نه وظیفه غیر فقیه است. تعیین مقامات بندگان خدا به خدا واگذار میشود.
مرتضی مطهری، عدل الهی، صفحه ۲۴۹، برداشت آزاد [
اینجا]
مقام من به کجا رسیده است؟فضیلت حضرت عیسی بر حضرت یحیی (ع)
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی
امام خمینی به اتاق طلبهای در مدرسۀ فیضیه رفتند. چراغ اتاق روشن بود. امام پرسید: چرا روشن گذاشتهاید؟ پاسخ داد: میگویند در روشنی اسراف نیست. امام فرمود: بیخود میگویند.
سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، به روایت جمعی...، جلد دوم، صفحه ۲۴، برداشت آزاد
آیا در طعام اسراف نیست؟ان الله جمیل و یحب الجمال
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۸ ب.ظ توسط اشرفی
ریشۀ باب تزاحم این است که احکام اسلام زمینی است. بنابراین وقتی دو امر حرام در یک جا جمع شد کوچکتر را فدای بزرگتر میکنیم. اذا اجتمعت الحرمتان طرحت الصغری للکبری؛ اینجا مجتهد است که باید مهم را فدای اهم کند. چه بسا مجتهدی این را تشخیص نمیدهد اهم را رها میکند و مهم را میگیرد. ترک واجب کردهایم سنت بهجا آوردهایم.
مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، جلد اول، صفحه ۸۲، برداشت آزاد [
اینجا]
گناه غیبتعقل در اصول و فروعفان اجتمعوا علی رجلحکم ثانویه در انتخاب ولی فقیه
+نوشته شده در شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی
در سال ۱۰۳۳، سیدعلی به همراه شاه عباس صفوی برای زیارت مرقد علی علیه السلام به نجف رفت و با اصرار مردم آنجا برای طبابت در نجف سکونت گزید. از این زمان به سیدعلی حکیم شهرت یافت و فرزندانش نیز به همین نام مشهور شدند. [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۵۳ ق.ظ توسط اشرفی
بقا و عدم بقاء هر چیزی تابع نیاز است. قرآن میفرماید:
فامّا الزّبدُ فیذهب جُفاءً و اما ما ینفع الناسَ فیمکث فی الارض (
رعد ۱۷)
اگر انسان دست به خودکشی جمعی نزند که به اعتقاد ما نمیزند، برای تکامل نیاز به دین دارد.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۲۷، برداشت آزاد [
اینجا]
قیام امام زمان و نفی جنگ جهانی
+نوشته شده در شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۰ ق.ظ توسط اشرفی
بعضی گفتهاند تکامل به این معناست که ابتدا اجزاء یک شیئ جمع میشوند سپس تقسیم میشوند بهگونهای که بین آنها ارتباط برقرار باشد. مثل سلولی در نطفه که از ترکیب دو سلول نر و ماده پدید میآید، بعد متراکم میشود یعنی یکی دوتا میشود دوتا چهارتا؛ آنگاه به مرحلهای میرسد که یک گروه به صورت اعصاب در میآیند یک گروه به صورت قلب، یک گروه به صورت شُش و تا آخر که یک انسان را تشکیل میدهند. جامعه هم همین است. هر چه علم پیشرفت میکند تقسیم کار و شغل و طبقات بیشتر میشود. حالا اگر در اخلاق و ارزشهای انسانی هم پیشرفت داشته باشند واقعا تکامل و تعالی است اما اگر نداشته باشند، انسانها را از هم و از خود دور و بیگانه میکند.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۱۸، برداشت آزاد [
اینجا]
تمدن و تجدد
+نوشته شده در شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳ ق.ظ توسط اشرفی
جای تردید نیست که بشر نسبت به گذشته بسیار پیشرفت کرده است. بشری که روزی ابزارش سنگِ نتراشیده بود، اکنون تکنولوژی و صنعت امروز را به پدید آورده است. اگر برای بشر فاجعهای رخ ندهد بیشتر پیشرفت میکند. فاجعهای که دانشمندان میگویند همین پیشرفت ممکن است به جایی برسد که همۀ دستاوردهایش به دست خودش نابود شود و انسانهایی پیدا شوند که زندگی را از نو شروع کنند.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۱۷، برداشت آزاد [
اینجا]
نقش دین در تکامل تاریخقیام امام زمان و نفی جنگ جهانی
+نوشته شده در جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی
میگوییم بیماری پیشرفت کرده است؛ نمیگوییم در حال تکامل است. میگوییم لشکر در حال پیشرفت است؛ نمیگوییم در حال تکامل است. چون در تکامل، تعالی نهفته است. پس وقتی میگوئیم تکامل اجتماعی، منظور صرف پیشرفت نیست بلکه در مفهومش تعالی انسان از نظر اجتماعی است.
فرق تمام با تکامل این است که در یک شی مثل ساختمان که دارای اجزاء است، تا همۀ اجزاء آن وجود نداشته باشد میگوییم ناقص است وقتی آخرین جزء ساختمان را زدند میگوییم تمام شد. ولی تکامل دارای درجات و مراحل است. اگر یک کودک از نظر عضو ناقص به دنیا بیاید ناتمام است. اگر تمام به دنیا بیاید کامل نیست. باید مراحل تکامل را با تعلیم و تربیت طی کند.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۱۴، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۲۷ ب.ظ توسط اشرفی
حرکت انسان به سوی تکامل مثل حرکت اتومبیل یکنواخت نیست که در مثلا هر ساعت ۱۰۰ کیلومتر جلو برود. بلکه حرکت باشتاب بوده که اگر در دقیقه اول مثلا یک کیلومتر حرکت کرده، در دقیقه دوم ۲ کیلومتر، در دقیقه سوم ۳ کیلومتر و بلکه بیشتر به جلو رفته است.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۱۱، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۶ ب.ظ توسط اشرفی
علماء برای انسان دو نوع تکامل قائل هستند. طبیعی و اکتسابی
تکامل طبیعی آن است که در زیست میگویند انسان را طبیعت به این مرحله رسانده است بدون اینکه خود انسان دخالتی داشته باشد. ر این مرحله انسان کاملترین حیوان است. تکامل اکتسابی یعنی انسان آن را به وسیلۀ تعلیم و تعلم کسب کرده و از نسلی به نسل دیگر انتقال داده است که درجه اول آن فن نوشتن بود.
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۹، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۸:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی
کتاب حاضر متشکل از چهار بخش است.
تکامل اجتماعی انسان ۵
هدف زندگی ۶۵
الهامی از شیخ الطائفه ۱۶۳
مزایا و خدمات مرحوم آیة الله بروجردی ۱۹۱
مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان، صفحه ۳، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی
گروه غالب شیعیان بر اساس سنت رایج معتقد بودند که بعد از امام صادق(ع) فرزند ارشد ایشان یعنی اسماعیل امام خواهد شد اما اسماعیل در زمان حیات پدرش از دنیا رفت. مرگ اسماعیل قبل از به امامت رسیدن، باعث به وجود آمدن تشتت و اختلاف در تعیین امام بعدی شد. برخی از این رو که اعتقاد داشتند این سنت نباید تغییر کند گفتند اسماعیل هنوز زنده است و روزی به عنوان قائم(عج) ظهور خواهد کرد. برخی هم از این بابت که معتقد بودند امامت به استثنای حسن و حسین(ع) از طریق برادری منتقل نمیشود، به انتقال امامت از اسماعیل به فرزندش محمد روی آوردند. برخی هم قائل به
بداء شده، به امامت موسی بن جعفر(ع) معتقد شدند. سلسله امامان شیعه اثنی عشری از طریق گروه اخیر ادامه مییابد. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۰ ب.ظ توسط اشرفی
ناصر بن خسرو، معروف به ناصرخسرو (۳۹۴–۴۸۱ ه.ق) از شاعران بزرگ فارسیزبان، فیلسوف، حکیم و جهانگرد ایرانی و از مبلغان مذهب اسماعیلی بود. [
اینجا]
پیدایش اسماعلیه
+نوشته شده در جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۷ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی
عَمْرو، اسم علم برای اشخاص است. واو آن زاید است تا با عُمَر اشتباه نشود. البته واو زائد فقط در دو حالت رفع و جر به آن افزوده میشود چون عُمَر غیرمنصرف است و تنوین جر نمیپذیرد. [
اینجا]
من همان احمد لاینصرفم
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی
مقدس اردبیلی متوفای ۹۹۳ ه.ق است. زمانی که در کربلا بود، بول و غایت خود را در زمین کربلا نمیریخت. چون بنابر بعضی از روایات تا چهارفرسخ تربت است. ایشان فضولات خود را در خیکی میریخت و سر آن را میبست، پس از یک هفته خیک را به دوش میگرفت و بیرون از چهارفرسخ میریخت!
قصص العلماء، میزا محمد تنکابنی، صفحه ۸۴۵، برداشت آزاد [
اینجا]
نزاع در قصص العلماء
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی
هندوها کفشهای خود را در بتخانه درمیآورند اما ملکۀ انگلیس سر کوچه و قبل از صحن درآورد تا بگویند چقدر آدم خوبی است که به عقاید مردم احترام میگذارد. آخر آنچه از راه تفکر به دست نمیآید، عقیده نیست. انعقاد است. تقلید است. تلقین است. زنجیری است که وهم به دست و پای انسان بسته است. این احترام به اسارت است نه آزادی! به همین دلیل مسلمین با حکومتهای ایران و روم جنگیدند تا ملتها را آزاد کنند.
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۲۵۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۵ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی
جنگ خندق است. ده هزار نفر از کفار قریش مدینه را محاصره کردهاند. عمرو بن عبدود با چند نفر دیگر نقطه باریکتری را روی خندق پیدا میکند، با اسب قوی خود از خندق میپرد و به این طرف میآید. آنگاه در مقابل مسلمین میایستد و مبارز میطلبد. احدی جرأت نمیکند بیرون بیاید اما علی بیست و چند ساله از جا بلند میشود! یا رسول الله به من اجازه بدهید. پیغمبر میخواست با اصحاب اتمام حجت شده باشد؛ فرمود: علی جان بنشین! عَمرو جولانی داد و دوباره گفت، هل من مبارز؟ کسی جواب نداد. علی از جا بلند شد و پیغمیر اجازه نداد. بار سوم یا چهارم عَمرو رجز تندی خواند و گفت: از بس فریاد کشیدم صدایم گرفت. یک مرد اینجا وجود ندارد؟ شما که ادعا میکنید کشتههای شما به بهشت میروند و کشتههای ما به جهنم، یک نفر بیاید یا بکشد و بفرستد به جهنم و یا کشته شود و برود به بهشت! عُمر برای اینکه عذر مسلمین را بخواهد گفت، یا رسول الله اگر کسی بلند نمیشود حق دارد. این مردی است که با هزار نفر برابر است. علی از جا بلند شد. اینجا بود که پیامبر فرمود: برز الاسلام کله الی الشرک کله؛ تمام اسلام با تمام کفر روبرو شده است.
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۲۴۷، برداشت آزاد [
اینجا]
از علی آموز اخلاص عملدیالوگ امام علی و عمرو بن عبدِوَد
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲ ق.ظ توسط اشرفی
پیغمبر نیازی به مشورت نداشت ولی مشورت میکرد تا اولا دیگران یاد بگیرند، ثانیا مشورت کردن شخصیت دادن به همراهان و پیروان است. رهبری که بدون مشورت تصمیم بگیرد، اگرچه صد در صد هم درست باشد؛ اتباع او احساس میکنند حکم ابزار را دارند. ولی وقتی آنها را در تصمیم شرکت دادید، احساس شخصیت میکنند، در نتیجه بهتر پیروی میکنند.
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۲۴۲، برداشت آزاد [
اینجا]
نکته: گاهی هم نیاز داشتند.
مشورت میرفت در ایجاد خلق
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی
گاهی اتفاق میافتاد کودکی در دامن پیغمبر ادرار میکرد. پدر و مادر ناراحت میشدند و تلاش میکردند او را از دامن پیغمبر بگیرند. میفرمود:
لاتُزرِموا این کار نکنید که موجب بیماری کودک میشود. طبیعتِ کودک میگوید ادرار کن اما پدر و مادر میگویند ادرار نکن! در نتیجه فرزند دچار هیجان و اضطراب و آشفتگی روحی میشود.
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۲۴۲، برداشت آزاد [
اینجا]
من: مصادیق ایجاد هیجان در زندگی کودک فراوان است.
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۳ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی
خاک بر فرق من و تمثیل من [
۳۳۱۸]
مولوی در توصیف خداوند میگوید: تو مثل بهاری ما مثل باغ؛ تو مثل جان ما مثل دست و پا؛ تو مثل عقل ما مثل زبان؛ تو مثل شادی ما مثل خنده؛ آنگاه میگوید ای خدایی که از وهم من بیرونی! همۀ تمثیلاتم نارسا و ابتر است.
شناخت ذات خداگویی خداوند رحیم است
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی
موشی در چنگال شیر گرفتار شد اما شیر از روی بزرگواری او را رها کرد. از قضا شیر به دام افتاد و موش با جویدن بندهای دام شیر را آزاد کرد. صبر و تحمل از زور و عصبانیت و غرش کارسازتر است.
ژان دو لا فونتن، جیرجیرک و مورچه، برداشت آزاد [
اینجا]
دلایل قوی باید و معنویهر که بی زور است ذلیل باشد
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی
جیرجیرک در تمام تابستان آواز خواند. زمانی که سرمای زمستان رسید غذایی برای خوردن نداشت. نزد مورچه رفت تا چند دانه قرض بگیرد اما مورچه او را سرزنش کرد که تابستان چکار میکردی؟ جبرجیرک گفت: برایتان آواز خواندم. مورچه گفت: آوازت خوشحالم میکرد؛ حالا برقص!
ژان دو لا فونتن، جیرجیرک و مورچه، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲:۹ ب.ظ توسط اشرفی
روباه، لکلک را به شام دعوت کرد. سوپی درست کرد و در بشقاب ریخت؛ پوزۀ خود را در بشقاب گذاشت تمام سوپ را خورد؛ اما لکلک با نوک بلندش نتوانست بخورد. لکلک برای تلافی روباه را دعوت کرد. غذا را در کوزهای با دهانۀ باریک ریخت. نوکش را در کوزه گذاشت و تمام آن را خورد ولی پوزۀ روباه به غذا نرسید و نتوانست بخورد.
ژان دو لا فونتن، روباه و لکلک، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی
جز بادهکشی چه کار دیگر دارد
پیوسته کدویش ز می ناب پر است
یعنی که مدام باده در سر دارد [
وحشی]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۴:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی
كز آبله شبنمی نشسته است بر آن
لاله است ولی آمده با ژاله قرين
ماهی است ولی كرده به سيّاره قران [
وحشی]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۴:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی
با کس سخن از داغ نهان نتوان کرد
اینها که من از جفای هجران دیدم
یک شمه به صد سال بیان نتوان کرد [
وحشی]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۴:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
آهسته ز فرقت تو فرياد كنم
وقت است كه دست از دهان بردارم
از دست غمت هزار فریاد كنم [
وحشی]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۴:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی
غمخانۀ من به كربلا میماند
جغدی به سرای من فرود آمد و گفت
كاين خانه به ويرانۀ ما میماند [
وحشی]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۴:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی
صد نغمۀ ما به بانك زاغی نخرند
زاغيم شده به عندليبی مشهور
ما ديگر و مرغان خوش الحان دگرند [
وحشی]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۴:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی
نقش مادر از دوران حمل و بارداری شروع میشود و تا آخر زندگی انسان ادامه دارد. مردی که به دوران جوانی رسیده یا از دوران جوانی هم عبور کرده، باز تحت تأثیر عطوفت و محبت و شیوههای خاص مادرانه است. اگر زنان ما از لحاظ رتبهی معرفتی و بینش و معلومات، سطح خود را ارتقاء دهند، این نقش با هیچ مؤثر دیگری از مؤثرات فرهنگی و اخلاقی قابل مقایسه نیست. مادری که از لحاظ معرفت سطحاش پایین است؛ البته نمیتواند در دوران بزرگی فرزند اثرگذاری کند؛ این گناهِ کم بودن معلومات یک انسان است؛ نقصِ تأثیر مادری نیست. [
اینجا]
ولدتها الفحوله... لتلد لی ولدأ شجاعا
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۱ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی
مستدرک نویسی، به معنای تالیف کتاب با هدف تکمیلِ کتابی دیگر و جبران کاستیهای آن است. مستدرک نویسی، اصطلاحی رایج در میان نویسندگان حوزه علوم اسلامی است. این شیوه از نگارش کتاب، از قرن چهارم قمری میان مسلمانان آغاز و در شاخههای مختلف علوم اسلامی از جمله فقه، رجال، حدیث و... مستدرکاتی نگاشته شد. [
اینجا]
وصیتنامه مرحوم پدر
+نوشته شده در یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱ ق.ظ توسط اشرفی
یک فرنگی کتابی نوشته است به نام محمد پیغمبری که از نو باید شناخت؛ با اینکه کتابش عیبهایی دارد ولی نکات خوبی هم دارد. یکی تدبیر پیامبر است که اگر یک غیر مسلمان هم این کتاب را مطالعه بکند نمیتواند پیغمبر را حکیم و مدبر و سائس خارق العادهای نداند. دیگری شجاعت پیامبر است. گاهی جریانها بر حسب ظاهر به جایی میرسید که دیگر راه امیدی برای مسلمین وجود نداشت اما پیامبر مثل کوه ایستاد.
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۲۲۱، برداشت آزاد [
اینجا]
معنای انتظار فرجپیامبر دو معجزه بیشتر نداشت
+نوشته شده در یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۹ ق.ظ توسط اشرفی
متکلمین میگویند یکی از شرایط نبوّت این است که در پیغمبر صفت تنفر وجود نداشته باشد. فرض کنید انسانی یک چشمش کور است، صورتش هم یک وری است و وقتی نگاه میکند یک وری نگاه میکند. این مگر نقصی است در روح انسان؟ نه؛ ممکن است این آدم در حد سلمان فارسی باشد ولی آیا چنین آدمی با چنین قیافهای میتواند پیغمبر باشد؟ متکلمین میگویند نه؛ چون قیافهاش نفرت آور است.
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۲۱۵، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی
قال رسول الله (ص):
یا جابر إنَّ هذاَ الدِّينَ مَتينٌ فَأَوغِل فيهِ بِرِفقٍ و لا تُبَغِّض إلى نَفسِكَ عِبادَةَ اللّهِ
فَإِنِّ المُنبَتَّ لا أرضا قَطَعَ و لا ظَهرا أبقى
پیامبر گرامی اسلام به جابر فرمود در عبادت مدارا کند. آنگاه با یک تشبیه زیبا فرمودند: کسی که بیشتر از استعداد خود عبادت میکند، مثل کسی است که مرکبی به او دادهاند تا از شهری به شهری برود. او خیال میکند هرچه به این مرکب بیشتر شلاق بزند زودتر میرسد. بله؛ ممکن است یک یا چند منزل را زودتر برسد اما ناگاه متوجه میشود که حیوان بیچاره زخمی شده و از راه بازمانده است.
سیری در سيره نبوی، مرتضی مطهری، صفحه ۲۱۳، برداشت آزاد [
اینجا]
ثبات عملعبادت خود را پیدا کنید
+نوشته شده در شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی
اصولا اسلام سنّتی دارد که به موازات ازدیاد عقل و فهم، تکلیف را سنگینتر میکند. به حدی که پیران قوم را پیامبران قوم میشناسد. یعنی آنقدر آنها را دور از گناهان کوچک و بزرگ میداند و آنقدر آنها را متقی میشناسد که گویا پیامبرند.
دکتر پاکنژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، جلد ۱، صفحه ۲۷۶، برداشت آزاد
پیامبران کوچک
+نوشته شده در شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۸:۲ ق.ظ توسط اشرفی
شیخ جعفر کاشف الغطاء (۱۱۵۶-۱۲۲۷ق) بنیانگذار آل کاشف الغطاء، معروف به جعفر کبیر و شیخ مشایخ است. او فقیه، اصولی، متکلم، محقق، نویسنده، مرجع تقلید، ادیب و شاعر بود. پس از آنکه کشف الغطاء را نوشت به کاشف الغطاء ملقب گشت. [
اینجا]
كاشف الغطاء عن معائب أو قبائح عدو العلماء
+نوشته شده در شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی
نقد كاشف الغطاء بر کتاب آداب الغة العربیة جرجی زیدان، برای بار دوم در بوينوس آيرس به چاپ رسيد اما كشيش انستاس ماری الكرملی، در نقدی كه بر همان كتاب تاریخ آداب اللغه جرجی زيدان نوشت، از تأليف كاشف الغطاء استفاده كرد بدون آنكه مأخذ خود را معرفی كند و نام علامه كاشف الغطا را ببرد!
انگیزه شیخ آقابزرگ در تألیف الذریعه
+نوشته شده در شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۴ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی
مولای من! مرا به گلگشتِ باغ و صحرا دعوت فرمودید؛ جزای خیرت باد؛ اما الفت پیران آشفته با جوانان آلفته! حکایت بلبل و زاغ است.
در محفل خود راه مده هم چو منی را/ افسرده دل افسرده کند انجمنی را
منشآت، قائم مقام فراهانی، خطاب به میرزا محمدعلی خان شیرازی، برداشت آزاد [
اینجا]
پرهیز از بیحوصلگی و تنبلی
+نوشته شده در جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۶ ق.ظ توسط اشرفی
آیت الله مکارم شیرازی در سال ۱۳۳۵ و در ۲۹ سالگی طی یک مراسم سلطنتی جایزۀ بهترین کتاب سال را بابت تصنیف کتاب
فیلسوفنماها از دست محمدرضا شاه پهلوی دریافت کرد. شاه در خصوص ایدهٔ نوشتن کتاب از معظم له پرسید: شما از کجا به این فکر افتادید؟ [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی
همانگونه که امام منصوب از جانب خداست، فقیهان از طرف امام منصوب عام به ولایتاند؛ برای انتخاب فقیهی از میان فقیهان باید به اهل خبره مراجعه کرد؛ ولی برای دفع تهمت معاندان و اعتماد بیشتر مردم به حکومت اسلامی و مساعدت ایشان با آن، میتوان به جهت حکم ثانویه ولی فقیه را با واسطه رأی مردم انتخاب نمود. [
اینجا]
فان اجتمعوا علی رجلباب تزاحم
+نوشته شده در جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی
به فتوای آیت الله مکارم شیرازی، اگر دختران مسلمان در شرایطی قرار بگیرند که گذراندن دروس عالی جز با عدم رعایت حجاب امکانپذیر نباشد، به مقدار ضرورت میتوانند حجاب اسلامی را رعایت نکنند. این فتوا در پاسخ به پرسشی در بارهٔ وظیفۀ دانشجویان زن مسلمان در کشورهایی مانند ترکیه صادر شده است. [
اینجا]
دست دادن ابراهیم یزدی با نامحرم
+نوشته شده در جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۵۳ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۸ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی
عافیت، یكی از بزرگترین نعمتهای الهی است؛ یا ولیّ العافیة نسئلك العافیة؛ عافیة الدّنیا و الأخرة؛ اما عافیت به معنای پنجه نیفكندن نیست؛ به معنای درست عمل كردن، بجا قدم گذاشتن، بجا ضربت زدن و بجا عقب كشیدن است. عافیت از بلا مثل عافیت از گناه است. بنابراین عافیت طلبی چیز بدی نیست؛ لیكن به معنای گریز از چالش و راحت طلبی نیست. مواجهۀ با مشكلات را زشت و ناپسند دانستن از ضعفهای درونی ماست.
بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز، برداشت آزاد [
اینجا]
جنید پای دزد را بوسیديا صاحب ننگ و نام میبايد بودبرگ عیشی به گور خویش فرستعافیت طلبی امام حسین علیه السلام
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۷:۲۲ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی
و الله شکور حلیمخداوند شکور است، یعنی قدر طاعت بندگانش را میداند. هر طاعتی از بندگان خدا سر بزند اجری دارد که خداوند آن را ضایع نمیکند.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن ۳، صفحه ۱۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۶:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۵:۳۸ ق.ظ توسط اشرفی
حسین سیاستمداری نیست که به خاطر شرابخواری و سگبازی یزید با او درگیری پیدا کرده باشد بلکه وارث پرچم سرخی است که از آدم به دست او رسیده است و او نیز با شعار هر ماهی محرم است و هر روزی عاشورا و هر زمینی کربلا، آن را به دست همۀ آزادگان تاریخ بشریت سپرده است. این است که در آخرین لحظه فریاد برمیآورد آیا کسی هست مرا یاری کند؟
حسین وارث آدم، دکتر علی شریعتی، صفحه ۱۹، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۴:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۳:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی