نکات

اسم اعظم هفتاد و سه حرف دارد

در کتاب کافی آمده است: اسم اعظم هفتاد و سه حرف دارد. یک حرف آن نزد آصف بن برخیا بود، او به آن حرف تکلم کرد؛ در نتیجه زمین میان او و تخت بلقیس شکافته شد. به عیسی بن مریم دو حرف، به حضرت موسی چهار حرف، به حضرت ابراهیم هشت حرف، به حضرت نوح پانزده حرف، به حضرت آدم بیست و پنج حرف و به حضرت محمد هفتاد و دو حرف اعطا شد. و یک حرف را خداوند به خود اختصاص داده است.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۷۵، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی  

جز او کسی نیست

از عبدالرزاق کاشانی در بارۀ حلول و اتحاد پرسیدند، گفت: هر دو باطلند. در سرای هستی جز او کسی وجود ندارد.
شرح دعای سحر، امام خمینی، پاورقی صفحه ۶۹، برداشت آزاد [اینجا]
ذوعین و ذوعینین
بنده را با اختیار چه کار؟
آن یکی آمد در یاری بزد
ارید وصاله و یرید هجری
ترسم ای فصاد اگر فصدم کنی
ما چه باشد در لغت؟ اثبات و نفی
این ما و منی‌ جمله ز عقل است و عقال است
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی  

ترتیب فرازهای ادعیه

همانطور که رهروان، حال‏‌ها و وقت‏‌ها و ظهورها و لطف‏‌ها و مشاهدات و خطورات و اتصالاتی دارند. محبوبشان نیز تجلی‏‌ها و ظهورها و لطف‌‏ها و کرامت‏‌ها و اشارت‏‌ها و جذبه‏‌ها و جذوه‏‌هایی دارد و در هر زمانی به فراخور حالشان بر آن‏ها تجلّی می‌‏کند. از آنجا که گاهی این تجلّیات بر خلاف ترتیب و نظم است، مثلاً تجلّی اول لطف، و تجلی دوم قهر، و تجلی سوم لطف است، گاه کلمات و فرازهای ادعیه برخلاف ترتیب واقع می‏‌شوند.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۲۷، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی  

اللهم انی اسئلک من اسمائک بأکبرها

ای دوست، بدان که نام‌های نیکوی الهی، حجاب‌های نورانی ذات احدیّت‌اند. پس غیب هویّت و ذات احدیّت بر کسی ظاهر نمی‌‏شود مگر در پس حجاب تعیّنات اسمی و در هیچ‌‏جا تجلّی نمی‏‌کند مگر در پس تجلیّات صفاتی. او از این که با اسمی محدود شود منزه است. عالم خیال اندر خیال است. پس تمام مفاهیم اسمائی کاشف از مقام ظهور و تجلّی او هستند.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۶۹، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی  

باطن فقط از طریق ظاهر قابل حصول است

مبادا شیطان نور عقلت را برباید و بگوبد علوم ظاهری ارزش ندارد و بیرون رفتن از دایرۀ حقیقت است. و بگوید این الفاظ و عبادات ظاهری برای عوام وضع شده است که مانند چهارپایاند، ولی برای اهل دل، ذکرهای قلبی لازم است که باطن مناسک و روح عبادات است. و شاید برای فریب دادن تو بخواند:
علم رسمی سر به‏ سر قیل است و قال/ نی از او کیفیتی حاصل نه حال
علم نبود غیر علم عاشقی/ مابقی تلبیس ابلیس شقی
بگو ای ملعون این که تو می‏‏‌گویی برای ظاهری است که از باطن جدا شده باشد. اگر این اعمال ظاهری نباشد هرگز سالک به کمال نمی‌‏رسد. عارف کامل کسی است که دارای هر دو چشم باشد و ظاهر و باطن کتاب را بخواند. زیرا همان‌طور که ظاهر بدون باطن ماند جسد بدون روح است، باطن هم فقط از طریق ظاهر قابل حصول است.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۶۲، برداشت آزاد [اینجا]
گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
شعار و عمل
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

اللهم انی اسئلک من کمالک بأکمله

کمال هر چیز به تمامیت و بی نقص بودن آن است. پس صورت، کمال هیولاست. به همین مناسبت، ولایت علوی کمال دین، و اتمام نعمت است. چنانکه خداوند فرموده است: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی؛ پس هر که بمیرد و امام نداشته باشد، به مرگ جاهلیت و نفاق و ضلالت مرده است. چرا که هیولا، جز با داشتن صورت به وجود نمی آید.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۶۵، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

اللهم انی اسئلک من نورک بأنوره

گرامی‌‏‏ترین چیزی که از عالم ملکوت بر سالک راه حق وارد می‌‏شود، گشایش سینه‌‏ای برای پذیرش روح معانی و بطون آن، و سرّ حقایق مکنون در آن‏هاست. پس وقتی سینۀ سالک بر هدایت نوری از پروردگارش قرار گرفت، می‌‏فهمد که نور در این مصداق‏‌های عرفی منحصر نشده که فقط سطوح اجسام تاریک با آن روشن می‏‌شود و در دو لحظه نمی‏‌تواند خود را نگه دارد؛ بل‏که علم نیز نوری است که خداوند بر قلب هر که بخواهد می‌‏افکند. العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء؛ و این علم، نوری است که به عمق زمین و آسمان‏‌های دوردست نفوذ می‏‌کند.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۳۷، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۷ ب.ظ توسط اشرفی  

اللهم انی اسئلک من کلماتک باتمها

عوالم وجود، به مثابه کتاب و آیات و کلام و کلمات هستند. هر سرآغازی برای خود ابوابی و هر بابی فصولی و هر فصلی آیاتی و هر آیه‌‏ای کلماتی و هر کلمه‌‏ای حرفی و هر حرفی زُبُری و هر زُبُری بیّناتی دارد.
تمام بودن هر چیز، متناسب با خود آن است. مثلاً تمام بودن علم به این است که حقایق را به طور تام کشف کند، آن‏گونه که دیگر جهل و جهالتی با آن نیامیزد. تمام بودن نور به آن است که از تاریکی پالوده باشد. کلمات موجود در کتاب الهی برخی تام و برخی اتم و برخی ناقص و برخی انقص‏‌اند. البته سبب تام و ناقص بودنشان آینه بودن آن‏ها برای عالم غیب است. در نتیجه عالم‌های عقول مجرده و نفوس اسپهبدیه که از ظلمت ماده و کدورت هیولا و تعیّن ماهیت برکنارند، کلمات تامّۀ الهی هستند. با این حال چون هر یک صفت یا اسم الهی‌‏اند ناقصند. اما انسان کامل، چون هستی جامع و آینۀ تام همۀ اسماء و صفات الهی است، تام‌ترین کلمات الهی است.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۵۱، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۷ ب.ظ توسط اشرفی  

اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ عَظَمَتِکَ بِاَعْظَمِها

در عظمت فعل خداوند همین بس که ثابت شده عالم‌‏های اشباح و اجساد و آن ‏چه در آن‏هاست، نسبت به عالم ملکوت مانند یک لحظه در کل زمان است. و عالم ملکوت نیز در مقایسه با علم جبروت همین وضع را دارد. به عنوان مثال تعداد منظومه‌‏های موجود در آسمان که تا کنون کشف شده به چهارده میلیون می‌رسد. وقتی چنین محاسباتی در پست‌‏ترین و ننگ‏‌ترین عالم برقرار است، وضعیت عالم‌های گسترده چگونه است؟
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۳۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ

وقتی حضرت یحیی(ع) حضرت عیسی(ع) را خندان دید، با عتاب به او اعتراض کرد: کأنک قد آمنتَ مکرالله و عذابه؛ عیسی(ع) پاسخ داد: کأنک قد آسیتَ من فضل الله و رحمته؛ آنگاه به دو بزرگوار وحی شد: أحبکما الیّ أحسنکما ظناً بی...
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۲۹، برداشت آزاد [اینجا]
غرّنی بک کرمک
نقد اسلام رحمانی
يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

من جمالک... من جلالک

هر نوع انس و خلوت و صحبتی از جمال است و هر نوع سرگشتگی و هیبت و وحشتی از جلال. از این رو اگر پروردگار بر قلب سالک  با لطف و مؤانست تجلی کند، او باید صفت جمال را متذکر شود و بگوید: اللهم انی اسئلک من جمالک بأجمله؛ و اگر با قهر و عظمت و کبریا و سلطنت بر او تجلّی کند، باید صفت جلال را یادآور شود و عرضه بدارد: اللهم انی اسئلک من جلالک بأجله...
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۲۷، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی  

و کل بهائک بهی

سالک در صحو اول بعضی از صفات را بهی و کامل، و بعضی دیگر را ابهی و اکمل(زیباتر و کامل‏‌تر) می‌‏بیند. اما بعد از این که‏ از مرحلۀ هیمان و دهشت در صحو اول عبور کرد و به صحو ثانی رسید، دیگر هیچ اشرفیتی در صفات و اسماء نمی‌‏بیند. لذا می‏‌گوید و کل بهائک بهی...
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۱۵، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی  

ن وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ

بنابر سخن استاد عارف ما، مراد از "ن" ملائکۀ مهیمه‌اند که در ذات الهی مستغرق شده‌اند و به واسطۀ مشاهدۀ جلال و تجلیات الهی، شیفته و سرگشته‌اند. به همین خاطر، شکل نوشتاری "ن" نزدیک‌تر از سایر حروف به دایره است و دو لبۀ آن به سمت آسمان است و مثل این است که در اطراف نقطۀ مرکزی حیران است.
شرح دعای سحر، امام خمینی، پاورقی صفحه ۱۴، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی  

دعایی که جایز نیست

بدان که خواندن پروردگار به این اسماء و صفات، رنگ حقیقت به خود نمی‏‌گیرد، مگر هنگامی که خداوند متعال با این نام‏‌ها و صفات، بر بندۀ خود تجلّی کند. بعد از تجلّی، سالک به وسیلۀ آن اسم از خداوند متعال درخواست رسیدن به مقام آن اسم را بکند. و این ممکن نیست مگر برای انبیاء و اولیاء علیهم السلام والصلوة؛ پس بر دعاکننده لازم است زبانش را نازل‌منزلۀ زبان انبیاء و اولیاء قرار دهد و خداوند را از جانب آنان بخواند. قطعاً دعا کردن به بعضی از فقرات ادعیه برای ما جایز نیست، مگر به زبان آنان و از جانب آنان.
شرح دعای سحر، امام خمینی، پاورقی صفحه ۱۱، برداشت آزاد [اینجا]
اهمیّت دعای مأثوره
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی  

اللهم انی اسئلک من بهائک بأبهاه

از نظر نحوی، منِ بهائکَ به أبهاهُ تعلق دارد و  أبهاهُ به أسئلک؛ یعنی أسئلکَ بأبها من بهائک...
شرح دعای سحر، امام خمینی، پاورقی صفحه ۱۱، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی  

أسئلک

درخواست اگر از زبان استعداد باشد رد نمی‏‌شود. بنابر این سزاوار است دعا کننده در پالایش قلب خود از پلیدی‏‌ها بکاهد تا دعایش از زبان گفتار به زبان حال، و از زبان حال به زبان استعداد سرایت کند. تا خواسته‏‌اش برآورده شود. بنابراین عارف کامل کسی است که قلب خود را هیولا برای صورت هایی قرار دهد که محبوب آن‌ها را بر قلب او وارد می‌کند و نباید هیچ صورت و فعلیّتی از جانب خود مطالبه کند. هردو عالم را به دشمن ده ما را دوست بس.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۹، برداشت آزاد [اینجا]
بنده را با اختیار چکار؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲۲ ب.ظ توسط اشرفی  

کثرت در وحدت و وحدت در کثرت

در سخنی از پیامبر اکرم روایت شده که برادرم موسی چشم راستش و برادرم عیسی چشم چپش نابینا بود ولی من دارای دو چشم بینا هستم. پس مقام کثرت در وحدت و وحدت در کثرت برای هیچ یک از پیامبران الهی میسّر نشده مگر برای خاتم پیامبران به اصالت، و برای جانشینان آن حضرت به تبعیت؛ که درود خدا بر او و جانشینانش باد.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۸، برداشت آزاد [اینجا]
ذوعین و ذوعینین
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۱۹ ب.ظ توسط اشرفی  

شرح انّی در انی اسئلک

واضح است که انی برای منیت نیست زیرا منیت با در خواست نمی سازد. بلکه مانند انتم الفراء الی الله است. چرا که جدایی آدمیان از ذات حق نشانۀ بی نیازی از خداست. پس چون اثبات منیت از باب انتم القراء الی الله است، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه اگر موجب حفظ مقام بندگی و توجه به فقر و نیاز در بیداری دوم(صحو ثانی) باشد از بالاترین مراتب انسانیت است.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۸، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۲ ب.ظ توسط اشرفی  

دو دست خدا

عارف کامل جناب کمال ‏الدین عبدالرزاق کاشانی در تأویلات می‏ گوید: خدای تعالی به ابلیس فرمود: چه چیز تو را بازداشت از این که بر آن چه به دو دست خویش آفریدم سجده کنی؟ که منظور از دو دست، صفات متقابل مانند لطف و قهر و جمال و جلال الهی است که شامل همۀ اسماء است.
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۶، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۱ ب.ظ توسط اشرفی  

اللهم همان یا الله است

اللهم همان یا الله است. ای عزیز لازم است بدانی، انسان تنها موجودی است که دارای همۀ مراتب عقلی و مثالی و حسی است و عوالم غیب و شهادت در او نهفته است. أتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الأکبر. انسان با مُلک مُلک است، با ملکوت ملکوت است و با جبروت جبروت. ظاهر او نسخۀ ملک و ملکوت، و باطن او گنجینۀ حی لایموت است. و چون حضرت الهی پرورندۀ انسان است، سزاوار است انسان هم پروردگارش را به نامی بخواند که مناسب مقام پروردگار باشد. و در عین حال انسان را از آن چه با او سازگار نیست حفظ کند. برای همین است که از شیطان رجیم به الله پناه برده می‌شود که جامع همۀ اسماء است. اللهم انی اسئلک من بهائک بأبهاه...
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۵، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۴:۰ ب.ظ توسط اشرفی  

انّ ‏الهدایا بمقدار مهدیها

اما بعد، این فقیر درگاه پروردگار عظیم، سید روح الله بن سید مصطفی خمینی هندی می‏‌گوید: من دعای مشهور مباهله را به منظور توسل در سحرگاهان، از دعاهایی یافتم که قدرش بسی جلیل است. لذا خواستم آن را از بعض جهات، با توانی اندک و دانشی ناچیز، به مقدار استعداد خویش شرح دهم اما آفتاب پرست را به توصیف خورشید و خفاش را به نور چه کار؟ با این حال به قول شاعر استناد کرده و می‏‌گویم:
جائت سلیمان یوم العید قبرة/ أتت بفخذ جراد کان فی فمها
ترنمت بفصیح القول واعتذرت/ انّ ‏الهدایا بمقدار مهدیها
شرح دعای سحر، امام خمینی، صفحه ۳، برداشت آزاد [اینجا]
انتقاد به شعر وفدت علی الکریم
بر کفن سلمان فارسی نوشتند
نوشتن پیرامون امیرالمؤمنین
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی  

بروید ای حریفان بکشید یار ما را

بروید ای حریفان بکشید یار ما را/به من آورید آخر صنم گریزپا را
به ترانه‌های شیرین به بهانه‌های زرین/بکشید سوی خانه مه خوب خوش‌لقا را
وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم/همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را
دم سخت گرم دارد که به جادُوی و افسون/بزند گره بر آب او و ببندد او هوا را
به مبارکی و شادی چو نگار من درآید/بنشین نظاره می‌کن تو عجایب خدا را
چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان/که رخ چو آفتابش بکشد چراغ‌ها را
برو ای دل سبک‌رو به یمن به دلبر من/برسان سلام و خدمت تو عقیق بی‏‌بها را [سروش از مولوی]
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
پیشتر آ روی تو جز نور نیست
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

پارادوکس خوف از خدا

خداوند آن را که نمی‌‏‏ترسد، می‏‌ترساند و به آن که می‏‌ترسد می‏‌گوید نترس! بدین ترتیب کامش را شیرین می‏‌کند. پس کسی که از خوف خدا بهره ندارد از محبت خدا نیز بهره‏‌مند نیست. این دو با هم می‏‌آیند و با هم می‏‌روند. این تجربۀ پارادوکسیکال (paradoxical) و دوگانۀ عجیب فقط در مورد خداوند مصداق پیدا می‌کند. اینجاست که باید گفت هر چه گناه عظیم‌‏تر باشد بعد که آدمی موفق به توبه شود به نعمتی بزرگ‏‌تر خواهد رسید. یعنی گناه بزرگ بدتر است اما اگر به توبه بیانجامد خوش عاقبت‏‌تر است. و همین است معنای فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ توبه از گناه بزرگ سخت‏‌تر است و خجلت‌‏آورتر و نتیجه ‌اش هم پربهاتر!
حدیث بندگی و دلبردگی، توبه، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۶۳، برداشت آزاد
یبدّل الله سیّئاتهم حسنات
معنای ترس از خداوند
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

ریشه یابی قبل از توبه

برای این که توبه بی‌ اثر نباشد، باید همراه آن، علت‏ یابی کرد. زیرا گناهان ما، معلول شخصیت و روابط و شرایطی است که در گذشته داشته‏ ایم. انسان عاقل به ریشه‏ ها نگاه می‌کند و شخص جاهل به میوه‏ ها! همۀ کسانی که موفق به توبه شدند در روابط بیرونی خود تغییراتی به وجود آورده‏ اند. بالأخره یا در غذا یا در پول یا در دوستان و یا در محیط اشکالی بوده است. اگر ریشه یابی نکنیم، توبۀ ما دوام ندارد.
حدیث بندگی و دلبردگی، توبه، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۶۳، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

چنین بندگانی اولیاء خدایند

همه‏ی آدمیان از آن حیث که انسانند، لغزش‏پذیرند. ولی انتظار خداوند از انسان های معمولی کم‏تر است. برای انسان‏های متوسط، گناه بیش‏تر به شکل انحراف از اطاعت پروردگار ظاهر می‏شود. اما کسی که اندام‏هایش تحت فرمان او در‏آیند، به طوری که زبان، دست، چشم، و گوش او، بی اذن او نمی‏جنبند، باید بر در دل نشیند و مواظب خیالی باشد که از دل او می‏گذرد. چنین افرادی ولی خداوندند./حدیث بندگی و دلبردگی، توبه، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه60 برداشت آزاد


+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

شب قدر نه به خاطر شهادت است نه نزول قرآن

وقتی ارتباط ملکوتی میان یک موجود زمینی با آسمان برقرار می ‏شود، آن هنگام وقت مبارک است. شب قدر نه به‌خاطر شهادت امیرالمؤمنین شب قدر است، نه به‌خاطر نزول قرآن؛ بل‏که مقارنتی اتفاقی است. اتفاقاتی در عالم بالا می‌افتد که تجلیاتی در عالم پایین دارد. عالم پایین یعنی جهانی که ما در آن زندگی می‏‌کنیم، و چون عالمِ زمانی است، لذا اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهد گذرا است ولی در اتفاقات آسمانی زمان دخالت ندارد. نخستین آیات قرآن در یکی از شب‌های ماه رمضان نازل شد و خداوند آن شب را قدر نامید. این حادثه از آن حیث که زمینی و زمانی است گذشته است. چون هم پیامبر خدا رحلت کرده و هم آن احوالی که بر ایشان گذشت اکنون حاضر نیست. اما آن حادثه یک چهرۀ آسمانی هم دارد که زمان موجب فانی شدن آن نیست. به همین دلیل شب قدر پایدار است. محی الدین‏ ابن عربی گفته است: شب قدر در همۀ سال گردان است و من آن را در غیر رمضان هم دیده ‏ام. وقتی انسان به درجه‌ای از استعداد فیض‌گیری رسید، وقتش قدر می‌شود. پیامبر هم نخستین قدرش در ماه رمضان بود اما این مانعی ندارد که در اوقات دیگر نیز قدر حاصل شود.
سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، توبه، صفحه ۵۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی  

آیا تمام دعاها مستجاب نمی‌شوند؟

مگر ممکن است همۀ‏‏ مریض‏‌ها خوب شوند؟ همۀ‏ گرسنه‌ها سیر شوند؟ و همۀ‏ وام‏داران وامشان ادا شود؟ قرن‏هاست که مردم این دعاها را می‏‌خوانند، «اللهم اغن کل فقیر» ولی نه همۀ گرسنه‏‌ها سیر شدند و نه همۀ‏ دردها دوا شده است. لذا این‏ها بیشتر از این‏که دعا باشند، تعلیم‌اند. آیا وظیفۀ‏ خداست که مفاسد را به صلاح آورد یا وظیفه‏ مسلمانان؟ البته فرقی میان دعای اخروی با دنیوی نیست. خدای روح، خدای بدن هم هست. حکم او در همه جا نافذ است. که «اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالب‏ ها»! لکن ما نباید خدایی کنیم و طالب واژگونی نظم عالم شویم. ما از این گونه دعاها بیش از هر چیز باید وظایف خود را یاد بگیریم.
دکتر عبدالکریم سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، صفحه ۴۵، برداشت آزاد
چتر پوپر
تمام دعاها مستجاب می‌شوند
استجابت دعای موحّد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی  

تفکیک دعا

بلی، خداوند دعای زکریا را برای فرزنددار شدن با وجود کبر سنش و عقیم بودن همسرش اجابت کرد اما در همین دعای ابوحمزه از امام سجاد(ع) خواندیم که «اجعلنی ممن اطلعت عمره» خدایا عمرم را طولانی کن، اما می‏‏‌دانیم که عمر امام سجاد کوتاه بود و بیش از پنجاه و چند سال زندگی نکرد. نتیجه می‌‏گیریم باید امر به دعا را از انتظار اجابت و نیز دعای واقعی را از دعای تعلیمی تفکیک کرد.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۴۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی  

مکانیزم استجابت دعا

ادیان کوشیده‌‏‏اند تا آدمی را به سخن گفتن و درخواست کردن از خدا سوق دهند و به او گفته‌‏اند که منتظر پاسخ باشد. بلی، ما مکانیزم استجابت دعا را نمی‏‌دانیم. اما ندانستن چیزی، مستلزم انکار آن نیست. مگر ما وقتی کلید برق را می‌زنیم دقیقاً می‏‌دانیم در آن جا چه می‏‌گذرد تا لامپ روشن شود؟ و یا وقتی آسپرین می‏‌خوریم مگر می‏‌دانیم در بدن ما چه اتفاقی می‌‏افتد تا سردردمان بهتر شود؟ مهم این است که دست خداوند را در جهان گشاده بدانیم و این گشادگی را به چشم سر ببینیم.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۴۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

تشبیه شب قدر به فارغ التحصیلی

اغلب مردم در دهۀ سوم ماه مبارک متحوّل می‌‏شوند و به آمادگی لازم برای صعود روحی می‌‏رسند. درست مثل این‏که عده‌‏ای در یک دورۀ دانشگاهی شرکت می‏‌کنند و اغلب در یک روز فارغ التحصیل می‌‏شوند. که وضع آینده و شغل و درآمد و همسر و بقیۀ زندگی آن‌ها را رقم خواهد زد و روزی است که برای آن‌ها از هزار روز دوندگی بدون فارغ التحصیلی بهتر است. شب قدر هم همین است و هیچ اشکالی ندارد که برای عده‏‌ای آن شب، شب قدر نشود. و در شب‏‌های بعد به شب قدرشان برسند. البته ممکن است کسانی همۀ شب‏‌های ماه مبارک را بگذرانند و استحقاق یا آمادگی رحمت الهی را پیدا نکنند.
سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، صفحه ۳۸، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی  

شب قدر هم‏چنان ادامه دارد

از امام صادق(ع) پرسیدند آیا شب قدر هم‏چنان ادامه دارد؟ فرمودند: اگر شب قدر برداشته شود، قرآن هم برداشته خواهد شد. یعنی برکت نزول قرآن استمرار دارد. مرحوم فیض کاشانی در تفسیر صافی، تعبیرش از این روایت این است که در شب قدر به دل ولی ‏اعظم حقایق تازه‌ای از قرآن نازل می‌‏شود. به تعبیر عرفا، ولی ‏اعظم آن‏‌قدر صعود می‏‌کند که قرآن را می‌‏گیرد. به طور کلی هر جا تعبیر نزول داریم شما بدانید که صعودی در کار است. برکتی که نازل می‌شود معنایش این است که کسی بالا رفته و متبرک شده است. تجربۀ حضور ملائکه فقط برای کسانی ممکن است که ارتفاع لازم را از خاک‏‏دان تعلقات گرفته باشد. و حکمت ماه رمضان هم همین است.
سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، صفحه ۳۹، برداشت آزاد
آیه بر خاك فرود آید و احمد بر عرش
آدمی رفته ز قرآن مبین بالاتر [یغما]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی  

هزار ماه هشتاد و سه سال است

گفته‌‏اند هزار ماه برابر هشتاد و سه سال، یعنی عمر متوسط یک فرد است. در روایات دیگری نیز داریم که بنی امیه حدود هزار ماه حکومت کردند. و این آیه مسبوق به خوابی است که پیامبر دیده بودند. حضرت در خواب، میمون‌هایی را می‌بیند که از منبرشان بالا و پایین می‏‌روند. نگران می‌شوند، جبرئیل این آیه را برای تسلی پیامبر می‏‌آورد که دوران حکومت بنی ‏‌امیه فقط هزار ماه است ولی تو در عوض لیلة ‏القدر را داری که خیر من الف شهر است.
سروش، حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، صفحه ۳۶، برداشت آزاد
هزار ماه به عنوان کثرت است
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی  

جایی که ماه رمضان نباشد شب قدر هم نیست

اگر شب قدر را به معنای نجومی و با توجّه به محدودیت‌‌های جغرافیایی در نظر بگیریم و ماه رمضان کشور خود را ملاک قرار دهیم، انگار آدمیانی که در دیگر نقاط دنیا هستند به علت اختلاف ساعت و روز نمی‌‌توانند به فیض این شب برسند. شب قدر یا یک شب معین است که در آن قرآن نازل شده و شبی از شب‏‌ها به افق مکه و حجاز است و یا به تعداد مناطق جهان شب قدر وجود دارد. احتمال دوم قدری بعید به نظر می‌‏رسد. و احتمال اول، شب قدر را از دسترس بسیاری خارج خواهد کرد. وقوع شب قدر در ماه رمضان و گردان بودن ماه رمضان در فصول مختلف نشان می‏‌دهد که آن شب نه با فصل سال بلکه با ویژگی ماه رمضان که روزه‌دار بودن مردم است پیوند دارد. یعنی جایی که ماه رمضان نباشد شب قدر هم نیست.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۳۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی  

معنای آمرزش گناهان

معنای مغفرت، صرف نظر کردن باری تعالی از تصمیم قبلی خود مبنی بر مجارات گناه‏کار نیست. زیرا در ذات خداوند تغییر و تحول حادث نمی‏شود. گناه محجوب شدن است. و آمرزش رفع حجاب و روشن شدن ضمیر است. اگر کسی در خود این پاکی و زلالی و پالایش و برائت را احساس کرد، بداند که گناه او آمرزیده شده است. در روایت آمده است که با هر گناه، نقطۀ سیاهی در دل آدمی می‏افتد. این روایت کاملاً موافق با این معناست.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۲۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی  

لو لا انت ما ادر ما انت

اگر تصور معنی‌‏داری از او نداشتیم هیچ‏گاه در باره‏‌اش سخن نمی‏‌گفتیم. همین نزاع‌‏هایی که بر سر وجود و عدم خداوند در‏می‌‏گیرد، حکایت از آن دارد که او کاملاً محجوب نیست. بلکه خداوند با ارسال پیامبران و تجلی بر عقول، به آدمیان گوشه‌چشمی نشان داده است. به قول سعدی:
دیدار می‏نمایی و پرهیز می‏‏‌کنی/ بازار خویش و آتش ما تیز می‏‌کنی
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۱۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی  

عین تازی گفتنش معنی بود

یا من دلّ علی ذاته بذاته! نمونه‏‌ی دیگری که مولوی بیان می‌کند این است که اگر کسی به زبان عربی بگوید من عربی می‌دانم، خود این بیان، هم مدعا و هم دلیل مدعا است.
عین تازی گفتنش معنی بود/ گرچه تازی گفتنش دعوی بود
این نمونه‌ها با آن‌چه بحث می‌کنیم صددرصد منطبق نیست ولی می‌تواند ذهن را نزدیک کند به این‌که چگونه چیزی شاهد بر خودش باشد.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۱۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی  

طفل گوید مادرا حجت بیار؟

یا من دلّ علی ذاته بذاته! مولوی می‌گوید: آیا وقتی طفلی گریه می‏‌کند و مادرش می‏‌گوید بیا تا به تو شیر بدهم، آیا این طفل از مادر طلب حجت می‏‌کند که تو اوّل ثابت کن که مادر من هستی و این شیری که به من می‏‌دهی شیر است و زهر نیست، تا من بیایم یا نه، در این‏جا ادعای مادر برای طفل عین دلیل هم هست و طفل، مادر را به خود مادر می‏‏‌شناسد.
طفل گوید مادرا حجت بیار/ تا که با شیرت بگیرم من قرار؟
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۱۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی  

فلسفه ظهور خدا را مخفی می‌کند

یا من دلّ علی ذاته بذاته
نزاع عارفان با فیلسوفان بر سر همین امر بود که می‌‏‏‏گفتند شما با در میان آوردن فلسفه و استدلال، ظهور خدا را بدل به خفا می‌‏کنید. پرده‌‌‏ای بر ظهور بسیط او می‌‏کشید، سپس سعی می‏‌‌کنید تا قدری از این احتجاب کم کنید. و آدمیان را با خداوند آشنا‌‏تر سازید. درست مانند مغازه‌‏داری که کالایش را پنهان می‏‌کند بعد اندک اندک به مشتری عرضه می‏‌کند. می‌‏گویند شما معرفت خدا را کالایی کرده‌‏‏ا‌ید، نهفته در لفاف‌‏های ساخته و پرداخته‌‏ی خودتان؛ و از مردم می‏‌خواهید که آن‏ را فقط از دکان شما بخرند.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۱۲، برداشت آزاد
فلسفه ابن رشد اندلسی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی  

علت تفاوت در خلفت

تردید نداریم که در عالم میان مردم تفاوت بسیار وجود دارد. حال ما چه می‏توانیم بکنیم؟ بیاییم تکلیف خدا را معین کنیم که به چه کسانی باید توفیق بدهد و به چه کسانی ندهد؟ بهتر این است که ما بفهمیم تکلیف خودمان در این دنیا چیست؟ و اجمالاً بدانیم که اگر احوال خود را به جامعه یا وراثت و یا تربیت برگردانیم، در نهایت به سرسلسلۀ علل که خداوند است خواهد رسید.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه۱۰، برداشت آزاد
علت یا دلیل؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی  

مجال تقرب در ماه رمضان

همه ماه‏‌ها ماه خدا و همه‏ شب‌ها شب قدر است، اگر آدمی قدر بداند. ولی گاهی ضیافت است و مقدمات فراهم و گاهی مقدمات فراهم نیست و آدمی از بساط قرب دورتر است. ماه رمضان هدیه‌‏ای بود که خداوند به همۀ‏ پیروانِ ادیان ارزانی داشت. و آن‌‏ها را ملزم نمود تا اگر خود نمی‏‌توانند تصمیم بگیرند و به راحتی و با محاسبات عقلانی بر سرکشی‏‌های نفس پیروز شوند، به حرمت امر الهی چنین کنند و به دنبال آن آثار نیکویش را ببینند. به همین دلیل در این ماه مجال تقرب بیشتر است.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۵، برداشت آزاد
دعوت به مهمانی خدا
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

شیاطین در زنجیر

از پیامبر اسلام نقل شده است شیاطین در این ماه در زنجیرند. و چنان‏که مولوی گفت:
نفس و شیطان هر دو یک تن بوده‌اند/ در دو صورت خویش را بنموده‌اند
در زنجیر بودن شیطان به این معناست که نفس آدمی در زنجیر است. همان خویشتن‌داری‏‌ها که در این ماه میسر می‌‏باشد. چون انسان با پانهادن بر سر پاره‏‌ای از خواسته‌های خود به قدرت مقاومت بیشتری در برابر شیاطین دست می‌‏یابد.
حدیث بندگی و دلبردگی، شرح دعای ابوحمزه ثمالی، دکتر عبدالکریم سروش، صفحه ۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی  

اول علی(ع) بعد محمد(ص)

مردى وارد مسجدالنبى شد اول به اميرالمومنين(ع) سلام کرد، بعد به پيامبر(ص)! حاضران خنديدند. گفت: من از پيامبر(ص) شنيدم كه فرمود: أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا؛ من هم از در وارد شدم.
الصراط المستقيم إلى مستحق التقديم، العاملى النباظى، جلد ۲، صفحه ۱۹، برداشت آزاد [اینجا]
علی(ع) را گرفته ایم تا محمد(ص) را گم نکنیم
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی  

بهانه گیری انگلستان از سعدی

بعد از این‏كه انگلستان، هندوستان را اشغال كرد و مدارس هندوستان زير نظر انگلستان اداره می‌شد انگلیسی‌ها گفته بودند به سعدی اجازه‌ی تدریس ندهید؛ برای اين‏كه او بد‏آموزی‏ كرده و گفته است: دروغ مصلحت‌آميز به از راست فتنه‏‌انگيز! و اين، بچه‌ها را در راست‌گویی سست می‏‌كند. ولی رندان زود فهميدند که جلوگیری از درس سعدی برای این است كه‏ او در ديباچه‌ی كتاب گلستان می‏‏‌گويد:
ای كريمی كه از خزانه‌ غيب/گبر و ترسا وظيفه‌خور داری
دوستان را كجا كنی محروم/تو كه با دشمنان نظر داری
فلسفه اخلاق، مرتضی مطهری، صفحه ۸۴، برداشت آزاد
دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز
گرگ و بره
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی  

انتقاد به بگویید ماه رمضان

هشام‏ بن سالم روایتی نقل کرده است که ما هشت نفر از رجال، محضر امام باقر(ع) بودیم. سخن از رمضان به میان آوردیم. امام(ع) فرمودند: نگویید رمضان؛ بگویید ماه رمضان! چون شیئ زائل شدنی می‏‌رود و می‏‌آید؛ رمضان نامی از اسماء خداست که نه می‏‌رود و نه می‏‌آید.
بحارالانوار، علامه مجلسی، جلد ۹۶، صفحه ۳۷۶، برداشت آزاد [اینجا]
آیت الله ری شهری می‌فرمایند اینگونه روایات نه سند دارند نه دلالت [اینجا]
آیا رمضان نام خداوند است؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

اولاد امام زمان

در مقابل روایاتی که دلالت بر وجود فرزندان امام زمان دارد. روایتی هم در غیبت شیخ طوسی صفخه ۱۳۴ وجود دارد که می‏‏‏‌فرماید هر امامی باید فرزند داشته باشد به جز مهدی که فرزند ندارد. میرزای نوری در نجم ‏الثاقب صفحه ۲۲۶ می‌‏گوید ظاهر روایت این است که ولی عصر فرزندی که امام باشد ندارد چون آن حضرت خاتم الوصیاء است. [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی  

حضور اوتاد در محل اقامت امام زمان

در غیبت نعمانی صفحه ۹۹ و غیبت شیخ طوسی صفحه ۱۰۲ آمده است: حضرت ولی عصر (ع) در محل اقامت خود تنها نیستند بلکه تعدادی از اوتاد که امام صادق (ع) آنان را ۳۰ نفر فرموده‌‏اند، در محضر آن بزرگوارند. علامه مجلسی هم در بحار جلد ۲ صفحه ۱۵۸ می‌‏فرمایند: این روایت دلالت دارد بر این‏که هر گاه عمر یکی از آنان به سر آید دیگری جای او را پر می‏‌کند. [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی  

تشرف بحرالعلوم محضر امام زمان

سید‏ مهدی بحرالعلوم در حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) قرآن می‏‌خواند، دید ولی‏‌ عصر هم آن‏جا تشریف دارند و قرآن می‏‌خوانند. [فاضل هرندی]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۲۲ ب.ظ توسط اشرفی  

نواب اربعه در غیبت صغری

در مدت 74 سال غیبت صغری شیعیان پرسش‏های خود را توسط نواب اربعه به نام‏های عثمان‏بن سعید، محمد‏بن عثمان، حسین‏بن روح نوبختی، محمد‏بن علی سمری خدمت ولی عصر(ع) مطرح می‏کردند. روز نهم شعبان 329 حضرت نامه‏ای به علی‏بن محمد سمری نوشتند که تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت دیگر به کسی وصیت نکن که آغاز غیبت کبری است. شش روز بعد علی‏بن محمد سمری از دنیا رفت و غیبت کبری آغاز شد. [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی  

کیفیت مشاهدۀ امام زمان

کسانی که در غیبت صغری محضر حضرت مشرف می‏‌شدند او را می‏‌شناختند اما در غیبت کبری نمی‏‌شناسند. بعد از جدا شدن متوجه می‏‌شوند که حضرت ولی عصر بوده است. در کتاب غیبت شیخ طوسی صفحه ۲۴۳ آمده است که حضرت ولی عصر فرموده ‌اند هر کس قبل از خروج سفیانی و بانگ آسمانی ادعای مشاهده مرا کند دروغگوست. مرحوم بحرالعلوم در رجال بحرالعلوم جلد ۳ صفحه ۳۲۱ می‌فرمایند ممکن است این توقیع در باره کسانی باشد که ادعای شناخت آن حضرت را در حین مشاهده داشته باشند.
مسئله اجماعی است
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی  

نماز امام زمان بر جنازه پدر بزرگوار

ولیّ‏‌ عصر بر جنازه پدر بزرگوار نماز خواند که از انبوه نمازگزاران نام ۳۹ نفر ذکر شده است.
بحار الانوار، جلد ۵۲، صفحه ۵، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی  

استفاده از فرصت برای معرفی امام زمان

آخرین کسی که در حیات امام حسن عسکری (ع) خدمت ولی عصر مشرف شده ابوسهل، اسماعیل ‏بن علی نوبختی است. در حالی رسیده که امام می‏‌خواست غذایی میل کند اما از شدت بیماری قادر نبودند. از فرزندش حضرت مهدی(ع) خواسته تا او را یاری کند. حضرت کاسه را به دست گرفته و پدر بزرگوار را یاری کرد. و نیز کمک کرد تا وضو بگیرد و آماده نماز بشود. آنگاه امام فرمود پسرم مژده باد تو را که صاحب الزمان، مهدی و حجت خدا و جانشین من در روی زمینی؛ ابوسهل می‏‌گوید سخنان امام حسن عسکری (ع) تمام شد و همان لحظه وفات یافت.
بحار الانوار، جلد ۵۲، صفحه ۱۶، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی  

نام و کنیه امام زمان (ع)

ابراهیم‏ بن محمدبن فارس نیشابوری می‏‌گوید: هنگامی که مورد خشم والی قرار گرفتم که تصمیم به کشتن من گرفته بود، از خانواده‌‏ام خداحافظی کردم تا به منطقۀ دوردستی بروم. برای تودیع نزد امام حسن عسکری رفتم؛ در کنار امام، آقازاده ای نشسته بود که به من فرمود فرار نکن خداوند تو را از شر او نگه می‌دارد. حیرت‌زده از امام عسکری (ع) پرسیدم این آقازاده کیست؟ فرمود پسر و جانشین من است. پرسیدم اسم شریفش چیست؟ فرمود هم‌‏نام و هم‏‌کنیۀ رسول اکرم است و ذکر نام و کنیه‌‏اش تا ظهور دولتش روا نیست.
منتخب الاثر فی الامام الثاني عشر، الصافي، الشيخ لطف الله، جلد ۲،  صفحه ۴۲۹، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی  

امام زمان در حیات پدر بزرگوار

در کتاب بحارالانوار جلد ۵۲ صفحۀ ۲۴ آمده است: محمد بن عثمان عمری، محمد بن ایوب‏ بن نوح، و معاویة ‏بن حکیم می‌‏گویند: ما چهل نفر از شیعیان در محضر امام حسن عسکری (ع) بودیم که فرزند بزرگوارش حضرت مهدی (ع) را به ما نشان داد و فرمود بعد از من این امام شماست از او فرمان ببرید. بعد فرمود شما دیگر او را نخواهید دید. می‏‌گویند از محضر امام مرخص شدیم چند روز بعد امام عسکری (ع) دیده از جهان فرو بست. [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱۰ ب.ظ توسط اشرفی  

مدت غیبت صغری

بنا بر آن‏چه در کتب اصول کافی و ارشاد شیخ مفید و غیبت شیخ طوسی آمده است تولد آن بزرگوار در‏ ۱۵‏ شعبان ۲۵۵ هجری قمری اتفاق افتاد. و طبق تصریح شیخ مفید در صفحۀ ۳۴۶ ارشاد، غیبت صغری از لحظۀ ولادت آن حضرت آغاز می‌‏‏شود. در نتیجه مدت غیبت صغری درست ۷۴ سال می‌‏باشد.
اعلام ‏الوری و کشف ‏الغمه [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۹ ب.ظ توسط اشرفی  

دعاهای منسوب به امام زمان

دعای فرج [مفاتیح]
دعای عهد [مفاتیح]
زیارت آل یاسین [اینجا]
اللهم ارزقنا توفیق الطاعة [مفاتیح]
استغاثه به امام زمان [مفاتیح]
دعای ندبه [مفاتیح]
زیارت ناحیه مقدسه [اینجا]
اللهم کن لولیک الحجة ‏بن الحسن [مفاتیح]
دعای سهم اللیل
اللهم بلغ مولای صاحب الزمان صلوات الله علیه [مفاتیح]

اللهم عرفنی نفسک [مفاتیح]
اللهم اصلح عبدک [مفاتیح]
یا الله یا رحمن یا رحیم ثبت قلبی علی نفسک [مفاتیح] تامل شود
اللهم انی اسئلک بمعانی جمیع ما یدعوک [مفاتیح]
اللهم صل علی حجتک فی ارضک [مفاتیح]
اللهم ادفع عن ولیک و خلیفتک [مفاتیح]
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی [مفاتیح]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۸ ب.ظ توسط اشرفی  

دین جدید

ما كه شيعه هستيم و اعتقاد داريم‏ به وجود مقدس حضرت حجة‏بن ‏الحسن، می‏ گوئيم ايشان كه می‏ آيند «يأتی بدين‏ جديد» تفسيرش اين است كه آ‏‏ن‏قدر تغييرات و اضافات در اسلام پيدا شده است‏ كه وقتی او می‏‏ آيد و حقيقت دين جدش را می ‏گويد، به نظر مردم می ‏رسد كه اين دين غير از دينی است كه داشته ‏اند و حال اينكه اسلام حقيقی همانی است كه آن حضرت‏ می‏ آورد. در اخبار و روايات آمده است كه وقتی ايشان می‏ آيد خانه‏ هائی و مساجدی را خراب می‏ كند، كارهائی می‏ كند كه مردم فكر می‏ كنند دين جديدی‏ آمده است.
اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، جلد ۱، صفحه ۳۷۷، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۵ ب.ظ توسط اشرفی  

شرط توفیق توبه

اگر عناصر مقدس‏ وجود انسان به‏ كلی از كار بيفتد، ديگر انسان توفيق توبه پيدا نمی ‏كند ولی‏ همان طوری كه در يك كشور آن ‏وقت انقلاب می ‏شود كه عده ‏ای ولو كم، عناصر پاك در ميان مردم آن كشور باقی مانده باشند ، در وجود انسان هم اگر عناصر مقدس و پاكی فی الجمله باقی باشند، انسان توفيق توبه پيدا می‏كند حالا اگر خدا را بشناسد به سوی خدا توبه می‏كند و اگر خدا را نشناسد، حالت ديگری مثل جنون و ديوانگی پيدا می‏كند.
گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۴ ب.ظ توسط اشرفی  

اشباع غرائز اطفال

تمام قوايی كه در وجود انسان است حكمت و مصلحتی‏ دارند، ما بايد اين غرائز را در حد احتياج طبيعی اشباع كنيم. مقداری انرژی در وجود كودك ذخيره است كه فقط به‌وسيله بازی دفع می‌‏شود، حالا انسان نمی‏‌گذارد بچه پنج ـ شش ساله برود با بچه‏‏‌ها بازی كند، هر مجلسی كه خودش‏ می‏‌رود بچه را هم می‏‌برد برای اينكه تربيت شود. جلوی خنده او را می‏‌گيرد، جلوی خوراك او را می‏‌گيرد. بچه بزرگ می‌‏شود در حالی كه احتياجات طبيعی‏ وجودش بر آورده نشده است، تا در سنين بيست و چند سالگی اين قوای ذخيره شده، اين شهوت‏‌ها و تمايلات اشباع نشده يك‏‌مرتبه زنجير پاره می‏‌كند. چرا ؟ برای اينكه‏ شما به بهانه مقامات عاليه روح، ساير غرائز او را سركوب كرده‌‏ايد. توبه عکس این حالت است.
گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۱، برداشت آزاد
ایده‏‏‌آلیسم بیشتر از رئالیسم قربانی می‏‌شود
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۳ ب.ظ توسط اشرفی  

توبه تغییر مسیر انسان علیه خود است

جمادات در مسیر حرکت اين استعداد را ندارند كه از درونِ خودشان، تغییر جهت بدهند. مثل سنگی‏ كه از ارتفاع رها می‏‌شود. ولی موجودات زنده از قبيل‏ نباتات و حيوانات اين استعداد را دارند. مثلا يك گوسفند همين‏‌قدر كه مواجه می‏‌شود با يك مشكل، فوراً مسير خودش را تغيير می‏‌دهد. ريشه يك درخت اگر به صخره‌‏ای برخورد كند، حالا رسيده يا نرسيده، مسيرش را عوض می‏‌كند. انسان هم تا اين حدود مثل گياه و حيوان است. توبه برای انسان تغيير مسير دادن است اما نه تغيير مسير دادن ساده؛ بلکه از درون خودش بر عليه ‏خودش قيام می‏‌كند که اين حالت در حيوان و نبات وجود ندارد.
گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، صفحه ۱۰۹، برداشت آزاد
اول ابلیسی مرا استاد بود
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱ ب.ظ توسط اشرفی  

انسان یک شخص مرکب است

انسان يك شخص است اما يك شخص مركب است نه بسيط، يعنی ما كه‏ اينجا نشسته‏‏‌ايم، يك جماد، يك گياه، يك حيوان شهوانی، يك درنده، يك شيطان و يك فرشته هم اينجا نشسته است. گاهی آن حيوان شهوانی زمام امور را به دست می‏‌گيرد و به آن درنده و شيطان و فرشته مجال نمی‏‌دهد. توبه يعنی مقامات عالی وجود انسان عليه مقامات‏ دانی وجود او انقلاب می‏‏‌كنند.
گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۱ ب.ظ توسط اشرفی  

ماهیت توبه

يكی از استعدادهای عالی در انسان، همين مسئله توبه است. توبه از مقوله لفظ نيست. توبه يك حالت‏ روانی و روحی و بلكه يك انقلاب روحی در انسان است كه لفظ استغفرالله‏ ربی و اتوب اليه بيان اين حالت است، نه خود حالت. مثل بسياری از چيزهای ديگر كه در آن‏ها لفظ، خودش آن حقيقت نيست بلكه مبين آن‏ حقيقت است. ما اگر روزی يك‏ بار توبه واقعی بكنيم مسلماً مراحل و منازلی از قرب به پروردگار را تحصيل می‏‏كنيم.
گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، صفحه ۱۰۸، برداشت آزاد
چرا قلب ما تکان نمی‌خورد؟
به گرد دل همی‌گردی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۳:۰ ب.ظ توسط اشرفی  

توبه اولین منزل سلوک است

برای ما كه قدمی به آن سو بر نداشته ‏ايم، بحث درباره منازل عالی سالكان سودی ندارد. ما اگر مرد عمل باشيم بايد ببنيم اولين منزل قرب و سلوك بسوی پروردگار كدام‏ منزل است، كدام مرحله است و ما عبوديت و عبادت خودمان را از كجا شروع كنيم؟ اولين منزل سلوك به خداوند، منزل توبه است.
گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، صفحه ۱۰۸، برداشت آزاد
معنای سیر و سلوک
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی  

توبه عکس‏ العمل است

توپ را كه شما به زمين می‌‏زنيد چه‌‏قدر بالا می‌‏‏‏رود؟ از يك طرف بستگی دارد به شدت ضربه شما، و از طرف‏ ديگر چگونگی سطح زمين، هر مقدار زمين سفت‏تر و صاف‏تر باشد و صلابت بيشتری داشته باشد، عكس العمل بيشتر می‌‏‏‏شود. توبه، نتییجۀ ضربه‌‏ای است كه‏ مقامات دانی روح شما بر مقامات عالی روحتان وارد می‌‏كنند. هرچه معصيت‏ انسان كمتر و كوچك‏تر باشد عكس‏ العمل كمتری در روح ايجاد می‏‌كند و هر چه‏ معصيت بزرگ‏تر باشد، عكس‏ العمل بيشتری به وجود می‏‌آورد. لذا افرادی‏ در عين اين‏كه شقی و قسی ‏القلب‏‌اند اگر جنايتشان خيلی بزرگ و فاحش باشد، همان‌‏‏ها هم روحشان عكس ‏العمل نشان می‏‌دهد. خلبان امريكائی كه می‏‌رود آن بمب را روی‏ هيروشيما می‌‏اندازد، می‌‏بيند يك شهر را به آتش كشيده است، پير و جوان، زن و مرد، كوچك‏ و بزرگ دارند در يك جهنم سوزان می‌‏سوزند. از همانجا وجدانش به جنبش‏ می‌‏‏آيد. برمی‌‏گردد به كشورش، از او استقبال می‌‏كنند، گل‏ به گردنش می‌‏‏اندازند، درجه‌‏اش را بالا می‌‏برند، حقوقش را زياد می‌‏كنند، عكسش را در روزنامه‏‌ها می‏‌اندازند، تشويقش می‌‏كنند، اما معصيت آن‏قدر بزرگ بوده است كه وجدان چنين قسی ‏القلبی‏ را هم بيدار می‏‌كند. در نتيجه همين آدم‏ ديوانه می‌‏شود.
گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، صفحه ۱۱۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی  

خاربن در قوت و برخاستن

شخصی سر راه مردم بوته خاری كاشته بود. هر چه گفتند بيا اين خار را بكن! گفت دير نمی‌‏شود. سال به سال که بوته قوی‌تر می‌‌شد، خاركن پیرتر و ضعیف‌‌تر می‌‌شد. یعنی نسبت‌‌ها معکوس شد.
خاربن در قوّت و برخاستن/خاركن در سستی و در كاستن [مولوی]
گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، صفحه ۱۲۵، برداشت آزاد [اینجا]
گفت دانایی که گرگی خیره سر
لجن گناه در فیلم توبه نصوح
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی  

قیام امام زمان و نفی جنگ جهانی

صدر اعظم آلمان گفت: اگر جنگ سوم جهانی رخ بدهد، ديگر غالب و مغلوبی وجود نخواهد داشت. واقعا بر اساس شرايط ظاهری‏ حق با اين‏هاست. اگر حساب بكنيم كه دنيا به راستی روی‏ انبار باروت است، و از ميان رفتنش با فشار دادن چند تا دكمه ميسر است، حق با آنهائی است كه به آينده دنيا بدبينند. اما از نظر منطق دين، از نظر الذين يؤمنون بالغيب، خيالمان‏ راحت است. ما آينده‌‏ای پيش رو داريم كه در آن به تعبير اسلام عقل‌‏ها كامل می‏‌شود. اگر ديديد روزی فساد جهان‏گير شد، ظهرالفساد فی البر و البحر بما كسبت ايدی الناس، مأيوس نشويد. اين معنی الذين يؤمنون بالغيب است. البته مددها برای شخص به مقياس شخصی، برای اجتماع‏ به مقياس اجتماعی و برای جهان به مقياس جهانی است.
گفتارهای معنوی، مرتضی مطهری، صفحه ۲۱۴، برداشت آزاد
فاجعه نابودی بشر
نقش دین در تکامل تاریخ
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی/چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی ...
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت/سرخُمّ می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا/تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
فصیح الزمان شیرازی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی  

دولت های قبل از ظهور

قبل از ظهورِ امام زمان، يك سلسله قيام ‌هایی مثل قیام یمانی‏ از طرف اهل حق صورت می ‏‌گيرد و چنانكه می‌دانيم بعضی از علمای شيعه كه به برخی از دولت‌های شيعی معاصر خود حسن ظن داشته‌‏اند، احتمال داده‌‏اند كه دولت‏ حقّی كه تا قيام مهدی موعود ادامه خواهد يافت، همان دولت باشد. اين احتمال هر چند ناشی از ضعف اطلاعات اجتماعی و عدم بينش صحيح آنان‏ نسبت به اوضاع سياسی زمان خود بوده، امّا حكايت‌گر اين است كه استنباط اين ‏شخصيت ‌ها اين نبوده كه جناح حق‏ بايد نابود شود تا دولت مهدی ظاهر شود؛ بلكه آن را به صورت پيروزی‏ جناح عدل بر جناح ظلم تلقّی‏ می‏‌كردند. از مجموع آيات و روايات استنباط می‏‌شود كه قيام مهدی موعود (عج) آخرين حلقه از مجموع حلقات مبارزات حق و باطل است كه از آغاز جهان بر پا بوده است.
قیام و انقلاب مهدی(ع)‏، مرتضی مطهری، صفحه ۶۷‏، برداشت آزاد
نهی از ذکر نام امام زمان (عج)
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی  

انتظار منفی شبه ديالكتيكی

اين نوع برداشت از قیام مهدی موعود از آن جهت كه با اصلاحات مخالف است و فسادها و تباهی‌ها را به عنوان مقدمۀ يك انفجار مقدس، موجّه و مطلوب می‌‏شمارد، بايد "شبه ديالكتيكی" خوانده شود. با اين تفاوت كه در تفكر ديالكتيكی، با اصلاحات و تشديد نابسامانی‌ها از آن جهت اجازه داده می‌شود كه شكاف وسيع‌تر شود و مبارزه پيگيرتر و داغ‌تر گردد، ولی اين تفكرِ عاميانه، فاقد اين مزيّت است و فقط به فساد و تباهی فتوا می‌‏دهد. اين نوع برداشت از قيام مهدی موعود به هيچ وجه با موازين اسلامی سازگار نیست.
قیام و انقلاب مهدی (ع)، مرتضی مطهری، صفحه ۶۳، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی  

انتظار مثبت در فرج امام زمان

شيخ صدوق از امام صادق (ع) نقل می‌‏كند كه ظهور تحقق نمی‌‏پذيرد مگر اينكه هر يك از شقی و سعيد به نهايت كار خود برسد. پس سخن در اين نيست كه سعيدی در كار نباشد و فقط اشقياء به منتهی درجه شقاوت برسند. سخن از گروهی زبده است كه به محض ظهور امام به آن‏ حضرت ملحق می‏‌شوند. اين خود می‌‏رساند كه نه تنها حق و حقيقت به صفر نرسيده‏ است، بلكه اگر اهل حق از نظر كميّت قابل توجّه نباشند از نظر كيفيّت‏ ارزنده‌‏ترين اهل ايمانند و در رديف ياران سيدالشهداء (ع) قرار می‌گیرند.
قیام وانقلاب مهدی(ع)، مرتضی مطهری، صفحه ۶۶، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی  

از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان

با صبا در چمن لاله، سحر می‌گفتم/که شهیدان که‌اند، این‌همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو مَحرم این راز نه‌ایم/از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
هزار جامۀ معنا که من بپردازم
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی  

انتظار منفی در فرج امام زمان

می‌گویند وقتی صلاح به نقطه صفر برسد، انفجار رخ می‏‌دهد و دست غيب برای نجات‏ حقيقت (نه اهل حق) بيرون‏ می‌‏آيد. بنابراین هر اصلاحی محكوم است، زيرا هر اصلاح يك نقطه روشن است. برعكس، هر گناهی به حكم اين كه‏ مقدمۀ صلاح كلی است و انفجار را قريب الوقوع می‌‏كند رواست. پس‏ بهترين شكل انتظار، ترويج و اشاعه فساد است. اينجاست كه گناه هم فال است و هم تماشا، هم لذت است و هم كمك به انقلاب مقدس نهائی. در دل دوست به هر حيله رهی بايد كرد ، طاعت از دست نيايد گنهی باید کرد. اين گروه، مصلحان را از تأخير اندازان ظهور و قيام مهدی موعود می‏‌شمارند. و اگر خود هم اهل‏ گناه نباشند در عمق ضمير و انديشه با نوعی رضايت به گناهكاران می‏‌نگرند زيرا اينان مقدمات ظهور را فراهم می‏‌نمايند.
قیام وانقلاب مهدی (ع)، مرتضی مطهری، صفحه ۶۲، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی  

ای جامه به خود پیچیده برخیز

بعد از انقطاع وحی، مدتی در غار حرا بودم. بیرون آمدم، به وادی رسیدم. ندایی به گوشم رسید، همان فرشتۀ پیشین را در آسمان دیدم. بیمناک به سوی خانه بازگشتم. به خانه که رسیدم گفتم مرا بپوشانید، پوشاندند. و این آیات نازل شد:
يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ، قُمْ فَأَنْذِرْ، وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ، وَ ثِيَابَكَ فَطَهِّرْ، وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ
دکتر محمدباقر حجتی، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، صفحه۳۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی  

زیارت قمر بنی هاشم

السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ [اینجا]
ام البنين (س) قنداقه اش را دست امير المؤمنين(ع) داد. حضرت در گوش راست فرزند اذان، و در گوش چپش اقامه گفت و نام او را به نام عمويش عباس، عباس نهاد. ثم قبل يديه و استعبر و بكى.
چهرۀ درخشان قمر بنی هاشم، علی ربانی خلخالی، جلد ۱، پیشگفتار، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی  

بخوان به نام پرورگارت

در غار حرا خوابیده بودم که جبرئیل نوشته‌ای آورد و گفت بخوان! گفتم خواندن نمی‌دانم. مرا فشرد و رها کرد و گفت: بخوان! بار سوم گفت: بخوان به نام پروردگارت... اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ... عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ. خواند و از کنارم دور شد. بیدار شدم، گویی کتابی در قلبم نوشته بودند. از غار بیرون آمدم؛ به نیمه‌ راه رسیدم؛ ندایی شنیدم که گفت: ای محمد! من جبرئیلم و تو رسول خدا!
دکتر محمدباقر حجتی، پژوهشی در تاریخ قرآن، صفحه ۳۶، برداشت آزاد
تشبیه غار به تمثیل غار
چشم بیدار زمان بودی و خسبیده به غاری
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی  

سنگینی وحی

گاه صدایی مانند جرس به گوشم می‌رسید سپس قطع می‎شد و آنچه را جبرئیل می‌گفت فرا می‌گرفتم. همزمان در لحظاتی که وحی نازل می‌شد از پیشانی مبارکش عرق می‎ریخت. فرمود:
وَ مَا مِنْ مَرَّةٍ يُوحَى إِلَیَّ إِلَّا ظَنَنْتُ أَنَّ نَفْسِی تُقبَضُ
هر بار وحی نازل می‌شد تصور می‌کردم جانم گرفته می‌شود.
دکتر محمدباقر حجتی، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، صفحه ۳۴، برداشت آزاد
آیا کلام‌ خداوند مجاز است؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی  

بنده را با اختیار چه کار؟

شبلی گفت: اگر خداوند مرا میان بهشت و دوزخ مخیّر کند، من دوزخ اختیار کنم. زیرا بهشت مراد من است و دوزخ مراد دوست. هر که اختیار خود بر اختیار دوست بگزیند نشان محبت نباشد. جنید شنید و گفت: شبلی کودکی می‌کند. اگر مرا مخیر کنند، من اختیار نکنم. بنده را با اختیار چه کار؟
تذکرﺓ الاولیاء، عطار نیشابوری، برداشت آزد
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
ادعونی استجب لکم
ارید وصاله و یرید هجری
یکی درد و یکی درمان پسندد
ما را به جبر هم که شده سر به راه کن
عافیت طلبی امام حسین علیه السلام
عیادت امام باقر از جابربن عبدالله انصاری
تقاضای میرزا ابراهیم از مرحوم قاضی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی  

ماه فروماند از جمال محمد

ماه فروماند از جمال محمد/ سرو نباشد به اعتدال محمد...
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد/تا بدهد بوسه بر نعال محمد...
سعدى اگر عاشقى کنى و جوانی/عشق محمد بس است و آل محمد [سعدی]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی  

قضاوت صالح‌ بن احمد

برای احمدبن حنبل نانی پختند که خمیرمایه‌اش را از فرزندش صالح‌ گرفته بودند. صالح یک سال در اصفهان قاضی بود، خانه‌ای بی‌در داشت، شب دو ساعت بیشتر نمی‌خوابید، صائم الدهر و قائم اللیل. احمد گفت چون خمیرمایه از آنِ صالح است، و صالح یک سال قضاوت کرده است، این نان حلق ما را نشاید. چون سائلی بیاید بگویید خمیرمایه‌اش از آن صالح است اگر خواست بستاند. چهل روز گذشت. پرسید نان را چه کردید؟ گفتند بوی گرفت در دجله انداختیم. بعد از آن احمد هرگز از ماهی دجله نخورد.
تذکرﺓالاولیاء، عطار نیشابوری، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی  

عوام متعصب

در سه جبهه می‌جنگد. صفین، نهروان و جمل. در این سه جبهه این سه نیرو هستند. دوست خیانتکار، دشمن رویاروی، عوام متعصب. و می‌بینیم در نهایت، علی به شمشیر گروه سوم کشته می‌شود.
پیروان علی و رنج هایش، دکتر علی شریعتی، صفحه ۷، برداشت آزاد
مستزاد عوام
مسلم در میان عوام
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

خرما نتوان خورد از اين خار که کشتيم

ديبا نتوان بافت از اين پشم که رشتيم
بر لوح معاصی خط عذری نکشيديم/ پهلوی کباير حسناتی ننوشتيم
پيری و جوانی چو شب و روز بر آمد/ ما شب شد و روز آمد و بيدار نگشتيم [سعدی]
به یادگار کسی دامن نسیم صبا
بلبل که نبودیم بخوانیم به گلزار
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

بنویس آیت الله خمینی

آن وقت نشست از من بازجويی كرد، در ضمن سؤالهای بازجويی می‎نوشت «آقای خمينی» من گفتم: اگر اين جور بنويسی من جواب نمی دهم، براي اينكه يك نفر دكتر را اگر نگويی دكتر، اين توهين به اوست، يك نفر آيت الله را هم اگر نگویی آيت الله، به او توهين است و شما با اين كار قصد اهانت داريد، بنويس آيت الله خمينی تا من جواب بدهم، آن وقت ناچار شد نوشت آيت الله خمينی!
جلوه‌های ماندگار، صفحه ۲۴۷، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

دخترم شعر مخوان قرآن بخوان

پیغمبر در بستر افتاده است. با چشم به من اشاره کرد، سرم را به روی صورتش خم کردم. در گوشم گفت: "این بیماریِ مرگ من است" اکنون توان آن را یافته‌ام که بگریم و نوحه کنم:
وَ أَبْيَضَ يُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بِوَجْهِهِ/ ثِمَالُ الْيَتَامَى عِصْمَةٌ لِلْأَرَامِلِ‌
ناگهان پدر چشم گشود، فاطمه! این شعر ابوطالب است. دخترم! در مرگ من شعر مخوان، قرآن بخوان!
وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ...
فاطمه فاطمه است، دکتر علی شریعتی، صفحه ۱۰۶، برداشت آزاد
مرحوم مطهری این مطلب را فقط یادداشت کرده است. ظاهرا سند ندارد. [اینجا] [اینجا]
و أبيض يستسقى الغمام بوجهه
شیخ عبدالجواد ادیب نیشابوری
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی  

سیلی به صورت خود

علی(ع) بزرگ‌تر از آن است که از رنج خویش بنالد. وقتی در جنگ احد و حنین و بدر، در برابر کفر قرار می‌گیرد، می‌غرّد، اما وقتی در میان شیعیان خود در مسجد کوفه خلیفه است، فریادهایش را می‌شنوی که از شدت خشم و ناتوانی و درد، به صورت خود سیلی می‌زند.
دکتر شریعتی، پیروان علی و رنج‌هایش، صفحه ۴، برداشت آزاد
ثمّ ضرب على لحيته الكريمة
من از دو کار نفرت دارم
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی  

رنج علی(ع) بعد از شهادت

علی بعد از مرگش رنجی بزرگ تر دارد. و آن رنج ما هستیم، ما! اگر به شمشیر آن متعصب ساده لوح بی شعور کشته شد و توانست بگوید فزت و رب الکعبه، از رنج ما هنوز نجات پیدا نکرده است. از رنج انتصاب او به ما و انتصاب ما به او.
پیروان علی و رنج هایش، دکتر شریعتی، صفحه8 برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۳ ب.ظ توسط اشرفی  

علت مقتضیات

بايد ببينيم آنچه كه در زمان پيدا می شود آيا محصول عقل و علم بشر است يا چيز ديگری دخالت كرده است مثلاً يكی از مباحث علم فیزیک بحث‏ نور است. كه حقيقت نور چيست؟ انسان كه می‏‏بيند، چطور می‏شود كه می‏بيند؟ انعكاس و انكسار نور چگونه است؟ نور چه قوانينی‏ دارد؟در اثر شناختن نور، بشر مسئله عكسبرداری و فيلمبرداری را آموخته است. اين، كار علم است. يك دفعه يك‏ آدم پول پرست هواپرست پيدا می‏شود و آن را وسيله ای برای خالی كردن جيب‏ و فاسد كردن اخلاق مردم قرار می‏دهد، فيلم فاسد و منحرف كننده ايجاد می‏كند، يعنی علم را به‏ اسارت می‏برد. آن وقت آيا ما می‏توانيم فلان فيلم سينمائی را قبول‏ كنيم و بگوئيم پديدۀ قرن و محصول علم است؟ اين‏ فقط محصول علم نيست، محصول علم و شهوتی است كه علم را در خدمت خود گرفته است.
اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، جلد ۱، صفحه ۴۲،برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی  

تربت امام علی(ع)

وصيت كرد قبرش‏ مخفی باشد و جز فرزندانش ديگران ندانند، تا آنكه حدود يك قرن گذشت و دولت امويان‏ منقرض شد، خوارج هم منقرض و يا سخت ناتوان شدند، كينه ‏ها و كينه‏ توزيها كم شد و به دست امام صادق(ع) تربت مقدسش اعلان شد.
جاذبه و دافعه، مرتضی مطهری، صفحه ۱۰۰، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی  

تغییر با مقتضیات

اينكه می‏ گويند انسان با مقتضيات زمان تغيير می‏ كند، راست‏ می‏ گويند. چون عقل دارد. علت تغيير كردنش هم همين جهت است كه با طرز خلقت انسان‏ مربوط است. مقتضيات زمان برای حيوان عوض نمی ‏شود چون آنها به‏ اصطلاح با غريزه زندگی می‏كنند نه با عقل، در حيوان حس تجدد و نوخواهی وجود ندارد.
اسلام و مقتضیات زمان، مرتضی مطهری، جلد ۱، صفحه ۳۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

علی نور بصرم

علی نور بصرم نهال نوثمرم/چگونه نعش تو را بابا به سوی خیمه برم
تو بودی مونس جان حسین را روح روان/سر خونین تو را بابا چگونه من نگرم
علی نور بصرم نهال نوثمرم/چگونه نعش تو را بابا به سوی خیمه برم
کدامین سنگین دل درآوردت از پا/به قلب خونینم نهاده داغت را
شدم سیر ای بابا از این دار دنیا/که داغ مرگت سوخت عزیز جان جگرم
علی نور بصرم نهال نوثمرم/چگونه نعش تو را بابا به سوی خیمه برم
به یاد پیغمبر که می‌دیدم رویت/دلم بودی شادان ز خلق نیکویت
سکون قلبم بود ز زور و بازویت/جهان بی تو تاریک بود اندر نظرم
علی نور بصرم نهال نوثمرم/چگونه نعش تو را بابا به سوی خیمه برم
سر و رویت بوسم که گردیده خونین/جمال زیبایت ز خون گشته رنگین
نهم رو بر رویت دلم یابد تسکین/غروبت بود زود ای ستاره‌ی سحرم
علی نور بصرم نهال نوثمرم/چگونه نعش تو را بابا به سوی خیمه برم
ز دستم افسوس ای گل زیبا رفتی/عزیزم لب تشنه از این دنیا رفتی
پر کشیدی از تن سوی طوبی رفتی/تو رفتی من از پی عازم این سفرم
علی نور بصرم نهال نوثمرم/چگونه نعش تو را بابا به سوی خیمه برم
فغان از آن لحظه که از قتل اکبر/با خبر شد زینب از این غم زد بر سر
بیامد بالین شبیه پیغمبر/غروبت بود زود ای ستاره‌ی سحرم
علی نور بصرم نهال نوثمرم/چگونه نعش تو را بابا به سوی خیمه برم
به خیمه برگرداند برادر خواهر را/صدا زد یاران را علی اکبر را
بیایید تا خیمه برید این پیکر را/ندارم من قوت که تنهایش ببرم
علی نور بصرم نهال نوثمرم/چگونه نعش تو را بابا به سوی خیمه برم [آهنگران]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی  

سکوت علی(ع)

از سی و سه سالگی بیست و پنج سال دم نمی‌زند. همه‌ی‌ این‌ها به کشاورزی و تدوین قرآن در خانه می‌گذرد تا اسلام که به شمشیر او و فداکاری‌های او قوام پیدا کرده سالم بماند. این فرزندش! ولو در دست یک مادر غاصب!
پیروان علی و رنج هایش، دکتر شریعتی، صفحه ۶، برداشت آزاد
آغاز سکوت علی(ع)
دوره دوم زندگی علی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

محافظه کار و انقلابی

در طول بیست و پنج سال خانه‌نشینی، محافظه کار بود اما از روزی که زمام یک امپراطوری بزرگ را به دست گرفت انقلابی شد. در صورتی که انسان‌ها عکس آن را طی می‌کنند یعنی قبل از کار انقلابی‌اند، وقتی روی کار می‌آیند محافظه کار می‌شوند.
پیروان علی و رنج‌هایش، دکتر شریعتی، صفحه۶ برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۶ ب.ظ توسط اشرفی  

آزمایش‌های پزشکی

پنل ویتامین‌ها و مواد معدنی:
آهن
مس
فسفر Phos
کلسیم Ca
ویتامین A ـ C ـ D ـ B12
روی
منیزیوم
فشار خون: سدیم Na، پتاسیم K، کلر
آزمایش خون‌شناسی: CBC
CBC مخفف complete blood count است. یعنی شمارش کامل سلول‌های خونی
انواع سلول‌های خونی و سطح گلبول‌های قرمز و سفید و پلاکت‌ها را در خون اندازه می‌گیرد
پنل قلب و چربی:
LDL/HDL ـ Chol/HDL
چربی VLDL
تری گلیسرید TG/TRIG
کلسترل بد LDL
کلسترل خوب HDL
کلسترل Chol
پنل کبد:
آنزیم‌های کبد (ALT) SGPT
آنزیم‌های کبد (AST) SGOT
پنل کلیه:
اوره Urea
کراتین خون (U.Crea. R) Creat
اسید اوره (Uric Acid) U.acid
پنل هورمون‌ها: تیروئید TSH (ECL)
پنل سرطان: پروستات PSA
پنل عمومی: قند خون FBS
هموگلوبین ای وان سی A1c
آزمایش ادرار: UA
u/a مخفف Urine Analysis است. Urine یعنی ادرار، Analysis یعنی آنالیز و تحلیل و بررسی
در آزمایش ادرار، میکروآلبومین Microalbumin و پی اچ PH اندازه‌گیری می‌شود. وجود میکروآلبومین در ادرار نشانۀ بیماری کلیوی است و پی اچ ادرار میزان اسیدی یا بازی ادرار را نشان می‌دهد. عامل اسیدی کردن ادرار باید از بین برود.
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۲۸ ب.ظ توسط اشرفی  

در کمین تو بسی عیب شماران هستند

سینه پر درد ز تو کینه گذاران هستند
داغ بر سینه ز تو سینه فکاران هستند
غرض اینست که در قصد تو یاران هستند
باش مردانه که ناگاه قفایی نخوری
واقف کشتی خود باش که پایی نخوری [وحشی]
عیب خود از دوستان مپرس که بپوشانند
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۲ ب.ظ توسط اشرفی  

ترجمه و تفسیر نهج البلاغه

مرحوم محمدتقی جعفری [۲۷ جلدی]
ترجمه نهج البلاغه [یک جلدی]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۱ ب.ظ توسط اشرفی  

فرق عقل عرفان

اهل عرفان و سير و سلوك به جای پويش راه عقل و استدلال، راه محبت و ارادت را پيشنهاد می‏‌کنند. می‏‌گويند كاملی را پيدا كن و رشته محبت و ارادت او را به گردن دل بياويز كه از راه عقل و استدلال، هم بی‏خطرتر و سريعتر است.
جاذبه و دافعه، مرتضی مطهری، صفحه ۷۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۰ ب.ظ توسط اشرفی  

دفاع میثم تمار از علی(ع)

بيست سال‏ پس از شهادت علی از بالای دار فرياد بر می‏‏ آورد كه بيائيد از علی برايتان بگويم. مردم از اطراف برای شنيدن سخنان ميثم‏ هجوم آوردند. حكومت دستور می‏ دهد كه بر دهانش لجام زدند و پس از چند روزی هم به حياتش خاتمه‏ دادند
جاذبه و دافعه، مرتضی مطهری، صفحه ۳۲، برداشت آزاد
دفاع ابن عباس از علی(ع)
دفاع از علی و فاطمه آسان نبود
دفاع ابن سکیت از خاندان علی(ع)
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی  

مناقب محمد بن شهرآشوب

هنگامی كه محمد بن شهرآشوب‏ مازندرانی(متوفای ۵۸۸ ق) كتاب‏ مناقب آل ابی طالب را تأليف می‌کرد، هزار جلد كتاب به نام مناقب ‏در كتابخانه‌اش وجود داشت که همه درباره علی(ع) بود. اين نمونه نشان می‌دهد كه شخصيت والای مولا در طول تاريخ چه‌قدر خاطرها را به خود مشغول‏ کرده است.
جاذبه و دافعه، مرتضی مطهری، صفحه ۸، برداشت آزاد [اینجا]
گرچه هزار است اسم هست مسما یکی/دیده ز اسما بدوز عین مسما طلب [وحشی]
یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت/در بند آن مباش که مضمون نمانده است [صائب]
الگوی سخنرانی حضرت زهرا
کتاب شناسی امام حسین (ع)
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۷ ق.ظ توسط اشرفی  

علی(ع) در دامان محمد(ص) بزرگ شد

محمد(ص) عموى خود عباس را گفت «برادرت ابوطالب نانخور فراوان دارد و چنين كه می بينى مردم در سختى به سر می برند، بيا نزد او برويم من از پسران او يكى را برمی ‏دارم تو هم يكى را، و سرپرست آنها می ‏شويم» عباس پذيرفت نزد ابوطالب رفتند. ابوطالب گفت «عقيل را برايم بگذاريد و هر چه خواهيد بكنيد» محمد(ص) على را و عباس جعفر را گرفت. از اين رو على در خانه محمد(ص) و در دامان او بزرگ شد.
علی از زبان علی، دکتر جعفر شهیدی، بخش ۲، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی  

نوشتن پیرامون امیر مؤمنان(ع)

سال‌هاست می‌خواهم قلم بردارم و صفحه‌هایی پیرامون زندگانی امیرمؤمنان علی(ع) بنگارم. هر بار که خود را آماده می‌کنم، ندایی از درونم می‌شنوم که «آهسته باش! چه گستاخی! نمی‌دانی این‌کار مهتاب به گز پیمودن است و دریا با مشت تهی نمودن؟ در میا که عرصه‌ی سیمرغ نه جولان‌گه توست» دیری نمی‌گذرد، دیگربار شوق مرا می‌راند که آخر از مورچه و ران ملخ و پیشگاه سلیمان یاد گیر!
علی از زبان علی، دکتر جعفر شهیدی، مقدمه، برداشت آزاد
انّ ‏الهدایا بمقدار مهدیها
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی  

ذو عين و ذو عينين

زمانی که مقام عبودیت کامل نشود فانی فی‌الله نیست و تا هنگامی که فانی فی‌الله نباشد معراج و رسالت نیست. اگر کسی فانی فی‌الله شود، ذو عین واحدة می‎شود و به ماسوی‌الله توجهی ندارد،اما کسی که بر اثر عبودیت ذو عینین می‎شود. در عین حالی که فانی فی‌الله است، از ناحیه حق هم مبعوث به مقام رسالت و امامت شده و باید به خلق خدا هم توجه کند؛ با این که از خدا غافل نمی‌شود به بندگان خدا هم توجه دارد، آنها را ارتقاء رتبه و مقام می‎دهد، رذایل روحی آنها را پاک می‎کند و آنها را به درجه و کمال می‎رساند. روی همین حساب است که عارف نمی‌تواند به مخلوق خدا توجه کند، فقط می‎تواند خود را فانی فی‌الله کند. فقط رسول خدا و اولیاء او هستند که دارای هر دو جنبه می‎باشند.
جلوه های ماندگار، از مرحوم منتظری، صفحه ۱۳۵ برداشت آزاد [اینجا
نصیحت به سیدالشهدا
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۴ ق.ظ توسط اشرفی  

مطالب جديد
مطالب قديمی‌